حضرت فاطمه سلام الله علیها میراث رسول | ... |
بنام خداوند پاکی ها
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهادختر گرامی پیامبر اکرم(ص)و خدیجه کبری،چهارمین دختر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.القاب ایشان،زهرا،صدیقه،محدثه،زکیه و …میباشد.
بیشتر مورخان شیعه و سنی،ولادت با سعادت آن حضرت را در بیستم جمادی الثای سال پنجم بعثت در مکه مکرمه میدانند.برخی سال سوم و برخی سال دوم بعثت را ذکر کرده اند.
پرورش زهرا سلام الله علیهادر کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود،خانه ای که محل نزول وحی آیه های قرآن است.آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان،این تنها خانه ای بود که چنین بانگی از آن برمی خاست:«الله اکبر»
تو ستون استحکام عرشی بانو!
این گونه بر زمین نیفت برخیز
وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد.
برخیز چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز!همه زخم هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد.
هنوز باید باشی.هنوز اسلام نیازمند خطبه های تواست. نور چشم امیرالمومنین علی علیه اسلام غیرت فاطمی تو را پشتوانه خویش میخواهد.
برخیز وبا همین نیمه جان مجروح،با همین پیکر زخم خورده در کوچه های شهر جاری شو.
در تمام خانه های خواب برده را با دست های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی،
تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند.
بانو!مزار تو در سینه عاشقان توست.
پس از تو تمام یاس های زمین کبود میروند.
از خلقت فاطمه زهرا(س)تمام حرمت و آبرو یافتند.
از تو برایمان تسبیحی به یادگار مانده که پس از هر نماز به آسمان می بردمان.
چگونه تو را زخم زدند که رخ از تمام اهل زمین پنهان کردی یا فاطمه؟
خورشید واپسین تو تنها امید ماست.
بانو! هنوز زمین نیازمندت بود.
هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده ات را انفاق کنی و با لب های روزه دار، از خداوند بشنوی:«و یطعمون الطعام علی حبه مسکینأ و یتیمأ و اسیرأ»
کبری تقی زاده
استفاده از وبلاگ هم میهن
تقوا در فضای مجازی
1.ارتباط با نامحرم باید در حد متعارف باشد و شوونات اسلامی رعایت شود و حدالامکان ازهر نوع ارتباط با نامحرمان پرهیز شود.
2.درارتباط با افراد نامحرم لحن کلام باید رسمی و غیر صمیمی باشد و استفاده از کلمات عاشقانه و تحریک آمیز به هیچ وجه جایز نیست.
3.هیچ گاه نباید عکس های شخصی و خانوادگی را در فضای مجازی و در دسترس همگان قرار داد، زیرا افراد مریض و سودجو ممکن است از این طریق سو استفاده های بسیاری از افراد بکنند.
4.از انتشار خبرهای کاذب و غیر واقع قطعا باید پرهیز شود.
5.فقط باید در صورت ضرورت از فضای مجازی استفاده کرد و نگذاشت این کار به عنوان یک عادت و در نتیجه به اعتیاد منجر شود.
6.باید به این نکته مهم توجه داشت که چه سازمان ها و گروه هایی پشت پرده برنامه های فضای مجازی هستند و از این برنامه ها چه اهدافی دارند و سرانجام سود آنها در جیب چه کسانی ریخته می شود.
7.استفاده از فضای مجازی صرفا باید برای کارهای علمی،تبلیغ دین باشد،یعنی به طور کلی باید هدفمند باشد و شخص نباید به صورت بی هدف و تنها برای اتلاف وقت به وب گردی بپردازد.
8.استفاده از برنامه های جاسوسی وهک کردن حساب های شخصی افراد،بانک ها،سازمان هاو…به هیچ وجه جایز نمی باشد.
9.باید از مشاهده و انتشار فیلم ها و عکس های غیراخلاقی خودداری کرد.
10.به افرادی که اخلافیات را مراعات نمی کنند اجازه ندهیم با نام و مشخصات ما از فضای مجازی استفاده کنند.
