وحدت حوزه دانشگاه کدام دانشجوآزاد

توی شهر کوچیک ما شش باب دانشگاه تاسیس کردند؛ چون منطقه آزاده، رشته هایی که تدریس می‌شه از جنس بازرگانی و مدیریت گمرک و گردشگری است. البته پزشکی هم داشت چون از جنس آزادش بود امام جمعه تحمل آزادی های بی قید و شرط دانشجو هایش را نکرد و دانشگاه رفت به همانجایی که آورده بودند.

رشته انسانی هم دارد مثل فقه و مبانی حقوق، که هر از چند گاهی دانشجویی به حوزه می‌آید و کتاب مکاسب فارسی می‌خواهد، آنهم فقط 10 صفحه از آن را می‌خواهد امتحان بدهد.

قرار شد در هفته وحدت حوزه و دانشگاه با مسئولین فرهنگی دانشگاه جلسه داشته باشیم تا برای این وحدت تلاشی کرده باشیم!چندیدن پیشنهاد را مطرح کردند که اولی آن این بود آنهم با گلایه که چرا شما حوزوی ها وحدت حوزه و دانشگاه را عمل نمی‌کنید.چرا نباید از دانشگاه برای تدریس به حوزه بیایند؛ پرسیدیم چه دروسی را دوست دارید در حوزه اجرا کنید؟ مسؤل که خود طلبه بود؛ گفت هر درسی. پرسیدم مثلا آمار، گمرک، حسابداری…کدام یک از این دروس !اگر استاد برای فقه استدلالی، فلسفه، منطق و ادبیات عرب یا تاریخ اسلام دارید به دیده منت پذیرا هستیم.

یکی دیگر از برنامه های ما دورهمی حوزه و دانشگاه بود. دعوت کردیم که دانشجویان محترم به حوزه بیایند و در جمع طلاب و مدیر هم چند کارشناس حوزوی دعوت کند تا احیانا به سوالاتی که در دورهمی به اذهان نفوذمی کند، پاسخی درخور بدهند.دانشجویان با پوشش های ویژه خود آمدند و دورهمی تشکیل شد.

عده‌ای از همان اول راهی بازار و گردش خیابانی شدند. گروهی هم که ماندند، نق زدند که ما می خواهیم با دانشجویان پسر و طلاب آقا دورهمی داشته باشیم!موقع رفتن گفتن اگر دورهمی با دانشجویان پسر بود می‌آییم.

دفعه بعد خودمان با تعدادی از طلاب و اساتید شب جمعه‌ای را که مصادف با میلاد بود، به خوابگاه رفتیم پذیرایی را هم خودمان تهیه کردیم .

خدا روز بد نده، چشمهایمان از تعجب گرد شده بود. محیطی که ما نشستیم یک سالن پذیرایی بود و کنار آن یک آشپز خانه‌ اپن قرار داشت. دانشجوها با شلوارک و یک تیشرت آستین حلقه و یقه باز پوشیده بودند با موهای افشان. گفتیم خب خانه خودشان است باید راحت باشند؛ عبور و مرور مردی دربین اینها سؤالی در ذهنمان بوجود آورد که این آقا پدر همه این دختران نیمه برهنه است! پرسیدیم که این مرد با شما چه نسبتی دارد ؟ پاسخ دادند که نگهبان ماست!
پرسیدیم شما با این پوشش در حضور نامحرم چگونه احساس راحتی می‌کنید؟ گفتند یک پیرمرد احساسی ندارد!

تنها یک دختر که چادر داشت به این وضع اعتراض داشت که باید همیشه چادر برسر در خوابگاه زندگی کنم!

خلاصه به نگهبان گفتیم ساعتی را از خوابگاه بیرون باش تا ما با دختران راحت باشیم. هنگامی که از خوابگاه خارج می‌شدیم آمد نزد من گفت: من باید از این دختران مثل چشمم مراقبت کنم! پرسیدم خودت دختر و همسر داری؟ گفت آری.پرسیدم اجازه می دهی مردان از دختر و همسرت مانند تو مراقبت کنند ؟ گفت نه اجازه نمی‌دهم.

برنامه دیگر، قرار شد من برای پرسش و پاسخ به دانشگاه بروم. رفتیم همه پسر و دختر در سالن آمفی تئاتر جمع بودند! بعداز کمی سخنرانی که دانشجو یعنی….سوالات آنها شروع شد. اگر دختری از این طرف سالن سؤال می کرد پسرس از آن سوی سالن به او متلک می‌پراند. بعضی سوالات خاص دختران بود که باید در حضور دختران بیان می‌شد . و سوال خاص پسران را هم باید در جمع خودشان بیان می‌کردیم. پیشنهاد دادم که جلسه مخصوص خودتان تشکیل بدهید  می‌آیم جواب می‌دهم . گفتند نه باید در حضور هر دوگروه پاسخ دهید!

یعنی از روزی که نام دانشگاه را آزاد گذاشتند، دانشجوها خود را از همه ارزش‌ها رها دانستند و این کار مانند ویروس در جامعه منتشر شد.خداوند باعث و بانی این روش را نبخشد. دانشگاهی که امام «ره» و مقام معظم رهبری مهندسی کرده بودند و شهدایی مانند مفتح و مطهری در این راه زحمت کشیدند و به شهادت رسیدند.

وقتی دانشگاه را لیبرال ها مهندسی کنند نتیجه اش غیر از این نمی‌شود. و دانشجویان متدین هم باید با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...