الگوی روش امام حسن مجتبی علیه‌السلام در تبیین چرایی صلح؛
•امام خامنه‌‏ای در تبیین دوران سخت امامت امام مجتبی علیه‌السلام می‏‌فرماید: «بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفته‌‏ام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیه‏‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود والا همه‏‌ى مردم که بى‏‌دین نبودند؛ تحلیل سیاسى نداشتند»(۱۲/۰۸/۱۳۷۲).
با توجه به اسناد و روایات، ضعف تحلیل سیاسی تنها قبل از وقوع صلح نبود و این آسیب اجتماعی بعد از صلح نیز خود را نشان می‏‌داد از این رو امام مجتبی علیه‌السلام هم قبل از انعقاد صلح و هم بعد از آن، در روشنگری و بصیرت‏ بخشی به آحاد جامعه اهتمام داشت.
از استدلالات شخصیت مبارک امام مجتبی علیه‌السلام برای تبیین چرایی انعقاد صلح با معاویه نیز به خوبی متوجه می‏‌شویم که حضرت درصدد تقویت تحلیل سیاسی جامعه بوده‏‌اند. بطور مثال آن حضرت، فرایند صلح را با دو پدیده‏‌ی تاریخی تشبیه نموده‎‏اند؛ یکی از این پدیده‌‏ها، مربوط به قرآن و دیگری مربوط به سنت نبوی(ص) است.

* تمثیل اول
در تمثیل اول، امام بعد از تصریح به این‏که جامعه‏‌ی امروز، نمی‏‌تواند به درستی این واقعه را تحلیل نماید(مَا تَدْرُونَ‏ مَا عَمِلْتُ!(الاحتجاج/ ج۲/ ص۲۸۹)) و بعد از اشاره به نکته که: «به‏‌خدا قسم آنچه انجام دادم براى شیعیانم بهتر و نیكوتر از هر چیزى است كه خورشید بر آن طلوع و غروب مى‏‌كند»(وَ اللَّهِ الَّذِی عَمِلْتُ خَیْرٌ لِشِیعَتِی مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ، اقدام خود را شبیه اقدامات حضرت خضرعلیه‌السلام دانستند: «آیا آن داستان را از یاد برده‌‏اید که حضرت خضرعلیه‌السلام وقتی کشتی را سوراخ کرد و دیوار را بر پای داشت و تعمیر کرد و پسر را کشت، این کار او باعث شد که موسی بن عمران علیه‏‌السلام بر او خشم گیرد، چراکه حکمت آن را نمی‏‌دانست، در حالی که این کار نزد خدا عین حکمت و صواب بود؟»(أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ الْخَضِرَ لَمَّا خَرَقَ السَّفِینَةَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ كَانَ ذَلِكَ سَخَطاً لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ إِذْ خَفِیَ عَلَیْهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِی ذَلِكَ وَ كَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ حِكْمَةً وَ صَوَاباً؟
خضر گر در بحر کشتی را شکست
صد درستی در شکست خضر هست

* تمثیل دوم
در تمثیل دوم، حضرت با استناد به سیره‌‏ی نبوی صلی الله علیه و آله فرمودند: «علت صلح من با معاویه، همان علت صلح رسول‏‌خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مكّه هنگام برگشت از حدیبیّه است با این تفاوت که آن‏ها به‏نصّ‏ قرآن كافر بودند و معاویه و اصحابش به مقتضاى تأویل قرآن كافر مى‏باشند»(عِلَّةُ مُصَالَحَتِی‏ لِمُعَاوِیَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِبَنِی ضَمْرَةَ وَ بَنِی أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِینَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَیْبِیَةِ، أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِیلِ وَ مُعَاوِیَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِیل(علل الشرایع/ ج۱/ ص۲۱۱))

* روشی قاعده‏‌مند در تحلیل سیاسی
این روش استدلالی حضرت مجتبی علیه‌السلام – استناد به تاریخ- می‏‌تواند الگو و قاعده‏ای باشد برای فنّ تحلیل سیاسی و بصیرت ‏افزایی برای افراد. این روش از آن جهت قاعده‌‏مند است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام تصریح دارند: «اوضاع روزگار برای آیندگان همان‏گونه جریان دارد که برای گذشتگان جریان داشته است؛ امور عالم شبیه یکدیگرند»(إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِین(نهج‏البلاغه/ خطبه۱۵۷)؛ إِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ
از این رو می‏بینیم رهبر بصیر و حکیم انقلاب نیز از این روش قاعده‏مند به کرات استفاده کرده و می‏‌کنند؛ که به چند نمونه اشاره می‏‌نماییم:

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت