خودم را شناختم | ... |
هی تلاش میکردم تا خودم را بشناسم، که نتیجهاش شناخت پروردگارم شود.
نشد نشد که نشد. جلوی آیینه ایستادم به خودم زل زدم و به همه زوایای چهرهام نگاه کردم.
از پدر و مادرم در باره پدران و مادرانشان پرسیدم، فقط پدر بزرگ و مادر بزرگشون را دیده بودند؛ آنهم در کودکی.
از بزرگی شنیدم باید خودم را بشناسم یعنی: اینکه بدانم چه کسی مرا آفریده است؟
«من عرف نفسه فقد عرف ربه» بله اقرار می کنم که همه چیز در ید قدرت پروردگارم می باشد.
ولی باز دلم بیقرار شناخت مولایم بیقراری می کرد.
تا اینکه به این آیه رسیدم: «خداى متعال در آیه29 سوره«الرحمن» به دائمى بودن خلقت و آفرینش اشاره نموده مى فرماید: (خداوند هر روز در شان و کارى است)؛ «کُلَّ یَوْم هُوَ فِى شَاْن».» مولای من هر روز و هر لحظه و آن به آن در وجود من دست به کار است.
اگر یک آن بخواهد سرنوشتم را که نتیجه رفتارهای خودم میباشد تغییر دهد و امر کند، «کن فیکون» من در تقدیر “اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم“. سوره رعد، آیه11
قرار می گیرم.و اینگونه شد که به مقدار ارزنی توانستم به شناخت برسم.
[جمعه 1397-09-16] [ 11:17:00 ق.ظ ]
|