دلنوشته های رمضانیم 4 | ... |
ای قافله برخیز که هنگام اذان است
از این ره تاریک هزاران گذران است
برخیز و بزن تیر به اهریمن ودشمن
بگذار بترسند که تیرت به کمان است
در پشت در معشوق آواره و غمگینم
بگذار بگریم من در حالت مسکینم
شور و سحری دارد عشق دگری دارد
باز آی به سوی من این رشته سری دارد
دوست می دارم در این خیمه نگهبانی کنم
اشک چشمم را برای یار قربانی کنم
رقیه رقمی دانش آموخته سطح دو
با سلام و احترام
ضمن تشکر
سروده پیشنهادی در وبلاگ طلبه نوشت درج گردید
موفق باشید.
1395/05/01 @ 09:24
با سلام و احترام
« در پشت در معشوق آواره و غمگینم
بگذار بگریم من در حالت مسکینم»!
موفق باشید.
1395/04/05 @ 19:52
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1395-03-19] [ 11:42:00 ب.ظ ]
|