کاش آدم در بهشت میماند | ... |
در جلسه دوم، سراغ یک قصه آشنا میرویم: قصه سجده فرشتهها به آدم و سرکشی شیطان.
این قصه را همه ما شنیدهایم اما احتمالا چیزهایی هست که تا به حال به آنها دقت نکردهایم یا متوجهشان نشدهایم.
ماجرای روز اول ما در جهان، روز خلقت، بر خلاف انتظار نه در آرامش و امنیت بلکه در بستری از تنش و تهدید شروع میشود.
این جلسه دوم ماست: «ما خلیفه شدیم، او رانده شد.»
۱-عالم دانشگاه تربیت خلیفه الله
ادامه مطلب :
*وقتی میخواهند دانشجویی را پذیرش کنند ابتدا دانشگاه را میسازند و از لحاظ ساختار و بنا و نیروی خدماتی《اجنه》 تکمیل میکنند تا آماده پذیرش دانشجو شود و سپس دانشجو وارد آن میشود.
*عالَم به طور کامل دانشگاه تربیت خلیفه الله است.
*از همان اول قرار بوده که خلیفه الله آفریده شود اما ابتدا باید عوالمی و موجوداتی از قبیل ملایکه و اجنه به عنوان کارگزاران خدماتی این عالم آفریده شوند.
#روایت_انسان
#روایت_جلسه_دوم
*با اینکه این دانشجو (آدم) از همهی آن موجودات شریفتر است اما از لحاظ زمانی باید بعد از آن مقدمات و موجودات آفریده شود.
*سوره توبه آیه ۲۹
*اوست کسی که هر آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید سپس به (آفرینش) آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار کرد و او به هرچیزی داناست.
* پس تمام این امکانات را برای خلیفه الله آفریدهاند.
2-اعلام آفرینش خلیفه الله درآسمان
*سوره بقره آیه ۳۰:
*و به یاد آور زمانی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت؛ فرشتگان گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها را بریزد و حال آن که ما با ستایش تو، تو را تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم، خدا فرمود : من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
3- سوال ملائکه از خداوند
*وجه سوال ملایکه نسبت به خلقت خلیفه الله:
*از آن جاییکه خلیفه بایدرنگی از مستخلفعنه داشته باشد، پس خلیفهی یک موجود نامحدود باید باشد. اما این نامحدود بودن با زندگی در زمین مادی نمیسازد. اگر تعداد زیادی از این انسان نامحدود در زمین محدود باشند منجر به فساد و خونریزی میشود.
*علاوه بر این که تجربه نسناسها و اجنه هم مدعای ملایکه را تایید میکند.
*سوال ملایکه از روی اعتراض نیست بلکه از روی تسبیح و تقدیس خداست، یعنی نمیخواهند از روی عناد و اعتراض این سخن را بگویند.
* سوال : آیا منظور ملائکه این بود که ما را خلیفه خود انتخاب کن؟
*جواب : هرکدام از ملائکه ماموریت خاص به خود را دارند پس نمیتوانند از طرف خودشان برای خودشان ماموریت جدیدی تعریف کنند.
* پس منظور آنها این نبوده که ما میخواهیم خلیفه باشیم! بلکه منظور آنها این بوده که مقام خلیفه اللهی بیشتر با تسبیح و تقدیس سازگار است نه خوریزی.
4-پاسخ خداوند به ملائکه
*خداوند کسی را که لحاظ نظری ابهام دارد اقناع میکند و با همه اتمام حجت میکند .برعکس خدایی که تورات معرفی میکند!
*خداوند در پاسخ ملائکه به جای پاسخ نظری، آنها را از لحاظ عملی قانع کرد و به ادامه خلق و آفرینش آدم پرداخت.
*خداوند در چند مرحله عملی ملایکه را قانع کرد :
الف) دمیده شدن روح در جسم آدم
*پس از چهل سال خداوند روح در جسم آدم دمید و آدم زنده شد.
*خداوند از روحی که از جنس خودش بود در بدن آدم دمید.برای همین انسان موجود دوبعدی است یک بعد مادی ویک بعد روحانی دارد.
* در باره چگونکی ترکیب روح جسم در مکاتب مختلف سخنان زیادی گفته شده.
