الهی چی بنویسم خوشت بیاد | ... |
خیلی مطالعه را دوست داشتم، اما افسوس که کتاب یا مجله برای خواندن یافت نمی شد. دهه چهل بود. فقط” کیهان بچهها” وجود داشت، آنهم مجاز نبودم بخوانم. پدر با خواندن این گونه مطالب مخالف بود. عقیده داشت، مطلبی که نه برای دنیای انسان فایده دارد نه برای آخرت چرا بخوانیم.
برادرم که دوسال از من بزرگتر بود، پنهانی کیهان بچه ها می خرید و میخواند، برای اینکه فقط یک گناه مرتکب شده باشد، که بدون اذن پدر مجله را خواندهاست، مجله ها را در یک جعبه ای که خودش با تخته به شکل صندوق ساخته بود پنهان می کرد و درش را قفل می کرد. او فکر می کرد که فقط خودش خلاق است نمی دانست که من هم خواهر او هستم خلاقیت دارم. من هم پنهانی لولاهای صندوق را باز می کردم و چندین جلد مجله را بر می داشتم و تا مدتها می خواندم. کیهان بچه ها داستانهای تخیلی به صورت دنباله دار می نوشت. از جمله داستانهای تخیلی، داستان آدم آهنیها بود که ابزار های ساخت دست انسانها بود. این آدم آهنی ها یک روز علیه سازندگان خود قیام کردند و سرنوشت آنها را بدست گرفتند!
این روزها بنا به امر ولایت فقیه در فضای مجازی فعالیت می کنم، متوجه هستم باید مطلبی را بنویسم که قدمی در راه پیشرفت دین و انقلاب باشد.یعنی مطلبی که به درد دنیا و آخرت بازدید کنندگان بخورد. درست همان چیزی که پدر «روحش شاد» در کودکیم از من می خواست.
و داستان آدم آهنی قصه من به این ماجرا چه ربطی دارد؟
آنوقت ما قصه را خواندیم ولی حالا آدم آهنی ها را می بینیم که برای ما رتبه بندی می کنند و به مطالب ما ارزش می دهند در حالیکه محتوای مطلبی که نوشته ایم نه فایده دنیایی دارد و نه اُخروی! وقتی مطالب را می خوانم، میگویم:پدر آن روز که کیهان بچهها منتشر می شد، در زمان طاغوت بود. و اکنون بعد از چهل سال از انقلاب می گذرد و به خاطر به ثمر رسیدن این انقلاب چه بسیار خونهای پاک ریخته شد، رهبر و مولایم سفارش پشت سفارش که طلاب در فضای مجازی فعال باشند و شبهههای جوان فریب را پاسخ دهند . متاسفانه آدم آهنی های فضای مجازی فرصت نمی دهند تا طلاب متوجه شوند که کدام گزاره به سود دین و اخلاق است. وبلاگها مملو از گزارههای خنثی می باشد، درست عین کیهان بچههای دهه چهل که تیراژی میلیونی داشت.
[دوشنبه 1397-09-26] [ 01:40:00 ب.ظ ]
|