من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اسفند 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 15
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 33
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 12
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

سوتی دادن خودم ...

سوتی های خودممشهد بودیم، در صحن رضوی آقای میانسال آذری‌زبان از ما پرسید: «باغشیلین نوار بهداشتی هارداده؟» «ببخشید نوار بهداشتی کجاست؟» یک لحظه کپ کردیم که این آقا از مردان تقاضای نوار بهداشتی برای چی!متوجه شدیم منظورش سرویس بهداشتی است! بعد از دادن آدرس ما هم خندیدیم، یکی گفت:راست می گویند ترک‌ها سوتی می‌دهند!
آمدیم هتل، توی لابی بودم، جلوی آسانسور، دکمه‌های آسانسور را بی وقفه فشار می دادم؟!
یکی علامت لابی را نشان می‌داد و آن دیگری طبقه دوم را نشان می‌داد. من همچنان دکمه‌ها را فشار می‌دادم تا آسانسور پایین بیاد.
بعد چند دقیقه‌، از تصویر افراد پذیرش که روی در آسانسور منعکس شده بود، متوجه شدم که دونفر ایستاده‌اند مرا تماشا می‌کنند!پیش خودشان فکر می‌کردند این خانم با آسانسور چکار دارد؟
برگشتم و پرسیدم ببخشید آسانسور خراب است؟ چرا پایین نمی‌یاد؟

آقای مسئول پذیرش گفت: در آسانسور باز است!
خجالت کشیدم گفتم: هم درش مثل آئینه است هم داخلش .
به اتاق که رسیدم گفتم تنها ترک‌ها سوتی نمی‌دهند، فارس‌ها هم سوتی می‌دهند.
بعد یاد ماجرای شیخ رجب علی خیاط افتادم.
آن بنده خدا، بعد از فکر مکروه از عالم معنا خبردار شد! ولی ما بلافاصله در عالم ظاهر فهمیدیم که خطای خنده بی‌مورد ما، به اشتباه لپی آن زائر محترم، در مدت 15 دقیقه جواب داد که خنده‌اش خیلی بیشتر بود.
همه رفتار‌های ما در عالم هستی پاسخ مخصوص به خود را دارد، بعضی خیلی وحشناک و غیر قابل جبران است و بعضی براحتی می‌گذرد.
همه چیز به عهده خودمان است ، «بما کسبت ایدیهم»

###

روزی برای انجام کاری روانه بازار شدم، اندیشه مکروهی در مغزم گذشت، ولی بلافاصله استغفار کردم. در ادامه راه، شترهایی که از بیرون شهر هیزم می‌آوردند، قطاروار از کنارم گذشتند، ناگاه یکی از شترها لگدی به سوی من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم آسیب می‌دیدم. به مسجد رفتم و این پرسش در ذهن من بود که این رویداد از چه امری سرچشمه می‌گیرد و با اضطراب عرض کردم: خدایا این چه بود؟

در عالم معنا به من گفتند: این نتیجه آن فکری بود که کردی.

گفتم: گناهی که انجام ندادم.

گفتند: لگد آن شتر هم که به تو نخورد! »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1401-12-05] [ 12:09:00 ب.ظ ]

حجاب سوتی ...

پلیس مکزیک برای امنیت زنان از آزار جنسی، به آنان سوت می‌دهد تا هروقت مورد تجاوز قرار گرفتند با سوت زدن پلیس را خبر کنند!

 

انگلستان برای حفظ زنان از مزاحمت‌های مردان، در نقلیه‌های عمومی مثل مترو و اتوبوس جای مردان و زنان را جدا کرده است.

البته بعد از اینکه در ایران برای اینکه خانم‌ها با نامحرم در تماس بدنی نباشند اقدام شد، آلمان هم همین کار را انجام داده است .

سال‌های گذشته از اخبار شنیدم، در یکی از کشورها که نام آن را فراموش کرده‌ام، برای امنیت خانم‌ها لباسی تهیه شده است که روی آن نقاشی شده است وقتی خانمی در خیابان متوجه حضور مرد مزاحم می‌شود، در کناری می‌ایستد و پارچه نقاشی شده را که از کمرش آویزان شده است جلوی صورتش می‌گیرد؛ افراد ناظر گمان می‌کنند که او یک تابلو است!

در این موضوع چند سوال پیش می‌آید حالا اگر یک زن مکزیکی در کوچه پس کوچه‌های شهرش بود صدای سوت را چگونه به پلیس می‌رساند.

یا آن زنی که با تابلو کردن خود می‌خواهد از شر مزاحم خلاص شود، اگر فرد مزاحم از پشت به او نزدیک شد او چگونه متوجه می‌شود!

کسانی که معتقد هستند اگر  زنان از حجاب نداشته باشند، مردان نسبت به زنان حریص نخواهند بود، پس چرا در این کشور های اروپایی و غیر مسلمان، مردان به زنان حریص هستند.

اگر در دسترس بودن زنان از حرص مردان می‌کاهد، چرا در هر لحظه به نوشیدن آب نیازمندیم ؟!

چرا هیچگاه از نوشیدن و خوردن نان که هرروز می‌خوریم بی‌نیاز نشده‌ایم؟!

باید اضافه کنم، زنانی که در کارخانه‌ها و مراکز خرید و سایر مکان‌ها با مردان مزاحم روبرو می‌شوند دایم باید تابلو شوند یا سوت بزنند!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ب.ظ ]