من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

شفا با غبار ضریح ...

ضامن آهو رضاجان

وقتی رسید حرم درها را بسته بودن، دلش پر از اندوه بود؛ بغضی گلویش را گرفته بود. دنبال بهانه بود که هاهای گریه کنه.

ولی غیرت پدریش اجازه نمی‌داد که جلوی پسر غرب زده‌اش اشک بریزه!

دنبال راهی برای ورود به حرم می‌گشت تا خودش را به ضریح برسونه و غم گلویش را بازکنه.

دستی روی شانه‌اش سنگینی کرد، حاجی سلام ! کی اومدی؟ سرش را بالا برد دید دوست قدیمی و هم حجره‌ایی توی بازار بود.

وقتی روبوسی می‌کردند سرش را گذاشت روی دوش او و های‌های گریه کرد.

دوستش گفت: حاجی گریون نبینمت، چی بسرت اومده، چرا اینقدر پیر شدی؟

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1399-04-13] [ 05:12:00 ب.ظ ]

السَّلامُ عَلَیک یَا عَلِیِّ بنِ مُوسَی الرِّضَا ...

                                                          

در شهر ضریح آفتاب

    مگذار مرا در این هیاهو، آقا

     تنها و غریب و سر به زانو آقا

    ای کاش ضمانت دلم را بکنی

    تکرار قشنگ بچه آهو، آقا    

    ولادت باسعادت غریب الغربا،

معین الضعفا،علی بن موسی الرضا

مبارک باد

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1390-07-16] [ 09:16:00 ب.ظ ]