معبودا... | ... |
معبودا! عاجزم بخر از من
قطره های اشک تنهاییم را
گریه های بی صدا و سکوت تنهاییم را
لبخند می خواهم از تو و اندکی صدا که بپیچد در اتاق پر از خاموشیم
زمین گیرم ، ناتوان کرده مرا اندوه
ایستادن می خواهم و رفتنی بی وقفه
پر پروازم با تیر افکار پریشان شکسته
پرواز می خواهم از تو و عروجی تا مقصد نور
روحم گرفتار تن گشته و زخمی تردید
افلاک می خواهم و باوری عمیق
از خاطر برده ام سیمای دلنشین تو را
عالم نوری می خواهم و فطرتی شفاف
خدایا! دلتنگت هستم
دیدار می خواهم و وصالی بی پایان
زهرا پیربالائی
[شنبه 1392-12-10] [ 05:00:00 ب.ظ ]
|