ب)تعلیم اسماء به آدم
* خداوند در جواب ملائکه، سفک دماء( خونریزی) توسط آدمیان را انکار نکرد.
*خداوند تسبیح و تقدیس ملائکه را هم انکار نکرد.
* پس نه خونریزی توسط آدم مانع خلیفه اللهی اوست و نه تسبیح و تقدیس ملائکه قابل انکار است!
*پس معلوم میشود که چیز دیگری باعث خلیفه شدن آدم است که « علم به اسماء» نام دارد.
*آدم قابلیت عالم شدن نسبت به اسماء را دارد اما ملائکه این قابلیت را ندارند.
* پس این چنین بود که فضل و برتری آدم برای ملائکه ثابت شد.
۵-سجده بر آدم
*پس از اکمال خلقت آدم، خداوند به خودش تبارک الله میگوید .حالا این شد.
*سپس خداوند دستور سجده بر آدم را صادر کرد.
* سجده به معنای ادای احترام است.
* این ادای احترام یک مسئله تکوینی است که دارای یک اثر است.
*معنای این ادای احترام آن است که این موجود، خلیفهی خداست پس باید همانگونه که از خداوند اطاعت میکنید از این موجود هم باید اطاعت کنید.
*امر به سجده کردن نسبت به تمام کسانی صادر شد که در مقام قرب اللهی قرار داشتند نه فقط یک عده از ملائکه خاص.
*عزازیل یا همان شیطان هم در آن مقام همراه ملائکه قرار داشت .
6- ماجرای حسادت و امتناع عزازیل(شیطان)٬ از سجده بر آدم
*ملائکه نسبت به ادای احترام برای آدم قانع شده بودند. اما عزازیل یا همان ابلیس که حسات درونی داشت، در این مرحله حسادت خود را ابراز کرد و از سجده و ادای احترام به آدم خودداری کرد.
*پس از گفتگوی ملائکه با خداوند و قانع شدند، ابلیس همان عزازیل با خداوند گفتگو کرد.
گفتگوی ملائکه با خداوند : سوره بقره ۳۰ تا ۳۳اذ قال ربک للملائکه …
دستور سجد بر آدم: سوره الحجر ۲۸ و ۲۹
امتناع ابلیس از سجده و گفتگوی او با خداوند: الحجر ۲۹ تا۴۲
7-گفتگوی شیطان با خداوند
*سوره اعراف: تمامی ملائکه بجز ابلیس بر آدم سجده کردند.
*خداوند هیچ کسی را بدون دلیل مواخذه نمیکند و هیچگاه راه گفتگو را نمیبندد؛ حتی اگر طرف گفتگوابلیس باشد.
*خداوند از او پرسید: چرا سجده نکردی؟ ایا دلیل منطقیی داشتی؟
*پاسخ ابلیس: من از آدم بهترم پس من باید خلیفه باشم، چون که من را از آتش آفریدی ولی او را از گل آفریدی.
* ابلیس در تمام مراحل گفتگوی ملائکه با خدا حاضر بود .
* در حین آن گفتگو خداوند به ملائکه گفته بود که دلیل خلیفه اللهی آدم، علم به اسماء است نه جنس او.
* پس ابلیس برای نپذیرفتن حرف خدا بهانه میآورد و این تکبر در مقابل خداست.
*حسادت ابلیس باعث استکبار او شد و تکبر ریشهی تمامی گناهان است.
۸-اخراج ابلیس ازمقام قرب
* مقام قرب اللهی مختص به موجوداتی است که مطیع محض و بدون استکبار باشند؛ پس اگر کسی استکبار بورزد از این دایره و مقام خارج است و دیگر جای او نیست.
*شیطان با آن رفتار کوچک شد و دیگرجایی در آن مقام نداشت.
* استدلال ابلیس از نوع ماده گرایی و ماتریالیسی بود.
مادهگرایی، مادهباوری یا ماتریالیسم (به انگلیسی: Materialism )، به دیدگاهی گفته میشود که میگوید هر آنچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و همهٔ چیزها از ماده تشکیل شدهاند و همهٔ پدیدهها (از جمله خودآگاهی) نتیجهٔ برهمکنشهای مادی است.
۹-در خواستهای ابلیس پس ازطرد شدن:
*به من تا قیامت مهلت بده
*خداوند به او تا روز معینی مهلت داد.
*از آنجایی که تو مرا فریب دادی، همهی انسان ها را گمراه میکنم.( ابلیس به خداوند تهمت زد، گفت تو مرا گمراه کردی، این بزرکترین گناه او بود)
*درخواست ابلیس مبنی بر گمراه کردن جمیع انسانها در مقابل اراده اللهی که به تکریم و سعادت انسان تعلق گرفته بود، مربوط میشد.
* بنابراین دو اراده نسبت به انسان وجود دارد:
۱)خداوند: لقدکرمنا بنی آدم را برای بشر قرار داده است.
۲)ابلیس: اغواء جمیع ابناء بشر( اغواء به غیر ضال است. ما در نماز از خدا میخواهیم ما را از ضالین قرار ندهد یعنی گم راه نشویم، اما غوایه یعنی گم هدفی خیلی خطرناکتر از گمراهی هست انشالله در بحثی جداگانه در باره گم هدفی سخن خواهم گفت)
* از این به بعد انبیا و ملائکه در صدد اکرام بنی آدم خواهند بود و ابلیس و لشکریانش با تمام توانشان در مقابل آنها در صدد اغوای بنی آدم.
*شیطان تلاش میکند تا تعداد بیشتری را گمراه کند.
۱۰ جنگ اولیه
* بنابر این تمام ماجراها از یک جنگ آغاز شده است.
*ما در کدام جبهه قرار داریم؟!
* خداونداز همه بنیآدم عهد گرفته که شیطان دشمن شماست!
*انسان ها هم در عالم ذر از روی اختیار به این سخن خداوند تعهد دادهاند.
۱۱-تعلق روح به آدم در سن استواء
* سن استواء تکمیل خلقت انسانی است.
* درباره اینکه سن استواء دقیقا چه سنی است اختلاف است.
*اما جسم آدم به صورت سن استواء خلق شدو سپس روح بدون واسطه به آدم تعلق گرفت.
* از آنجایی که روح در بدن آدم بدون واسطه دمیده شده بود وقتی چشم باز کرد خود را دربهاء اللهی و در محضر ملائکه دید حالت کشف و شهود.
* جسمش در زمین بود اما روحش در عالم دیگری سیر میکرد.
منابع: حقیقت روح چیست؟ ویسئلونک عن الروح قال الروح من امر ربی و مااوتیتم من العلم الا قلیلا، از تو در باره روح می پرسند، بگو روح از امر پرودگار من است، وازدانش وعلم جز اندکی به شما داده نشده است.اسراء ۸۵
تلقی روح آدم: کتاب مصباح الهدایه امام خمینی
گفتگوی ملائکه با خدوند : سوره بقره ۳۰ تا ۳۳اذ قال ربک للملائکه …
دستور سجد بر آدم: سوره الحجر ۲۸ و ۴۲تا۲۹
امتناع ابلیس از سجده و گفتگوی او با خداوند: الحجر ۲۹ -حقیقت روح: و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و مااوتیتم من العلم الا قلیلا و از تو در باره روح می پرسند بگو از امر پرودرگار من است، و از دانش و علم جز اندکی به شما داده نشده است. الاسراء ۸۵
تلقی روح آدم: مصباح الهدایه امام خمینی
کاش آدم در بهشت میماند! این را همه ما حداقل یک بار با خودمان گفتهایم. کاش پدر ما آدم در همانجا که بود میماند و بعدش ما هم متولدین بهشت میشدیم و از رنج زمین دور میماندیم.
ماجرا اما شاید طور دیگری باشد، شاید آمدن آدم به زمین یک لطف بزرگ از جانب خدا باشد، شاید چیزهایی در این میان هست که ما از آنها بیخبریم.
این جلسه سوم ماست و در این جلسه درباره هبوط آدم به زمین صحبت میکنیم، عنوان آن جلسه را هم میگذاریم: «چه خوب شد در بهشت نماندی، آدم»
ادامه دارد
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1402-01-16] [ 06:05:00 ب.ظ ]
|