شوخی رزمندگان هم شبیه عاشوریان | ... |
رضا دادپور، رزمنده گردان بهداری لشکر 25 کربلا بیان میکند: بذلهگویی و شوخیهای علیرضا کوهستانی نظیر نداشت، طوری که آن شوخیها هیچوقت از ذهن آدم پاک نمیشود، یک روز ما در فاو نشسته بودیم، در همان اورژانس خط اول، با علیرضا چای میخوردیم، یک لحظه هر دویمان متوجه شدیم که یک مگس روی لبه لیوان چای علیرضا نشست، همین طور خیره به مگس بودیم، مگس روی لبه لیوان راه رفت و راه رفت تا این که یکدفعه مثل این که سُر خورده باشد، افتاد توی لیوان علیرضا، علیرضا هم برگشت و گفت: «ببین نگاه کن! میرود روی جنازه عراقیها مینشیند و غسلش را میآید توی لیوان چای ما میکند.»
صبح عاشورا بریر بر خلاف همیشه بسیار بذلهگو و شوخ شده بود. نقل شده او در صبح عاشورا با عبدالرحمن بن عبد رب انصاری مزاح و شوخی میکرد. عبدالرحمن به او اشکال گرفت که این ساعت، زمان شوخی و بذله گویی نیست. بریر در پاسخ گفت:«ای برادر! اقوام و خویشان من میدانند که زمانی که جوان بودهام اهل بذله گویی نبودهام، چه رسد به زمان پیری و کهولت سن. اما من واقفم به آن چه که به زودی ملاقاتش خواهیم کرد. به خدا سوگند، تنها فاصله ما و حورالعین، حمله این قوم با آن شمشیرهایشان است، چقدر مایلم که آن زمان هم اکنون باشد».
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1396-07-08] [ 08:57:00 ب.ظ ]
|