زهرا ابوالحسنی تولیدی خودم
محیط مجازی محیطی است که انسان در فضایی غیر از محیط حقیقی به نام اینترنت به اطلاعات مورد نیازش دست میابد .این محیط نیز همانند محیط حقیقی است.انسان ها همان اندازه که در محیط حقیقی در برابر همدیگر مسئولیت دارند، در فضای مجازی هم به همین صورت است.انسان اگر از خدا بترسد در هر فضایی که باشد نفس خود را از آلودگی حفظ می کند. آلودگی و فساد در هر فضایی وجود دارد چه مجازی و چه محیط ظاهری که زندگی می کنیم در همه این شرایط فقط تقوای الهی نجات دهنده است. اگر انسان خود را موجودی با ارزش بداند تمام چیزهایی را که با انسانیتش منافات دارد کوچک می بیند. و همین انسان تلاش می کند در فضای مجازی نیز هم نوعان خودش را راهنمایی کند، به همین دلیل هر متن و عکس و مطلبی را که باعث هدایت در مسیر انسانیت می شود در اینترنت منتشر می کند و در روشنگری مردم گام برمی دارد.
در هر زمان و دوره ای انسان به واسطه امتحان هایی از طرف خدا آزموده می شود که این امتحان بستری می شود که خود را بشناسد،روحش صیقل یابد و رشد کند.هر کس به این گفته امام (ره) که فرمودند:«عالم در محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید اعتقاد داشته باشد»،خود را از گناه و آلودگی نگه می دارد، و هرگز به نفسش اجازه نمی دهد تا او را از مقام انسانیتش پایین بیاورد.اینترنت نیز همانند سایر نعمت های الهی است.اگر در انسان خود شناسی باشد و در ادامه آن به خدا شناسی می رسد و هر کس که خداشناس باشد، خود رامسئول می داند تا استفاده صحیح از اینترنت را به سایر انسان ها آموزش دهد.
و در پایان امیدوارم هر یک از ما در فضای مجازی سهمی در روشنگری مردم و تبلیغ دین داشته باشیم.
پریسا عبادی تولیدی خودم
به نام خالق تمام جهان و جهانیان
موضوع: ایام فاطمیه
ایام فاطمیه بین دو تاریخ یعنی 13 جمادی الاول تا 3 جمادی الثانی نقل شده است.چون که بعضی از نویسندگان تاریخ در این مسئله باهم اختلاف نظر دارنوبرای همین دو تاریخ را ایام فاطمیه میگویند.
مراسم ایام فاطمیه جمعا 6 روز میباشد 3روز در جمادی الاول و 3 روز در جمادی الثانی که مسلمانان به عزاداری فاطمه دخت رسول اکرم (ص) می پردازند.
وقایعی که منجر به کشته شدنحضرت فاطمه (س) شده صدمات و جراحات وارد شده توسط خلیفه عمر بن خطاب که در خانه فاطمه (س) اتفاق افتاد که در را آتش زده و دخت پیامبر (س) که درصدد نگه داشتن حریم خود پشت در قرار گرفته بود ونمی گذاشت که نامحرمان وارد حریمش شوند که عمر با شکستن در که خانم پشت در ماند ویک میخ به پیلویش وارد شد و از این فشار جنینی که اسمش محسن بود سقط شد و حضرت بعد 75 تا 95 روز بعد وفات پدر بزرگوارش در گذشت.
حضرت که قبل از وفاتش به امام علی (ع) وصیت کرده بود که ایشان را شبانه و در خفا دفن کنند و امام بهوصیت خانم گوش دادند و ایشان را شبانه دفنکردند وبرای اینکه عمر و افرادش نتوانند قبر خانم راپیدا کنند وقبرش را بشکافند قبر ایشان را نامعلوم کرده و تا این زمان هم قبر خانم پیدا نشده.
«برحاشیه برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار درو دیوار ندارد»
فرزانه یوسفی
(*ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاهم عندالله یرزقون*)
درمسلخ عشق جز نکو را نکشند/روبه صفتان زشت خو را نکشند/گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز/مردار بود هرآنکه او را نکشند!
دستی از جس آتش جهنم بر چهره ی معصوم بهشتی سیلی زد،گل علی بر زمین افتاد،با اینکار عدو شراره های آتش جهنم
شعله ور تر میگشتند و گر میگرفتند….عدو هنوز آتش درونش سرد نشده بود،چند روز سپری شد،عودو دنبال فرصت بود،به در خانه ی علی و فاطمه لشکر کشید،فاطمه در میان در و دیوار مانده بود و زجر میکشید و عدو قهقهه هایی شیطانی از دل برمی آورد!خجالت ازینکار عدوعرق شرم بر سر و رویش جاری شده بود….
