قوم تبهکار | ... |
علت جنگ ما و اسراییل
ما در وسط صحنه یک جنگ پردامنه هستیم که در نهایت فقط یک برنده دارد و در چنین موقعیتی، هر آتش بس یا توافق نامه تا رسیدن به نتیجه نهایی موقتی است و ثباتی نخواهد داشت. برای فهم علت جنگ ما با اسراییل ، باید سه مسئله را روی میز بگذاریم و نسبت به آنها آگاهی پیدا کنیم:
1. ماهیت وویژگی های طرف مقابل یعنی اسراییل
2. منطقه مورد درگیری
3. راهکارهای اسراییل برای دست پیداکردن به این منطقه
“شناخت ماهییت و رویای دشمن
· بهترین و راحت ترین راه برای شناخت فهم چیستی هر جریان، بررسی نظام فکری، خواندن مرام نامهها و کشف نمادهای آن است.
· راحت ترین ونزدیک ترین مسیرتجاری و راه رسیدن به نقاط دیگر جهان
· محوری ترین اتفاقات تمدنی در این منطقه رخ دادهاست
· خاستگاه و مورد احترام تمامادیان ابراهیمی
ادامه مطلب :
بنابراین هر جریانی با تسلط روی این منطقه به عنوان آنتن تمدنی دنیا به زنجیرهای از قدرتهای فرهنگی، اقتصادی، نظامی و عملیاتی مجهز میشود که تصاحب کل دنیا را برای او راحت و دست یافتنی خواهد کرد. آنتن تمدنی، هر چیزی را که از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و …در خود داشته باشد به تمام نقاط دنیا در دسترس خود، خواهد رساند
“ راهکارهای تصاحب منطقه غرب آسیا
اصلی ترین راهکار غرب برای تصاحب منابع طبیعی و احاطه فرهنگی بر منطقه غرب آسیا، استعمار مردمآن منطقه است که به دو شکل صورت میگیرد. این راهکار بهدو نوع استعمار سخت و استعمار نوین تقسیم می شود.
استعمار سخت
سایقه استعمار مناطق غرب آسیا به قرن 19 و اوایل قرن20برمیگردد.قدرتهای غربی و در راس آنها بریتانیا بعد از انقلاب صنعتی برای رسیدن به سود بیشتر، در کارخانهها شروع به تولید انبوه محصولات کردند. تولید انبوه نیازمند داشتن منابع اولیه نامحدود از یک طرف و بازار مصرف نامحدود از طرف دیگر است.
منابع اولیه و همچنین بازار مصرف اروپا نمیتوانست آن حجم از محصولات را پشتیبانی کند؛ در نتیجه باید از دیگر مناطق دنیا نسبت به تهیه مواد اولیه و ایجاد بازار مصرف استفاده میکردند.بهترین منطقه برای این هدف به دلیل جمعیت زیاد و در دسترس وغنی بودن منابع طبیعی، هند و خاور میانه بود.
تامین مواد اولیه ازاین مناطق در صورتی به صرفه بود که با کمترین قیمت به دست میآمد و این نکته همیشه مورد توجه قدرتهای غربی است. با توجه به میل سیری ناپذیر قدرتهای غربی در تصرف کردن منابع دیگران و همینطور برتری نظامی آنها به واسطه تجهیزات جنگی به روز، اقدام به اشغال وغارت منابع طبیعی ونیروهای انسانی این کشورها کردند.
این روش غرب تا اوایل قرن بیستم کاملا انجام میشد و مانع جدی برای آن وجود نداشت.تا زمانی که با شروع جریان بیداری ملتها توسط رهبران ملی مذهبی مناطق استعمار شده مثل گاندی، محمد علی جناح، سید جمالالدین اسد آبادی، شهید مدرس،شیخ نورالله اصفهانی و در راس همه آنها اما خمینی «ره»مرحله استعمار سخت پایان یافت و مرحله جدیدی از استعمار آغاز شد.
استعمار نوین
دراین مرحله، شکل اجرای استعمار قدرتهای غربی وارد فاز جدید شد. در این قدم، استعمار از خشونت ظاهری و بارز خود کم کرد و با فضاسازی فرهنگی تازه و متناسب با اهداف خود، استمار نوین را در قالبی جدید طراحی کرد.
اگر غرب تا قبل از بیداری ملتها، با خشونت و به زور توپ و تفنگ منابع آنها را تصاحب میکرد، حالا با تحقیر، فرهنگ و تمدن غربی را برای جامعه هدف، جذاب جلوه دهد و به انسان شرقی القا کرد که تنها راه خوشبختی، شبیه شدن زیست او به سبک زندگی انسان غربی خواهد بود.
در واقع افراد جامعههای استعمار زده همیشه احساس خود تحقیری را همراه با خود دارند وخوشبختی خود را جلب توجه، ارتباط و استفاده بیشتر از محصولات غربی میدانند.
برای رسیدن به این هدف نیاز به نیرویی که انگیزه لازم برای تصاحب این منطقه را داشته باشد احساس میشود.بهترین گزینه برای این کار کسی است که با رویای دستیابی به اورشلیم و تصاحب نیل تا فرات زندگی کرده و این موضوع اولین و حداقلی ترین رویای اوست.
با در نظر گرفتن این نکات؛ یهود و باند تبهکار صهیونسم بهترین گزینه برای تثبیت پایگاه استعمار در قلب زمین است.
منطقهای که به لولای سه قاره معروف است. یهود(رژیم صهیونستی) در واقع به عنوان بازوی اجرایی مطیع استعمار نقش خود را در منطقه به بهترین شکل اجرا میکند.
از لحاظ اقتصادی
وجود یک پایگاه قوی اقتصادی با مدل مورد نظر غرب در منطقه ضروری است. او نیاز دارد تا با تامین منابع به کمترین قیمت از خاور میانه، ارسال آنها به غرب و تولید انبوه و فروش مجدد محصولات به مردم منطقه به هدف خود برسد.
مهمترین و پایهای ترین عامل تهدید رژیم صهیونیستی به عنوان نیروی اجرایی استعمار برای انجام دادن این اقدامات، داشتن امنیت است. در واقع رژیم صهیونیستی یک موجودامنیت پایه است که در صورت به هم خوردن امنیت خود، کارایی را از دست میدهد؛ باتوجه به توضیحات روشن است:
دشمنی استعمار و یهود با ایران، محدود به چند سال اخیر و حتی موضوعات دینی و مذهبی نیست. این دشمنی ریشه در تاریخ و تمدن تاثیر گذار ایران دارد.
از جمله اقداماتی که استعمار جهانی در یک سال اخیر از (قبل ازطوفان الاقصی )مشغول انجام آن بود، اجرای طرح پیمان ابراهیم، و راهگذر عربی بود. بر اساس طرح پیمان ابراهیم، همه کشورهای منطقه (دارای نظام فکری مخالف محور مقاومت و هم سو با اسراییل) در پیمان صلحی اقدام به عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیتی میکنند. آن وقت این شکل جدید روابط اسراییل در امنیت را برای پیشبرد اهداف اقتصادی استعمار ایجاد میکند.
همچنین ایجاد« کریدورعربمد» با مشارکت کشورهای عرب منطقه به جز ایران و مناطق محور مقاومت، امکان ارسال مواد اولیه در مسیری امن به کشورهای اروپایی و تولید محصول و فروش مجدد آن به کشورهای منطقه را تامین خواهد کرد.
پایان بخش اول
ادامه دارد….
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1403-08-05] [ 01:06:00 ب.ظ ]
|