کلاغه برام خبر میاره | ... |
آیات اعتقادی
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿۱۶﴾
و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم (۱۶)
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿۱۷﴾
آنگاه كه دو [فرشته] دريافت كننده از راست و از چپ مراقب نشسته اند (۱۷)
مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿۱۸﴾
[آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمى آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى كند] (۱۸)
پ ن
خیلی که بچه بودم هر روز خانباجی مکتب خونه موقع تعطیل شدن، بهمون سفارش می کرد؛ که توی کوچه رویتون را محکم بگیرید تا نامحرم چشمش به شما نیفته-فقط پنج سالم بود- می گفت اگر روتون را محکم نگیرید کلاغه برام خبر میاره!
من هم موقع رفتن تا خونه همش به آسمون نگاه می کردم که کلاغ خانباجی من را می بینه یانه؟!
بعدها به دوره پیشرفت تکنولوژی رسیدیم، صاحبان بازار وصنعت برای کنترل حوزه کاری خودشون از دوربین استفاده کردند. همینطور پلیس برای کنترل چهارراهها از همین راه برای جلوگیری از تخلفات استفاده میکند.وقتی وارد فروشگاههای زنجیرهای میشویم، همه جا نوشتهاند این مکان به دوربین مدار بسته مجهز است. برای همین حواسمون جمع میشه که مبادا چادرمون کنار بره و مسئول مربوطه که پشت مانیتور نشسته مارا نبینه! و آن دیگری حواسش جمع است که مبادا دست درازی کند و چیزی اضافه برندارد.
اما هیچ وقت باورمون به این رقیب عتید-که خداوند در قرآن سفارش آن را کرده است،- به یقین نرسیده، توجه نکردیم که شب و روز موکل نوشتن اعمال ریز و درشت ما هستند.
و هرگز یه لحظه هم به خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است نیندیشیدیم؛ که اگر به اندازه سر سوزن فکر کرده بودیم، وضعمان خیلی بهتر از اینی بود که داریم.
این همه روزگار را در غفلت سپری نمیکردیم، که از پس سالیان دراز به افسوسی گرفتار شویم که برای جبرانش اندوهگین نشویم.
[شنبه 1399-02-20] [ 11:29:00 ق.ظ ]
|