و به دور از اینهمه هیاهو شیطان رجیم گوشه ای ایستاده بود و به کارهای عدو پوزخند میزد!و از غفلت عدو به وجد امده بود..
آنروز گذشت وچند روز دیگر به همین منوال…سرانجام گل حیات علی درسکوتی سرشار ازامید به خدا و باذکر(*ان الله مع الصابرین*)دیدگانش را فروبست.بابسته شدن دیدگان فاطمه،انگار که تمام دنیا تعطیل شده باشد،زمین از چرخش ایستاد،عقربه های زمان زنگ زدند و متوقف گشتند،فروغ ستارگان به یاس گرایید،خورشید تیره و تارگشت،مدینه در ظلمت مطلق فرو رفت،بلبلان خوش الحان نغمه ی غم میسرودند،رودخانه های روان عشق یخ بستند و ایستادند،آسمان آبی تیره وتارگشت و اشک غم آسمان برسر مردم باریدو همه رامحزون کرد،گل های رنگارنگ حیاط فاطمه پژمرده گشتند و رنگ باختند،آسمان آبی مدینه چادر آبی خودرا عوض کرد و چادر مشکی برسرکرد و مردم شهر را زیر بال و پر خود جا داد!
بهار در اوج سرسبزی خود از شدت حزن و اندوه موهایش سفید گشت و جای خود را به زمستان سرد و بی روح داد،عشق
به ناامیدی گرایید،غم و تاسف در آسمان شهر معلق مانده بود!
بانوی مطهر دو جهان دیدگان حق بین خود رامظلومانه بر این جهان فرو بسته بود…عشق گوشه ای محزون ایستاده بود از او سوال شد که چرا نمیسراید،عشق لب به سخن گشود و گفت زبان من از وصف چنین شخصیت ممتازی قاصر است.
ترازوی عشق فاطمه و شخصیتش را چیدند،شخصیت بانو سنگین تر و والاتر بود،سرانجام عشق سر تعظیم در برابر شخصیت فاطمه فرود آورد….
من نیز همچون عشق سر تعظیم در برابر تو فرود میآورم،کلمات قاصر من یارای وصف تو نیست بانوا!اعلام ارادت میکنم و بس….روحت شاد و راهت پررهرو….
دلنوشته به مناسبت ایام فاطمیه (سلام الله علیها)
شعله های آتش زبانه می کشید،در چوبی در حال سوختن بود،فریاد بچه ها از هر طرف به گوش می رسید، یک لشکر برای تصاحب خانه ای آمده اند که محل نزول وحی بود.هزاران سرباز ایستاده در کوچه،سلاح بر دست برای دستگیری امام امتشان.کوچه مملو از ازدحام جمعیت،عده ای مشغول جمع آوری هیزم بودند، عده ای هم تماشاگر،بی آن که اعتراضی کنند. دخت پیغمبر از پشت در با قلبی پر از اندوه برای مردمی که قلبشان قسی تر از سنگ و دل هایشان پر از کینه شده بود،سخنان پیامبر را یادآور می شد،انگار حسادت و لجاجت روی چشمهایشان پرده افکنده که جز باطل چیزی نمی بینند، و گوش هایشان از شنیدن سخن حق کر شده است.
در نیم سوخته با بی حرمتی کوبیده شد و به خانه اهل بیت هجوم بردند.خانه پر شد از مردم مدینه، مردمانی که عهد بسته بودند حافظ خانه و اهل خانه پیغمبر باشند.آسمان مدینه گرفته بود، دین در اوج مظلومیت بود، خطبه های فاطمه،دل هر انسانی را می لرزاند در حیاط خانه علی (علیه السلام) مردمانی در رفت و آمد بودند که انگار مرده اند،اگر دنیا در چشم انسان بزرگ شود کار را به جایی می رساند که به نور خدا تعرض می کند و نمی داند که راه هدایتش ار این رهگذر است .مهم نیست انسان چقدر عمر می کند مهم این است که عمر خود را چگونه سپری می کند خداوند انسان را بر سر بزنگاه می آزماید.نفس گر درست تربیت شود،در راستای حق قرار می گیرد.
