من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اسفند 1390
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 2
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 1
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 13
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

ساقیا آمدن عید مبارک بادت ...

میگویند سال نو دارد می آید. واقعا از حال و هوای مردم می شود فهمید یک خبرهایی قرار هست اتفاق بیفتد که همه مردم اینچنین دست بکار شده اند. حتماً باید این اتفاق خیلی عظیم و مهم باشد از کوچک و بزرگ، پیر و جوان، اینچنین در تلاطم و تلاش اند. واقعاً توجه کرده اید بعضی از مردم در این روزها اصلاً خستگی پذیر هم نیستند. انگار جنس مردم از فولاد و آهن است. نمی دانم شاید از غذاهای نیروزا و قرص های نیروزا استفاده می کنند. الله أعلم……

یک پیرزنی را دیدم که چند برابر وزن خودش، وسایل در قسمت های مختلف دستش به نحو شایسته جاسازی کرده بود و به طریق شگرفی آنها را حمل می کرد. انگار اصلاً از کهولت سن خود خبر نداشت. از پادرد و کمر درد و درد شانه هایش خبری نبود، پس واقعاً می توان ایمان آورد به اثر معجزه آسای نیروزاها.

اشتباه نکنیم این نیروزاها همان قرص های موجود در مغازه ها نیست چرا که آهن در برابر آنها چندین برابر سر خم کرده و اظهار عجز و ناتوانی کرده است. این نیروزاها همان اراده انسان هاست. همان نیرویی که انسان با بکار بردن و استفاده از آن می تواندتمام قله های سخت زندگی را فتح کند. آری همه انسان ها در برابر تغییر و تحول طبیعت، تصمیم هماهنگی گرفتند. نمی دانم کجا محل اجتماعشان بود، ولی میدانم در آنجا این حرف ها بینشان گفته شده. مگر می شود طبیعت که زیر پای من انسان قرار داده شده با همه جزئیاتش نو و تازه شود و جانی دوباره بگیرد. منٍ انسان، که اشرف مخلوقاتم از سبزة زیر پایم عقب بمانم، خیلی شخصیتم خدشه دار می شود، من از همه آفریده ها در مقام بالایی قرار دارم، پس منٍ انسان، هم …..

ولی ای کاش در آن جلسه ما انسان ها تصمیم های دیگری هم می گرفتیم. ای کاش اندکی آگاهانه فکر می کردیم و بعد دست بکار می شدیم. ای کاش تصمیم می گرفتیم که همچنان که غبار از ظاهرمان می زداییم، باطنمان را هم از غبار و کینه و کدورت و ….. پاک و مبرا کنیم. ای کاش این قانون تغییرناپذیر را با همه فرمول های ثابت شده اش باور می کردیم.

زندگی سخت است، اما من با عشق و توکل به خدا از آن سخت ترم.

شهباز

 

 

 

موضوعات: نوروز  لینک ثابت
[دوشنبه 1390-12-29] [ 09:00:00 ب.ظ ]

لبیک به ندای رهبر ...

باور دارم که رأی دادن مثل خون دادن شهید، جهاد در راه خداست. در این وانفسای روز مرگیها که زمین و زمان ما را به بی تفاوتی می خوانند، من و تو اما هستیم بر آن عهدی که با شهیدان و اماممان بسته ایم.

موضوعات: نوروز  لینک ثابت
[چهارشنبه 1390-12-10] [ 10:46:16 ب.ظ ]