عزاداری ابراهیم نبی | ... |
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسارش تو بیند خوشاملکی که سلطانش تو باشی
ما برای شما به سینه میزنیم و اشک میریزیم و از مردن در راه آزادگی، از فدای مسیر شما شدن، نمیترسیم! یا اباعبدالله(ع) شما عین حیات و خرمی و بقا و مرهمی! این شما بودی که تمام رنج دنیا را به جان خریدی تا هیچ یک از ما از مسیر نجات جا نمانیم! ممنونیم!
حالا قرعه به نام ما افتاده! تا روایتی که شما کشتی نجات آنی به گوش همه برسانیم!از ازل تا ابد! یا حسین!
رسیدهایم به بابل!شهری که بتها در آن خدایی میکنند و نمرود طغیان! جوانی غرق در توحید و ایمان به مبارزهی کفر و طاغوت میرود؛ اما این کار ساده نیست! خدا مددی میرساند که جسمش را دردمند و روحش را قدرتمند میکند!
ابراهیم به پیشگاه خدای احد و واحد میرود!
او با فطرتش بزرگ شده و حق را به خوبی میشناسد و حالا به پیشگاه حق تعالی دعا میکند تا خداوند راه و قدرتی برای برملاکردن حقیقت به او نشاندهد! او مردم را دوست دارد و دلسوز آنها است!
پیک پروردگار با دست پر میآید!
جبرئیل بر ایشان نازل میشود و مجلسی به پا میکند که روح ابراهیم (ع) وسعت و قدرت یابد، تا توان مبارزه با این تمدن عظیم را بیابد! مجلس ذکر مصیبت سیدالشهدا است! اگر ابراهیم (ع) تاب بیاورد، راه نجات را مییابد!
تن ابراهیم بیمار میشود!
او آنقدر به پای روضهی شهید کربلا اشک میریزد که دیگر توانی در بدنش نمیماند و بیمار میشود؛ اما اشک و توسل به او نور و قدرتی به روح او میدهد که پایههای تمدن بابل را به لرزه میاندازد! او خدایان مردم بابل را میشکند!
ای کشتی نجات! ما درونمان بت خانه داریم و جز مهر پروردگار، حرص و طمع و شوق به غیرها وجودمان را پرکرده! ما هم قدرت بتشکنی میخواهیم؛ اشکهای ما را بخر و روحمان را قدرت لا اله الله بده! آمین…
[پنجشنبه 1402-05-05] [ 04:58:00 ب.ظ ]
|