باشد خدا ما را از مدافعان ولایت و امامت قرار دهد. تولیدی از خودم
دلنوشته به مناسبت ایام فاطمیه (سلام الله علیها)
شعله های آتش زبانه می کشید،در چوبی در حال سوختن بود،فریاد بچه ها از هر طرف به گوش می رسید، یک لشکر برای تصاحب خانه ای آمده اند که محل نزول وحی بود.هزاران سرباز ایستاده در کوچه،سلاح بر دست برای دستگیری امام امتشان.کوچه مملو از ازدحام جمعیت،عده ای مشغول جمع آوری هیزم بودند، عده ای هم تماشاگر،بی آن که اعتراضی کنند. دخت پیغمبر از پشت در با قلبی پر از اندوه برای مردمی که قلبشان قسی تر از سنگ و دل هایشان پر از کینه شده بود،سخنان پیامبر را یادآور می شد،انگار حسادت و لجاجت روی چشمهایشان پرده افکنده که جز باطل چیزی نمی بینند، و گوش هایشان از شنیدن سخن حق کر شده است.
در نیم سوخته با بی حرمتی کوبیده شد و به خانه اهل بیت هجوم بردند.خانه پر شد از مردم مدینه، مردمانی که عهد بسته بودند حافظ خانه و اهل خانه پیغمبر باشند.آسمان مدینه گرفته بود، دین در اوج مظلومیت بود، خطبه های فاطمه،دل هر انسانی را می لرزاند در حیاط خانه علی (علیه السلام) مردمانی در رفت و آمد بودند که انگار مرده اند،اگر دنیا در چشم انسان بزرگ شود کار را به جایی می رساند که به نور خدا تعرض می کند و نمی داند که راه هدایتش ار این رهگذر است .مهم نیست انسان چقدر عمر می کند مهم این است که عمر خود را چگونه سپری می کند خداوند انسان را بر سر بزنگاه می آزماید.نفس گر درست تربیت شود،در راستای حق قرار می گیرد.
باشد خدا ما را از مدافعان ولایت و امامت قرار دهد. تولیدی از خودم
دلنوشته به مناسبت ایام فاطمیه (سلام الله علیها)
شعله های آتش زبانه می کشید،در چوبی در حال سوختن بود،فریاد بچه ها از هر طرف به گوش می رسید، یک لشکر برای تصاحب خانه ای آمده اند که محل نزول وحی بود.هزاران سرباز ایستاده در کوچه،سلاح بر دست برای دستگیری امام امتشان.کوچه مملو از ازدحام جمعیت،عده ای مشغول جمع آوری هیزم بودند، عده ای هم تماشاگر،بی آن که اعتراضی کنند. دخت پیغمبر از پشت در با قلبی پر از اندوه برای مردمی که قلبشان قسی تر از سنگ و دل هایشان پر از کینه شده بود،سخنان پیامبر را یادآور می شد،انگار حسادت و لجاجت روی چشمهایشان پرده افکنده که جز باطل چیزی نمی بینند، و گوش هایشان از شنیدن سخن حق کر شده است.
در نیم سوخته با بی حرمتی کوبیده شد و به خانه اهل بیت هجوم بردند.خانه پر شد از مردم مدینه، مردمانی که عهد بسته بودند حافظ خانه و اهل خانه پیغمبر باشند.آسمان مدینه گرفته بود، دین در اوج مظلومیت بود، خطبه های فاطمه،دل هر انسانی را می لرزاند در حیاط خانه علی (علیه السلام) مردمانی در رفت و آمد بودند که انگار مرده اند،اگر دنیا در چشم انسان بزرگ شود کار را به جایی می رساند که به نور خدا تعرض می کند و نمی داند که راه هدایتش ار این رهگذر است .مهم نیست انسان چقدر عمر می کند مهم این است که عمر خود را چگونه سپری می کند خداوند انسان را بر سر بزنگاه می آزماید.نفس گر درست تربیت شود،در راستای حق قرار می گیرد.
باشد خدا ما را از مدافعان ولایت و امامت قرار دهد. تولیدی از خودم
آنکه در نهان دشمن با دشمن میکند در مقام مهربانی دوست با ما میکند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1395-11-29] [ 10:19:00 ق.ظ ]
|