بک عرفتنی با تو تو را شناختم

با شنیدن صدای گریه اش بیدار شدم، حساس شدم که کیست و برای چه گریه می کند؟

پاورچین رفتم پشت در اتاق شناختمش ؛سال اول ورودش به حوزه بود.


موقع مصاحبه گفته بود ، اگر تحقیق کنید حتما از تحقیق میافتم،چون پدر مادرم اهل نماز نیستند.

حالا او طلبه پایه اول بود، که داشت ابوحمزه می خواند:

خدایا ممنونتم که خودت را به من شناساندی.


خدایا ممنونتم که دعوتم کردی، اگر دعوت تو نبود من هرگز نمی دانستم توکیستی!


خدایا سپاسگذار تو هستم که خواندمت و بهترین جواب را دادی.

خدایا ممنونتم که راه را نشانم دادی.

….بكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیكَ وَ دَعوتَنِی إلَیكَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت

پ ن

 

یكی از آن جمله‌های كلیدی دعای ابوحمزه، بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك . این بِكَ عَرَفتُكَ را جدی بگیریم، که اگر خدا می خواست که نشناسیم ، وای بر ما می شد!

خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم .

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت