مادرم بیمار شده بود. همه هفت برادر و خواهرانم انگیزه پرستاریش را نداشتند!من که از همه آنها به منزل مادرم با 700 کیلومتر مسافت دور بودم! مدت بیست روز در کنارش بودم، و به تنهایی او را که 80 کیلو وزن داشت حمل می کردم!در حالیکه از ناحیه زانو مشکل داشتم، یه خانم روستایی با زبان ترکی گفت: «کوپه سال». از خواب بیدار شدم، از همسرم تلفنی پرسدیم: کوپه یعنی چه؟ گفت :به زبان ترکی بادکش است. با یه استکان از زیر زانویم بادکش گرم انجام دادم، مشکل درد زانویم برطرف شد. ودر همان روزها، در عالم رویا دیدم پرچم سبزی به من دادند .که بلافاصله و پشت سرهم چهار بار سفر عمره و دوبار سفر کربلا قسمتم شد،که تا آن زمان توفیق هیچکدام از این سفرهارا نداشتم.

موضوعات: نوروز  لینک ثابت
نظر از: خانم گیلان [بازدید کننده]

سلام. البته بعد از ازدواج رضایت همسر مهم تر از رضایت والدین است(علی الخصوص در صورت داشتن همسری عفیفه).مسلما این آقا که رفت مادرش را پرستاری کند اول رضایت بانوی خود را کسب کرده بود.
چنان که احادیث مستند داریم مرد بی رضای همسرش بهشت نمی رود . اگر گویند بهشت زیر پای مادر است از آنجاست که ابتدا” خانم و همسر پاکدامن و وفادار “یک مرد است و بعد در درجه دوم مادر فرزندان.
__________________________________________________
سلام البته وصد البته که همسرش مردی با خدا بود و این خانم با سفارش همسرش برای پرستاری از مادرش رفت و مزدش را هم گرفت.

1395/09/13 @ 15:51


فرم در حال بارگذاری ...