من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 10
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 6
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

توپیش چشم مایی ...

فانک باعیننا
#بخش_یازدهم

?مراقبت از عمل

وقتی کار خیر یا نیکی را انجام می دهیم،

یکی از خطراتی که باعث حبط عمل می شود،

کبر و خود بزرگ بینی است


?امام صادق علیه السلام سفارشی به اصحابش فرموده:

و ایاکم و العظمه و الکبر، فان الکبر رداء الله عزوجل،

فمن منازعه نازع ردائه قسمه الله و اذله الیوم القیامه


?هشدار به شما از تکبر ورزیدن،

که کبر و عظمت بلندپوش پرودگار است

هرکسی خود را بزرگ انگارد

با خداوند منازعه کرده است

خداوند به جلالش قسم خورده است

که او را درقیامت درهم می شکند.


?از امام جعفر صادق روایت شده است،

فرمود: موی پیشانی هر کسی در دست ملکی است،

اگر بنده تکبر ورزد اورا به پایین می کشد،

اگر تواضع داشته باشد او را به بالا می برد.


?سؤال اینجاست، ایا اعتماد به نفس، باعث کبر نمیشود؟

اول اعتماد به نفس از نظر علامه طباطبایی معنا کنیم.


?اعتماد به نفس، یا باید اعتماد به نفس اماره بالسوء باشد

که نتیجه اش جهنم است.


?اعتماد به نفس، یا باید، اعتماد به نفس لوامه باشد،

که دائم سرزنش می کند


?اعتماد به نفس، یا باید ،اعتماد به نفس مطمئنه باشد

که خداوند است،


? نفس اماره بالسوء است

که منجر به کبر و خود بزرگ بینی میشود.


?بعد از انجام کاری انسان را تحریک می کند که کار خوبی،

بزرگی،….انجام دادی، شخص مهمی هستی


?این باور به خود که مستقل است

و می تواند کارهای بزرگی را

انجام دهد، ریشه کبر و خود بزرگ بینی

را در او تقویت می کند


?منم منم ها شروع می شود،

همین جاست که ملک مامور موی پیشانی او را میکشد


سر او را پائین می آورد، خواری او شروع می شود.


?انسان با تفکر توحیدی،

با تمام سلولهای بدنش توحید را حس می کند

که همه افعالش با قدرت پروردگار انجام شده است،

اگر اذن خداوند نبود نمی توانست، انجام دهد


?چنین شخصی را ملک موکلش موی سرش را به بالا می برد

و اورا رشد می دهد، کارش را از خدا می داند


?شهید احمد کاظمی در آزادی خرمشهر،

پشت بیسیم فریاد می زد خدا خرمشهر را آزاد کرد


?در جنگ بدر هم خداوند مسلمانان را پیروز کرد

متاسفانه گمان کردند که قدرت خودشان بوده ،

لذا در جنگ احد شکست خوردند.


?پس اعتماد به نفسی مقام رهبری سفارش می کنند،

به چه معناست؟

اعتماد به نفس بین توانایی خود انسان و

اعتماد به داشته های خود

است، که فریب توانایی دشمن را نخورد

و مقهور و مجذوب داشته های دشمن نشود.


?سؤال بعدی؟ اعتماد به نفسی که روان شناسان غربی

سفارش می کنند، به چه معنا است؟


?اعتماد به نفسی که انسان را وا میدارد

تا برای کارهای شخصی خود تلاش کند،

در حد نرمال لازم است، اگر کسی ،

نتواند تلاش کند، این یک اختلال است

که بر اثر نبود معنویت بوجود آمده است


?خداوند برای تلاش انسان همه ابزار های لازم را داده است

چشم، گوش وعقل و دست وپا و بدن سالم

انسان بیعار که از این امکاناتش بهره نمی برد

گرفتار ناسپاسی شده است که ریشه اش کبر است.


?متاسفانه در غرب تکبر را آموزش می دهند،

اگر استاد شدی یا مهندس یا هر شغلی

باید خود را خیلی بزرگ بشماری

وگرنه قانون غربی تورا پس می زند


?شبکه های اجتماعی غرب زده هم،

افراد را به اعتماد به نفس کاذب هدایت می کنند

که باعث سقوط می شود


?قرآن نمونه های مهمی را

مثل فرعون و قارون و نمرود

را که سلطان تکبر و اعتماد به نفس بودند معرفی کرده است.

خودشان را مستقل و غیر نیازمند به خدا فرض می کردند

قارون گفت ثروتم نتیجه زحمات خودم هست!

فانک باعیننا
?ماهم گرفتار چنین تفکر شرک آلودی می شویم،

پایان نامه را نوشتم، فلان نمره و امتیاز را گرفتم،

نقشه مهمی را کشیدم، فلان اختراع خودم بود،


اینها را اگر برای خود بداند، هم کبر است هم شرک

اما اگر بگوید با لطف خداوند توانستم. نگاه توحیدی است.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 09:28:00 ق.ظ ]

ویروس رشد شداد ...

اگر از داستان‌های قرآن عبرت بگیریم خیلی برای انسان درس‌آموز است. مثل داستان شداد.

عزرائیل به دیدار حضرت رسول مشرف شد. حضرت از او پرسید :

-تا کنون دلت برای چه کسانی سوخته است؟

-برای دو نفر دلم سوخت :

1. روزی دریا طوفانی گشت و موج های سنگین یک کشتی را در نوردید و همه سرنشینان کشتی غرق شدند و تنها زنی نجات یافت، آن زن باردار بود و سوار بر تخته ای از کشتی شد و موج های ملایم او را به ساحل بردند و به یک جزیره رساندند ، درد زایمان زن فرا رسید و او نوزادش را به دنیا آورد، من مامور گشتم جان آن مادر را بگیرم و در آن لحظه دلم به حال کودک سوخت.

2. زمانی که شداد بن عاد سال‌ها عمر خود را صرف ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود نمود و در ساختن آن باغ پر شکوه تمام توان و امکانات و ثروت خود را بکار برد و برای ساخت ستون ها و سایر زرق و برق آن خروارها طلا و جواهرات خرج نمود.

هنگامی که خواست به دیدن باغ برود و حاصل زحمتهای خود را ببیند ،همین که خواست از اسب پیاده شود و هنوز پای چپش بر رکاب بود که من از سوی پروردگار فرمان گرفتم جان او را بگیرم، او از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین علت که عمرش را صرف ساخت باغی نمود اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده، مرگ به سراغش آمد.

 جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) عرض کرد:

- ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید:به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.

 نقل از :(قصه های قرآن، محمدی اشتهاردی، ص 64 ، جوامع الحکایات، محمد عوفی ص 365).

پ ن

وقتی به احوالات خودمان دقت می‌کنیم، یا خودمان شداد هستیم یا دور برمان را شدادک‌ها گرفته‌اند. از مدیرانی که باهم دوست بودیم؛ در مدت 20 سال آشنایی برایم قصه ای تعریف ‌کرد:

قصه غم انگیزی از طماعی و ناسپاسی انسان بود.«در ابتدای تاسیس حوزه از استان دیگر، تعداد 15 نفر طلبه برای تحصیل به مدرسه‌شان آمدند.بعد از مصاحبه و آزمودنشان، مورد قبول واقع نشدند. قرار شد که همه را به شهرشان برگردانند. یکی از طلاب با التماس و گریه اجازه ادامه تحصیل در حوزه را خواست. او را نگه داشتند.سطح را تمام کرد. و ادامه تحصیلش را در قم به پایان رساند. برای ازدواجش حضرت معصومه با کرامتش زوجی مناسب او فرستاد.

 برای سکونتش خداوند مدیرش را مامور کرد تا خانه‌اش را در اختیار او قرار دهد. از جهت مالی او را کمک کند و در ادامه برای اشتغال خودش و همسرش مدیر و معاون همان مدرسه شد.

همیشه مدعیان خدمت لاف می‌زنند. چون به مدیر و مدرسه‌ام مدیون هستم.می‌خواهم خدمت کنم. وقتی روی صندلی مدیریت می‎نشیند، چرک آبهای مقام و پول تا انتهای قلبشان نفوذ می‎کند. انواع بیماری در قلبشان جوانه میزند. رشد تکبر اولینش است.بعد در باتلاق ناسپاسی غرق می‌شود. به جایی میرسد دیگر خدا را بنده نیستند.»

خیلی باید مواظب بود. مبادا روز قیامت زیر پرچم شداد ها محشور شویم!!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-07-26] [ 05:16:00 ب.ظ ]

علم بهتر است یا ثروت ...

علم الهی بسم اللهنام خدا اسم اعظم
وقتی حدیث را براش خواندم، گفتم: حالا متوجه شدی که رسول خدا صلی الله علیه و آله 1500 سال پیش به علم آموزی سفارش کرده است ، کدام علم را می گوید؟ علمی که ریشه تفاخر ، غرور ، ظلم، فریب، اختلاص،را بخشکاند. انسان را آدم کند نه حیوان!!!

پیامبر اکرم(ص):
ان الله یطاع بالعلم, و یعبد بالعلم و خیر الدنیا و الاخره مع العلم, و شرالدنیا و الاخره مع الجهل.

#بحار الانوار 1:64

 

موضوعات: کوتاه نوشت, باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
[شنبه 1396-09-04] [ 06:20:00 ب.ظ ]