هر عضو بدن شیطان مخصوصی دارددر بحث گذشته به اینجا رسیدیم که هر کدام از اعضای بدن شیطان مخصوصی دارد.

شیطانی مامور چشم، شیطانی مامور گوش و زبان و شکم و ذهن انسان است.هیچ چیزی و لحظه‌ا‌ی و آنی و ثانیه‌ای از چشم شیطان دور نیست.شیطان مترصد است که فرصتی پیدا کند و ضربه بزند. شیطان همیشه بیدار است تا رخنه‌ای پیدا کند لذا مبارزه با این شیطان سخت است.

در جهاد اصغر لحظاتی را آتش‌بس می‌دهند یا گروهی می‌روند تا استراحت‌کنند و گروه تازه نفس می‌آیند. اما در جهاداکبر چنین خبری نیست .نمی‌توان به کسی گفت تو مراقب باش من یک لحظه استراحت کنم.هر کسی خودش وظیفه دارد با شیطان جهاد کند. انسان در جهاداکبر وظیفه دارد با تمام وجود آن به آن لحظه به لحظه گام به گام مثل کسی که روی یک تار مو و به تیزی شمشیر حرکت کند و نلغزد .این پل صراط است و شیطان می‌خواهد انسان را پائین بکشد.

ادامه مطلب :

حضرت امام خامنه‌ای  فرمودند: جهاداکبر دو بعد دارد. بعد فردی و بعد جمعی.ما با اصل و حقیقت نفس مبارزه نمی‌کنیم.اصل نفس لازمه وجود حیات انسان است.

نفس مراتبی دارد.یک مرتبه قوه عاقله نفس است. یک مرتبه قوه غضبیه است. یه مرتبه قوه شهویه است.در جهاد اکبر وظیفه داریم این سه قوه را از افراط و تفریط در تعادل نگه داریم

وقتی باقوه عاقله می‌جنگیم او را در مرز حکمت نگه‌می‌داریم. با قوه غضبیه می‌جنگیم تا در مرز شجاعت بماند و با قوه شهویه می‌جنگیم تا در مرز عفت بماند.قوه دیگری در نفس وجود دارد به نام قوه عادله که این سه قوه باید به قوه عادله اقتداکنند. قوه عادله امام‌القوی می‌شود. سه قوه مأموم قوه عادله می‌شوند.چنین فردی که به مرز حکمت و شجاعت و عفت رسیده است .درک و فهم او به مرحله‌ای می‌رسد که دستگاه محاسباتی او درست عمل می‌کند.اصطلاحا عقل نظری او تکمیل می‌شود. وقتی می‌خواهد بدی‌ها و خوبی‌ها را تشخیص بدهد باید عقل عملی او هم فعال شود.تطبیق عملی مهم است.خیلی اوقات خیلی اشخاص عقل نظری دارند اما عقل عملی ندارند.خیلی چیزها را نمی‌فهمند و درست تطبیق نمی‌دهند.در صحنه عمل درست بین چیزی که درک می‌کنند و بین چیزی که باید اقدام کنند نمی‌شود. عقل عملی آن‌ها مشکل دارد.لذا می‌گویند باید در تربیت تلاش زیادی بکنید.تا عقل عملی و نظری افراد خوب کار کند.شهید مطهری مثالی دارد. که پادشاهی رمالی را در دستگاه خود داشت و همیشه برایش پیشگویی می‌کرد.پادشاه پرسید:برای بعد از خودت کسی را تربیت کرده‌ای؟گفت آری پسرمرا تربیت کردم .پادشاه دستور داد او را بیاورند تا بیازماید . پادشاه در مشت خود انگشتری را مخفی کرد.پرسید چه چیزی در دستم هست… بحث ادامه دارد

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...