راستی! فاطمیه نزدیک است... | ... |
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را… نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم…
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضهی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانهای مشکی است
با خودم فکر میکنم حالا
کوچه ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است…
با اجازه از هیئت بنی هاشمیون تهرانسر
آدم باید کسانی را شگفت زده کند که خودشان چیزی دارند،فاطمه زهرا علیهاسلام پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با آن مقام و عظمت شگفت زده کرد…
السلام علیک یا ایتها الشهیدة المظلومه
یازهرا
_____________________
یا زهرا
سلام
_________________
سلام عزیز بزرگوار
الحاقیات:
- fatemeeh.jpg - ضمیمه یافت نشد!
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1394-12-03] [ 08:14:00 ب.ظ ]
|