برای چه طلبه شدی | ... |
من طلبه ام، یعنی دنبال علم هستم.
علمی که مرا با خودم و خدایم آشنا کند.
وقتی طلبه شدم، خواندم«من عرف نفسه فقد عرف ربه»
یعنی چی خودم را بشناسم، من که مشخصات شناسنامه ام را حفظم!
منظور شناسایی عارفانه است، من باید خودم عارفانه بشناسم.
از کجا آمده ام، چه کسی مرا آورده است!؟ به کجا خواهم رفت؟!
خب اینکه کاری نداره، بخواهی برایش دنبال علم بروی؟!
همه میدونن که از طریق پدر مادرشون بدنیا آمده اند و یک روز هم بعد از صد و بیست سال می میریم!
گفتم نشد نمی خواهی با ما راه بیایی، چرا مثل بچه تنبل ها زیر آبی جواب می دهی.
اینکه باید اول خودمان را بشناسیم تا بتونیم خدا را بشناسیم، یعنی بدانیم که وجود من در هستی نبود، خداوند مرا آفرید؛ بماند که مراحل آفرینشم ،وارد آن مقوله نمی شوم.
و اکنون هم هر لحظه و آنی در حال آفرینش من هست!
باز هم که حرف های فلسفی زدی، یعنی چه که در حال آفرینش توست!؟
مگر چند بار خلقت می کند؟!
با قرآن جوابم را دادم، «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن» الرحمن؛ در هر لحظه در کاری است .من از لحظه کودکی تا این سن چه تغییراتی داشته ام، و هر لحظه و ثانیه نفس می کشم، و تمام سلول های بدنم در فعل و انفعال است!
من در آفرینش مستمر پروردگارم دائما و آن به آن با خدا هستم، پس چگونه او را فراموش کنم که خودش گفته نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد16 ق، از رگ گردن به من نزدیکتر است.
اینگونه نیست و نبوده که خداوند یک روزی مرا آفریده باشد و بعد در گوشه ای تماشا کند!
وقتی دانستم که همه چیز من در ید قدرت لایزال اوست، بنابراین او را کمی شناخته ام!
[پنجشنبه 1397-05-11] [ 09:19:00 ق.ظ ]
|