الگوی پدارانه | ... |
ج) اوصاف پدر قرانی با مبنا قرار دادن ماجرای حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام
ادامه ی بحث پست قبل:
از دیگر اوصاف پدر قرانی که میتوان بر شمرد ، همراه کردن فرزند خود در کارهای نیک است « وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ: و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايههاى خانه كعبه را بالا مىبردند مىگفتند اى پروردگار ما از ما بپذير كه در حقيقت تو شنواى دانايى.بقره 127
همانطور که در این آیه مشاهده می شود ابراهیم علیه السلام هنگامی که کعبه را به امر الهی بازسازی می کرد حضرت اسماعیل علیه السلام را هم با خود همراه نمود. بر اساس برخی از متون تفسیری حضرت اسماعیل علیه السلام در آن زمان در سن نوجوانی قرار داشت .
بر اساس اصل روان شناسی، بیشتر الگوپذیری نوجوانان از طریق مشاهده است چون نوجوان از جهت فکری هنوز به مرحله ای نرسیده است که بتوان مطالب مستدل علمی را به او انتقال داد لذا مشاهده رفتار های مثبت و یا منفی در شکل گیری شخصیت نوجوان بسیار مهم است. وقتی که ابراهیمعلیه السلام اسماعیل علیه السلام را با خود همراه کرد ه، در واقع به نوعی مفاهیم ارزشی مانند اخلاص، ایثار، نیکوکاری و … را به صورت غیر مستقیم به فرزندش منتقل می نماید.
قابل توجه پدران جامعه ی ما که فرزندان خودرا معمولا در مراسمات عزاداری سید الشهدا علیه السلام باخود همراه میکنند اما در سایر مراسمات مذهبی از چنین امری غفلت می کنند در نتیجه بسیاری ازمفاهیم ارزشی اسلامی برای فرزندان جامعه قابل فهم نیست که این امر سبب می شود فرزندان جامعه ی ما در قبال آن مفاهیم مقدس بی تفاوت باشند.
صفت بعدی پدر قرانی آن است که به فرزندان خود یاد می دهد که ارزش کارها به بزرگی کارها مربوط نیست بلکه به قبولی آن در نزد الهی مربوط است.« رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا: اى پروردگار ما از ما بپذير» بقره 127
این صفت هرچند به ظاهر کوچک است اما بسیاری از مشکلاتی که گریبان گیرخانواده ها ی ما شده ، نشات گرفته از عدم وجود همین قاعده است. توضیح این که اگر معیار انسان در زندگی بزرگی کار باشد، هرچقدر کاربزرگ باشد به همان اندازه جامعه را در قبال خود طلبکا رخواهد دید ولی اگر معیار، قبولی نزد خداوند باشد این فرد هر چقدر هم که خدمت کند باز هم خود را خادم ملت و جامعه خواهد دید.
و صفت دیگر پدر قرانی مشورت خواهی از فرزند در مقابل مواردی است که به سرنوشت فرزند مربوط می شود.« فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ: و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبرم پس ببين چه به نظرت مىآيد گفت اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت»صافات 102
همانطور که در این ایه مشاهده میکنید حضرت ابراهیم علیه السلام از اسماعیل علیه السلام در مورد قربانی شدن نظر خواهی میکند هرچند دستور به قربانی شدن امر الهی بود اما چون یک طرف قضیه سرنوشت فرزندش اسماعیل بود، نظر او را هم جویا شد. این خود درس بزرگی برای پدران جامعه ماست.
چه بسیار فرزندانی که به جهت عدم نظر خواهی والدین در اموری که به سرنوشت آن ها مربوط می شود در زندگی دچار شکست های جبران ناپذیری شده اند مانند بسیاری ازدواج های تحمیلی که سرنوشت تلخی را برای جوانان جامعه ما رقم زده است و علت اصلی آن عدم نظر خواهی و یا عدم توجه به خواسته فرزندان بوده است.
در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت اسماعیل علیه السلام نکات دیگری میتوان عنوان نمود اما ما جهت رعایت اختصار از ذکر آن ها خودداری میکنیم تا نوبت به سایر انبیا هم برسد!
رامیان -حیدری
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1395-06-03] [ 09:47:00 ب.ظ ]
|