چگونه سرایم به وصف آن کس که


ندانم و نتوان که دانم کیست


زحوریان بهشتی و یا انس است


که ذکر نامش این حقیر را لیاقت نیست


همان کسی که برای ختم رسل


شفیق تر از مادر، ام ابیها بود


برای حیدر کرار شیر خدا


تمام زندگی، آخرت، دنیا بود


همان کسی که تنها ترین سردار


زمکتب مهر و صلح او گل کرد


کسی که که بود دردانه الله


همان که با قیام خود جهان را زل کرد


کسی که اول و آخر تمام دنیا


به خاطر وجود مبارک او هست


یازده سلاله صهبا


زساغر کوثر، مست


همان گلی که بدون او بوستان


نه صفا، نه طراوت، نه سروری داشت


گلی شکسته و پرپر به عطر یاس کبود


خدای من، دل غریب علی کجایش کاشت

                                                                                    مهجده انتظاری

موضوعات: شعر  لینک ثابت
نظر از: [عضو]

با سلام و احترام
ضمن تشكر ابيات شما در طلبه نوشت منتشر گرديد.
موفق باشيد.
http://talabe-nevesht.kowsarblog.ir/

1394/12/04 @ 22:46
نظر از: alzahra-mo [عضو] 

علی به خانه برمی‏گردد؛ با غربتی که هیچ‏کس جز تو، ارتفاعش را درک نکرد. ذوالفقار را در نیام فرو می‏برد و خود به نیام خانه برمی‏گردد، اما به راستی، کدام خانه؟!
مگر علی بی ‏فاطمه خانه دارد؟!
آری! غربت فاطمیه را پایانی نیست، که آغاز غربت کربلاست…
—————
سلام ، وقتتان بخیر
مطالب جالبی داشتید
خوشحال می شویم که شما هم از وبلاگ ما دیدن فرمایید

1391/02/07 @ 15:14


فرم در حال بارگذاری ...