اخلاص رهای از شرک

آفتی که به هر بنی بشری رخنه کرده است، تا او را نکشد رهایش نمی کند. بیشتر مشکلات مدیران ارشد نظام از این جا ناشی می شود، گرفتار این درد مسری هستند. تا زمانی که مردم برایشان کف و سوت می‌کشند، به مردم خدمت می کنند.
یا فراتر از آن، در دام شرک بین المللی می‌افتند؛ دوست دارند هم خدا را راضی کنند هم آمریکا را!

نمی دانم عبدالناسم یا عبدالله! نگرانم مبادا مسلمان مشرک باشم! و این شرک خفی مرا به کفر بکشاند.
خوش خیال باشم که نماز می‌خوانم، روزه می گیرم، حتی حج می روم اما غفلتی شیرین مرا مشغول کند!
وقتی مدیر هستم از احترام طلابم لذت ببرم، وقتی سخنرانی می‌کنم از تشویق مخاطبانم احساس خوبی در درونم جاری می شود. وقتی پستی می گذارم از انبوه لایکش خوشحال می‌شوم.

در خوفم از این که یک پایم در پله سعود ایمان باشد و پای دیگرم در پله سقوط شرک! ترسانم از این که تار و پود سطور پست هایم از دیده شدن تنیده شده باشد! می ترسم کلامم در سخنرانی‌ها با سنجاق تحسین مخاطبان تزیین شده باشد!
چکنم که گرفتار شرک خفی نشوم؟
نیازمند یک جو اخلاصم، ولی این یک جو بسیار نایاب است، و یافتن آن بسیار سخت است.

بارها یافته‌ام اما جایگاه مناسبی برای حفاظتش  نداشتم، با یک وزش نفرین شده خود نمایی و دیده شدن از دست داده‌ام!

گاه از این وضع خسته می‌شوم، تصمیم می‌گیرم که از هر چیزی یا کاری که رشحه‌ای از شرک دارد دوری کنم، فکر می‌کنم که حتما این هم از نتایج گامهای شیطان است؛ زیرا شیطان همیشه کارش در مایوس کردن انسان است.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت