اذانگوی مسجد

پیرمرد با صفایی بود، مستخدم مسجد و اذان‌گو بود غریب. کسی را نداشت؛ یعنی هیچ کس نمی دانست آیا کس و کاری دارد یانه!پیرمردی که یک حرف سواد خواندن نداشت، اما نورانیتی بسیار عحیب  داشت؛ عشق به پروردگار قلبش را پر کرده بود.

مردم محله با اذان او افطار می‌کردند و با اذان او از سحری خوردن دست می‌کشیدند. از اذان تلوزیون سایر رسانه‌ها هم خبری نبود.

پیرمرد مشهدی حسن نام داشت. خانه او مسجد بود. بخاری‌های‌ هیزمی مسجد را روشن می‌کرد تا شبهای رمضان اهالی مسجد سردشان نشود. بوی چای و سماور ذغالی او فضای مسجد را پر می کرد.

به شدت به روحانیت علاقه داشت.  بسیارمهربان با همه اهل مسجد، برخلاف بعضی سرایدارهای مساجد که کودکان را از مسجد فراری می کنند.

تا اینکه یک شب سرد زمستان در کنار منقلی که از ذغال گداخته برای گرمای کرسی آماده کرده بود، در همان مسجد بر اثر گاز ذغال دچار گاز گرفتگی شد و در خانه بسوی خدا پرواز کرد.

حق او بود که پس سالها خدمت به مسجد و اهالی آن مکان عروجشخانه خدا باشد.

شگفتانه تر وقتی روحانی مسجد او را در عالم رویا دید؛  ملبس به لباس علما بود با وقار، شخصیتی عالی داشت.

پ ن

چه خوب گفته اند در ادبیات دین که هرچه را در دنیا دوست بداری در آخرت با همان محشور می‌شوی. پس باید بسیار زیرک باشیم، دوست داشتنی های متعالی انتخاب کنیم. مشهدی حسن مسجد ما خیلی به علما علاقه داشت، با همان لباس در برزخ محشور بود.خدا بیامرزادش. دلمان برای صدای اذانش تنگ شده است.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(6)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
6 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
5 stars

ممنون از مطلب خوبی که منتشر کردید
اینطور مطالب حال دل آدمو خوب می کنه
آدمای بی غل و غش قدیمی…

1399/02/12 @ 20:00
پاسخ از: محمدی [عضو] 

الهی همیشه حالتون خوب باشه

1399/02/13 @ 10:27
نظر از: مهتاب [عضو] 
5 stars

چقدر ساده و دوست داشتنی
موذنها حق بزرگی به گردن ما دارند

چه اذان گوی خالص و بی‌ریایی خوشا به سعادتش که در خانه خدا زندگی و در محل عبادت رحلت نمود
واقعا صفا و صداقت پیرمردهای نورانی چهره و خوش قلب اون دوران مثال زدنی است

عالی بود و پرمحتوا
التماس دعا

به وبلاگ ما سر بزنید
http://najhlestan.kowsarblog.ir

1399/02/12 @ 16:02
پاسخ از: محمدی [عضو] 

خدا رحمت کند اورا

1399/02/12 @ 18:35
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

دلم رفت به مسجد قدیمی محل قبلی‌مون
همه چیزش با صفا بود. مسجد کوچکی که داخل زنانه می‌خواستی بشی باید سرت رو خم می‌کردی.
مسجدی که سالها پیش شهید نواب صفوی امام جماعتش بود با پیرمرد مهربان و ساکتی که خادمش بود و در دلش هزار حرف نگفته.
خدا رحمتشون کنه همه‌شون رو.

1399/02/11 @ 13:48
پاسخ از: محمدی [عضو] 

یاد روز های خوش معنوی یاد باد

1399/02/11 @ 17:50
نظر از: فاطمه سعادت [عضو] 
5 stars

چه زیبا …

1399/02/11 @ 12:06
پاسخ از: محمدی [عضو] 

خوش به حال مشهدی حسن

1399/02/11 @ 17:51
نظر از: طلبه نویس [عضو] 
5 stars

جالب بود و با مفهوم
ان شاالله که انتخاب هامون درست باشه
ولی نکته خیلی خوبی هم که داشت این بود که این بنده خدا با بچه ها خوب رفتار میکرده برعکس بعضی از مسجدی های الان
که متاسفانه دین گریز تربیت میکنن

1399/02/11 @ 12:03
پاسخ از: محمدی [عضو] 

متاسفانه این جور امنای مسجد مثل آنخماو معبد مصر هستند

1399/02/11 @ 17:52
نظر از: Strange and familiar [بازدید کننده]
5 stars

برخی صدای اذان شان مثل نجوای فرشته ها ست

1399/02/10 @ 18:57
پاسخ از: محمدی [عضو] 

واقعا همینطوره

1399/02/11 @ 04:47


فرم در حال بارگذاری ...