زن خوشتیپ | ... |
یک سال بعد از اینکه زن همسایه باغمان، خوشتیپ شده بود. باز برای چایی خوردن آمد به اتاقک باغمان. دیگر ازش بدم نمیآمد. چون دیگر بوی بد نمیداد. همیشه خوشبو بود. بوی حنا میداد. اما گریه میکردگوش ایستادم ببینم چه خبر است.
« خاله قبلا دستم آنقدر زمخت بود که کارد تیز هم بهش خراش نمیداد. اما از وقتی که معجون تو را خوردم. دستهایم از پنیه لطیفتر شده است که کاغذ نامه خواهرم دستم را بریده است.» مادرم دلداریش داد که باید بیشتر مراقبت کند. چون قبلا دست تو صورت و دست دیگران راخراش میداد.مگر سواد داری که نامه خواهرت را بخونی؟! «از روزی که بهم معجون دادی میرم کلاس نهضت درس میخونم. خواهرمبرای اینکه تقویتم کنه هر روز برام یه نامه مینویسه تا خوندم خوب بشه.» آفرین به تو چه قدر باهوشی! ادامه همین جوری.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1403-02-09] [ 11:05:00 ق.ظ ]
|