بازخواني بيانات رهبر معظم انقلاب براي يادآوري به برخي نامزدهاي رياست جمهوري/
آيا بايد براي تحريم نشدن عقب نشيني كرد؟/

رهبر انقلاب: چون اخم مى‏كنند، تحريم مى‏كنند، دندان نشان مى‏دهند، دست‌هايمان را بالا ببريم؟ 
  چون اخم مى‏كنند، تحريم مى‏كنند، دندان نشان مى‏دهند، دستهايمان را بالا ببريم؟ حالا يك قدرى كوتاه بيائيم؟ تحليلتان اين است؟ در داخل كشور ما مجموعه‏ هاى سياسى‏اى هستند كه تحليلشان اين است؛ مى‏گويند وقتى كه طرف خيلى چهره‏ى سگى از خودش نشان مى‏دهد، شما عقب بنشينيد! خوب، شما اين را قبول داريد؟ عقب بنشينيم؟

ادامه مطلب :

پ.ن________________________

عبرت تاریخ می گوید :یامثل شاه سلطان حسين می شوید، وقتي فهميد محمود افغان نزديک اصفهان رسیده به او پيشنهاد باج هنگفتي داد، اما محمود افغان نپذيرفت واصفهان را تصرف کرد.
محمود افغان در گوشه تالار بر مخده زربفت تکيه داشت. شاه به گوشه ديگر تالار هدايت شده در آنجا قرار گرفت. شاه سلطان حسين پس از اداي تحيّات گفت: فرزندم چون اراده قادر متعال بر اين قرار گرفته که من بيش از اين سلطنت نکنم و به موجب مشيّت باري تعالي وقت آن شده که تو از اورنگ سلطنت ايران بالا روي، من از صميم قلب سلطنتم را به تو وا مي‌گذارم و از خداوند توفيق تو را مي‌خواهم. شاه پس از اداي اين چند کلمه، طره پادشاهي را از دستار برگرفته آن را براي تسليم به محمود، به امان الله سپرد. ولي چون متوجه شد که محمود از اين کار آزرده خاطر است، طرّه را از امان الله باز گرفت و خود نزد محمود رفت و آنرا با دست‌هاي خويش بر سر محمود بسته، بار ديگر براي وي توفيق خواست و بي درنگ به جاي خويش بازگشت و نشست محمود افغان در همین احوال روزى در دیوانخانه مى‏گذشت ناگهان آتش جنونش مشتعل شد و دستور داد كه پسران و برادران و خویشان و اولاد ذكور شاه سلطان حسین را كه در دیوانخانه بودند جمع كرده دست و پاى آن ها را با كمربندشان بسته بیاورند. افغانان امتثال كرده و صد و پنجاه و نه نفر از اولاد شاه‏ عباس كه بعضى از آن ها هم از زمان شاه سلیمان نابینا شده و در بند بودند ، به حضور محمود آوردند. محمود دستور داد از اول تا آخر آن ها را گردن بزنند . جلادان بى‏ایمان شروع به كشتار كردند. خواجه ‏سرایان و خدمتگذاران گریبان چاك كرده مى‏گریستند ، شاه سلطان حسین نیز كه حاضر بود بیش از همه فریاد و فغان مى‏نمود . افتان و خیزان نزد محمود آمد و عهد و میثاق قدیم را بیاد او آورد و براى نجات نور دیدگان خود با گریه و زارى به پاى محمود افتاد و پیشانى به خاك مالید ولى این همه گریه و التماس مؤثر واقع نشد. دو نفر از شاهزادگان خود را در آغوش پدر انداختند شاه صورت خود را بروى اولاد گذاشت و مى‏گریست ، سلطان حسین گفت مرا بكش و این بی گناهان را نكش!!!

 و یا مثل سیدکاظم یزدی :وقتی که ارتش انگلستان وارد عراق شد مردم با آنان جنگیدند؛ازجمله مردم شهر نجف اشرف در این
جنگ بودند.بعد از اینکه انگلیس به عراق مسلط شد،در مقام انتقام جویی از اهل نجف بر آمد.
حاکم انگلیسی به حضور مرحوم سید کاظم یزدی صاحب کتاب عروه الوثقی آمده و می گوید:دولت ما از شما خواهش می کندکه نجف اشرف را ترک کنید وبه کوفه بروید زیرا دولت می خواهد مردم نجف را تنبیه کند.
مرحوم سیدکاظم یزدی فرمودند:من به تنهایی خارج شوم یا بااهل منزلم؟
حاکم گفت:شما واهل منزلتان.
مرحوم سید کاظم می فرماید اهل نجف   اهل منزل من هستندو من خارج نمی شوم. آنچه برسر اهل منزل من می آید به سر من هم بیاید.
به برکت این استقامت وپابرجایی اهل نجف از شر انگلیسی ها در امان ماندند.

 در مقابل دشمن فقط دوراه است ، عقب نشینی مقاوت

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
نظر از: یادگاری [عضو] 

چو ایران نباشد تن من مباد. رهبرا !با همه ی توان دستوراتت را انجام می دهیم.ان شاءالله.لحظات زندگیتان پر از یاد خدا.
_______________________________________
آمین
سلام
ممنونم از دعای عالی تون

1392/03/24 @ 12:46
نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام علیکم!من هم این عید بزرگ رو خدمت شما تبریک عرض می کنم. واقعا از حضور سبزتون در وبلاگم خوشحال شدم.خدا قوت نظر لطف شما ست.بهترین ها رو براتون آرزو دارم.آسمانی باشید.
__________________________________________________________
سلام
همه روزهاتون خدایی
پیروز باشید

1392/03/24 @ 12:44
نظر از: صدرارحامی [عضو] 

شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
ميلاد بزرگ سالار شهيدان، حسين فاطمه؛ علمدار كربلا، ابوالفضل العباس و
حضرت امام زين ‏العابدين بر همه عاشقان مبارك باد.
______________________________________________
سلام
شیعه محبوب اهل بیت
برشما هم مبارک باشه

1392/03/22 @ 09:03


فرم در حال بارگذاری ...