فتنه هلاکت عاقبت بد

زندگی آرام و خوشی داشت، روزگار را با شیرینی سپری می کرد؛ که یکباره آتشی به زندگیش افتاد.
هرچه همسرش قسم و آیه آورد که والله بالله من همسر دیگری به غیر از تو ندارم، باورش نشد.
این فکر شیطانی از طرف هرکسی بود درست به خال زده بود!
گرفتار بیماری افسردگی شد، و این بیماری ادامه پیدا کرد تا سر انجام او را به کام مرگ برد.
ماجرا اینگونه شروع شده بود، که مادر و دختر غریبی در همسایگی آن ها ساکن شده بودند، و از طرف همسایه دیگر به این خانم زنگ می زدند و می گفتن که شوهرت با آن دختر ازدواج کرده است.
این خبردروغ و شیطانی بقدری در ذهن زن رسوخ کرد بود تا جاییکه وقتی آن دختر بیچاره ازدواج کرده و باردار شده بود، باز هم او را متهم می کردند که هبوی این خانم است.
تا اینکه یک روز به دادگاه رفت و شکایت کرد که این ها مزاحم من می شوند و حاضر شده بود تا آزمایش دی ان ای بدهد.
خلاصه آتشی را که همسایه به جان زن خوشبخت انداخت و خانه اش را به عزا خانه تبدیل کرد، نوبت او رسید.
با یک همسایه سومی که بیوه بود به سوریه رفتند، بعد از برگشتن آن خانم بیوه ادعا کرد که شوهرش مرا به عقد خود در آورده است!
درست با آتش همان فتنه خانه اش مشتعل شد، و مردی که قبلا همسایه اش را به عزای زنش گرفتار کرده بود، هرچه تلاش می کرد که درستی حرفش  اثبات کند؛ بی فایده بود.
و این استرس ها او را هم مثل زن همسایه گرفتار سرطان کرد و قبل از اینکه دومین سالگرد زن بینوا برسد، راهی خانه قبر شد!
الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ فتنه‌گری (آنان) سخت‌تر و فسادش بیشتر از جنگ و کشتار است191 بقره

در این ماجرا چندین گناه مرتکب شدند.
- فرض می کنیم که مرد همسایه ازدواج کرده بود آیا باید به همسرش گزارش می دادند، که این عمل فتنه گری است، فتنه ای که بدون تیر و تفنگ منجر به مرگ گردید.
- دروغ و تهمتی را به مومن زدن که خود گناهی بزرگ است.
- سوء ظن نسبت به مومنین از گناهان کبیره است.
- ظلم یکی از گناهانی است که انسان در دنیا به کیفرش مبتلا خواهد شد.

موضوعات: باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت