زُریر خزاعی ” بازرگان جوان غریبی بود، می گوید: در بازار عسقلان بودم، دیدم مردم شادی می کنند و به یکدیگر تبریک می گویند؛ پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند : همه مخالفان یزید را که در عراق پرچم مخالفت برافراشته بودند، کشتند و اکنون زنان و کودکانشان با سرهای بریده وارد شهر می شوند.

یعقوب عسقلانی از امرای شام بود، یکی از لشکرییان عمرسعد بود. او دستور داد تا شهر عسقلان را آراستند و به یکدیگر تبریک بگویند. و در همین حالت سرها و اسرا را وارد شهر کردند.مردم در حالی که شادی می کردند، اهلبیت وارد شهر شدند.

زریر پرسید رهبر مخالفین چه کسی بود و پدرش کیست؟ گفتند حسین فرزند علی بن ابی طالب و ماردرش فاطمه زهرا دختر پیامبر است.

زریر با شنیدن این اوصاف ناراحت شد و به طرف هودجها رفت، چشمش به جوانی افتاد، که غل و زنجیر بر دستها و گرد دارد.خوب که دقت کرد دید این جوان را قبلا دیده است.یادش آمد که او امام سجاد علیه السلام است.گریه کرد حضرت فرمود: ای جوان تو کیستی” او گفت: مرد غریبی هستم. امام علیه السلام فرمود: همه مردم خندانند  پس تو چرا گریه می کنی؟ زریر گفت:من شما را می شناسم کاش به این شهر نیامده بودم و این منظره را نمی دیدم.

حضرت علیه السلام فرمود: ای جوانمرد از تو بوی آشنا می شنوم، خداوند به تو خیر دهد، پول به همراهت داری، برو به حامل سر مقدس حسین علیه السلام بده، و به او بگو، جلو تر برود، تا مردم به سرها بنگرند، (مردان برای دیدن سر مقدس شهدا به عمه هایم نگاه می کنند،) و بانوان در معرض تماشا نباشند.

زریر رفت پنجاه دینار به حامل سر مقدس داد و او با اسبش به پیش رفت و مردم از اطراف شتر ها دور شدند.زریر به خدمت امام سجاد علیه السلام آمد ،گفت: ای پسر رسول خدا اگر خدمتی دیگری بفرمایی انجام می دهم. امام سجادعلیه السلام فرمود: مقداری پارچه داری زیر غل و زنجیر گردنم که زخمی شده است بگذار. زریر می گوید وقتی زنجیر را بلند کردم خون تازه از گردن امام جاری شد. باز از امام پرسید دیگر چه خدمتی می توانم انجام دهم،امام فرمود: اگر جامه ‌ای داری برای زنان بیاور، زریر فوری رفت و جامه های بسیار آورد و به امام علیه السلام داد و بانوان از آن جامه ‌ها برای پوشش خود استفاده کردند. شمر وقتی متوجه شد، دستور داد زریر را آنقدر زدند تا بیهوش شد، نیمه شب بهوش آمد و در حالی که بدنش زخمی بود خود را پنهان کرد.

پ ن

حالا این زنان و دختران شیعه که خود را عزادار امام حسین علیه السلام و غمگین اسارت حضرت زینب علیها السلام می دانند و برای آنها اشک می ریزند؛ کمی فکر کنند، آیا کار حضرت زینب علیها السلام و بقیه زنان دختران اهل بیت اشتباه بود که خود را از نامحرمان می پوشاندند؟!

یا کار این زنان شل حجاب اشتباه است؟ خیلی راحت می توان به پدیده زشت بی حجابی نظر داد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت