زبانزد بنی اسرائیل شده بود، همه به نامش قسم می خوردند، کلید حل مشکلات مردم بود، بخاطر عبادتی که کرده بود، جایگاهش برتر شده بود.

تا اینکه یک روز فرعون با او روبرو شد، و از مشکلاتش با حضرت موسی گفت: و از اینکه در شکست دادن موسی حیران درمانده شده بود.

اول شروع کرد به تعریف کردن و اینکه او خود به تنهایی یک موسا است، چه چیز تو کمتر از موسی است! مستجاب الدعوه نیستی که هستی! در میان مردم جایگاه نداری که داری! خداهم از  تو راضی است!

بیا باهم کار موسی را یک سره کنیم و توموسای مصر باش!
بلعم باعورا از فرعون جدا شد و پیش خود گفت با همسرم مشورت می کنم اگر اوهم قبول کرد معلوم است که کار درست است!
همسرش هم اورا تشویق کرد، در نتیجه شد آنچه که نباید می شد!


بلعم که به دانستن اسم اعظم خداوند مغرور بود ،سوار بر الاغش به طرف کوهی که محل عبادتش بود حرکت کرد تا برای شکست حضرت موسی به پیشگاه خدا نفرین کند!.


حیوان قدم از قدم برنداشت تا می توانست به قصد کشت، با چوب بر سر حیوان کوبید ،حیوان به سخن آمد که تو می خواهی برای شکست حضرت موسی به کوه بروی من تو را همراهی نمی کنم!

در همان لحظه اسم اعظم خدا ازذهنش پاک شد! تفسیر المیزان،  ص 440
به فکر فرورفت تا برای شکست حضرت موسی نقشه ای طراحی کند که شیطان درونش به اوگفت: با استفاده از زنان و شراب، سربازان حضرت موسی را منحرف کند، سرانجام توانست به وسیله زنان فرماندهان حضرتش را گمراه کند.


قرآن نتیجه کلی از سرگذشت بلعم و علمای دنیا پرست را این‌گونه بیان می‌کند:

«سَاءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا وَ أَنفُسَهُمْ کاَنُواْ یَظْلِمُونَ» ؛ چه بد مَثَلی دارند گروهی که آیات ما را تکذیب کردند و آن‌ها تنها به خودشان ستم می نمودند.». اعراف/177

حالا فرعون زمان ماهم برای شکست جمهوری اسلامی ایران ، موگرینی را در مراسم تحلیف ریاست جمهوری ایران که نتیجه خون های پاک شهدا وخون دل خوردن های امام خمینی بزرگ و زحمات رهبری های امام خامنه ای است، می فرستد تا بلعم های زمانه ما او را در سلفی حقیرانه خود طواف کنند! وبرای خوشحالی فراعنه جفتک اندازی کنند!

نفرین برچنین نمایندگانی که شهیدانی چون تیموری برای حراست از جان بی مقدار اینها به دست داعشی ملعون شهید شد.

 

قرآن سرانجام این عابد مستجاب الدعوة را چنین بازگو می‌کند:

«وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون» (176 اعراف؛) و اگر می‌خواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانش‌ها) بالا می‌بردیم (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستی گرایید، و از هوای نفس پیروی کرد. مَثَل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کندگویی (چنان تشنه دنیاپرستی است که هرگز سیراب نمی شود) این مَثَل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند این داستان‌ها را (برای آن‌ها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند.

«بلعم باعوراها» و «بو راهب ها» و «امیة بن ابی الصلت ها» و همه دانشمندانی که علم و دانش خود را در اختیار فراعنه و جباران عصر خود قرار می دهند و در اثر هوا پرستی و تمایل به زرق و برق جهان ماده یا به خاطر انگیزه حسد، همه سرمایه‌های فکری خود را در اختیار طاغوت‌ها می گذارند و آن‌ها نیز برای تحمیق مردم عوام، از وجود این‌گونه افراد حداکثر استفاده را می‌کنند، در حقیقت در حق خویش ظلم می‌کنند و عاقبت شومی در انتظار آن‌هاست و رهایی از این لغزش تنها در سایه هدایت الهی امکان پذیر است

موضوعات: باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت