من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





بهمن 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 1
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 1
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

مرز عدالت کجاست ...

 سه قوه در نظام عدالت تبدیل به امامت می شود

 

 13) شما هم به مبدا ادراک و هم به مبدا اقدام نیاز دارید؛ زیرا مبدئی که شما می‌خواهید از آن اقدام کنید؛ بعد منجر به برنامه‌ریزی، عمل، اقدام و… شود؛ آن عقل عملی است که منشا این عقل نظری و گواهی است که پشتوانه این کار هستند.

14) دو وحدت در اینجا وجود دارد یک وحدت طولی و یک وحدت عرضی؛ وحدت عرضی وحدت است که می‌خواهیم یک قوه را به وحدت برسانیم. وحدت طولی نیز یعنی می‌خواهیم خود این قوا را به همدیگر نزدیک کنیم، خود این قوا بایستی با همدیگر آن تفرق، تشتت و دوری شان از همدیگر گرفته شود و به همدیگر نزدیک شوند؛ قوه‌ی‌ عاقله نیز تحت سیطره‌ی آن قوه عاقله و نفس عادله قرار می‌گیرد.

15) در جهاداکبر از یک طرف داریم با مصادیق می‌جنگیم و از طرف دیگر با مفاهیم(وجودات) می‌جنگیم؛ داریم با مصادیق متشتته‌ی آن قوه می‌جنگیم؛ بعد حالا به جنبه نابش که رسیدیم؛ جنبه نابش را هم باید به همدیگر متصل کنیم. یک فرد حکیم شجاع عفیف؛ یعنی نباید سه بعد یا سه قوه بشود؛ به تعبیردیگر ما می‌خواهیم به وحدت قوا برسیم.

16) قوا اولا به عدالت درونی خودشان اقتدا کنند؛ یعنی در درون هر قوه‌ای یک نظام امامت وجود دارد؛ چون یک نظام عدالت در درون آن قوه وجود دارد؛ آن قوه باید در درون خویش تمرین وحدت و امامت ‌کند؛ این قوه وقتی که به اینجا برسد و به امام خودش اقتدا کند و به مرز عدالت می‌رسد؛ به مرز عدالت که می‌رسد آمادگی وصل شدن به قوه دیگر را دارد؛ اگر این قوه به مرز عدالت نرسد آمادگی اتصال به آن قوه‌ی بالاتر وپائین تر خودش را ندارد.

17) گاهی اوقات جنبه کثرتی قوای مختلف با یک دیگر ترکیب می شود که در این مورد واقعا جهاداکبر تبدیل به جنگ ترکیبی می‌شود. سخت ترین مرتبه‌ی جهاداکبر آنجایی است که قوا ترکیب می‌شوند با همدیگر. در  چنین  شرایطی، آن فطرت درونی به کمک شما می آید،  و آن نقطه مرکزی قوه هم وجود دارد، یعنی خود آن نقطه‌ی مرکزی قوه، بخش تعادلی آن قوه هم است به عنوان یک فرصت. یک فرصت فطرت است، یک فرصت آن نقطه‌ی مرکزی آن قوه است.یک فرصت شریعت است که به کمک شما می‌آید.

18) برای منظومه‌ی اقدام در جهاد اکبر ابتدا سه مرحله کلی را از حضرت امام نقل می‌کنیم. ایشان می‌فرماید: برای هر تحول اخلاقی و تربیتی ابتدا ناگزیر به این هستید که التزام و تقید به ظواهر شرع بکنید؛ یعنی ارتباط با شریعت  ایجاد بکنید. اصطلاحا در علم اخلاق به آن تحلیه می‌گویند، سپس می‌گوید: این ارتباط با شریعت وقتی به دل می‌نشیند و رسوخ می‌کند که شما بروید در مرتبه اینکه خودتان را از اشکالات و ضعف‌ها خالی کنید.بروید به مرتبه تخلیه، بعد برای اینکه این به معنای واقعی کلمه در اعماق جان شما بنشیند باید به مرحله‌ی تجلیه بروید و آن رابطه یعنی اعتقاد دورنی مثل اعتقاد بیرونی، یعنی اعتقادات برای شما کاملا درونی سازی بشود. سه تا مرحله کلی را می گویم بعد یک مقدار جزئی تر و میدانی تر می‌آیند این را تطبیق می‌دهند. نزدیک به هشت گام، نه گام این ها را بیان می‌کنند.

بحث همچنان ادامه دارد

مطالب گذشته این بحث

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-11-30] [ 11:21:00 ق.ظ ]

کودک انقلابی ...

تربیت سیاسی

روزهای سخت و خفقان آوری سال 1356 بود.ایادی شاه با کشتار می‌خواستند مردم را بترسانند تا از اعتراض و راهپیمایی دست بردارند.

مردم هم خدا حفظشان کند، علاوه بر اینکه نمی‌ترسیدند، روزها در خیابان‌ها شعار می‌دادند و با جنگ و گریز خیابانی روزگار می‌گذراندند؛ از شبهایش هم نمی‌گذشتند. مرگ بر شاه گویی‌های شبانه تبدیل به مناسک شده بود. در ساعت مخصوصی بعد از نماز و شام، روی پشت بام اذان مرگ بر شاه از ماذنه گلوی مردم به فریاد بلند می‌شد.

دخترم که چهار ساله بود زبان گویا و سلیسی داشت. رهبری مرگ بر شاه گویی را به عهده داشت. همه همسایه‌ها منتظر فریادش بودند تا بگوید: “بگو مرگ برشاه” غریو مرگ بر شاه سر تا سر کوچه را پر می‌کرد. با شلیک تیراندازی گاردی‌های شاه همه فرار می‌کردیم توی اتاق؛ چون تیر‌های هوایی به طرف پشت بام‌ها می‌زدند. ما می‌دویدیم توی اتاق راه پله، هرچه به دخترم می‌گفتم بیا تو، تنهایی فریاد میزد “بگو مرگ بر شاه”اکنون علاوه خودش فرزندانش هم انقلابی هستند .خط قرمزشان امام خامنه‌ای است.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-11-18] [ 06:05:00 ب.ظ ]

بچه‌های انقلابی ...

کودکان بزرگ سربازان در گهواره امام خمینی

سال 1357بود بری خریدن سبزی آمدم سر کوچه بچه‌های محله دور هم جمع شده بودن و معلوم بود که  نقشه‌ای  داشتند، یک تایر ماشین آورده بودند سر کوچه آتش زده بودند و داخل کوچه مرگ برشاه می‌گفتند،  گاردی‌ها هم نمی‌توانستند با ماشین وارد کوچه بشوند؛ بچه‌ها تا گاردی‌ها را می دیدند تو پس کوچه‌ها قایم می‌شدند. دلشان می‌خواست تظاهراتشان را به خیابان بکشند از ترس گاردیها نمی‌توانستند از کوچه خارج بشوند.

از صبح چند بار بچه‌ها به سر خیابان سرک کشیده بودند، ولی هنوز ماشین گاردی‌های شاه با مامورای مسلح ایستاده بودند. بچه‌ها دیگر حوصلشان سر رفته بود.سرانجام به فکر شان افتاد با یک نقشه گاردی‌هارا به ترسانند!

یکی رفت از بقالی محله که ته کوچه بود چندتا قنبیت(نوعی کلم) که به اندازه نارنجک بود گرفت آمد، یکی یک قوطی رنگ بنفش آورد، سریعا رنگش کردن.هرکسی می‌دید خیال می کرد نارنجک است!

یکی از بچه ها کلم را برداشت رفت به نزدیکترین کوچه که به سر خیابون می‌رسید، از کنار کوچه یکی از کلم هارا به طرف گاردی‌ها پرتاب کرد، پرتاب کردن کلم همان، رو زمین خوابیدن گاردی‌ها همان!!

کلم  چرخید و افتاد توی جوی کنار خیابون و همراه فشار آبی که توی جوی آب بود رفت زیر پل و از دید ماموران گم شد.گاردی‌ها که خیلی ترسیده بودند سریعا سوار ماشین‌ها یشان شدند و فرار و برقرار ترجیح دادند .

بچه‌ها نفس راحتی کشیدند و آماده مرگ برشاه بازی شدند. من هم برای سبزی خریدن  از کوچه خارج شدم و به سبزی فروشی رفتم.

بچه ها از 6-7-8-9 ساله

موضوعات: فرهنگی, خاطرات  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]

شاهد کشتار ...

 انتظار فرج از نیمه خردادکشم

 

بچه‌ها صبح پانزده خرداد رفتن بیرون، بعد سر و صدای شعار مردم« یا مرگ یا خمینی »و بعد هم صدای تیر و گلوله میامد حتی چند تا تیر هم می‌خورد به دیوار حیاطمان، خواهرم برای اینکه گلوله به ما نخورد ما را برد توی اطاق و بعد از تمام شدن سر صدای تیرخودش رفت از پنجره که به کوچه بود سرک کشید تا خبری از بچه ها پیدا کند، که یک گلوله از کنار دماغش رد شد!!!

خانه ما درست روبروی مدرسه فیضیه بود، یعنی این طرف رودخانه بود، برای همین هر سخنرانی که می‌شد ما صدایش می‌شنیدیم؛ خوب یادم میاد وقتی امام 13 خرداد به شاه گفت کاری نکن که مردم بیرونت کنند.

ادامه »

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 05:08:00 ب.ظ ]

حکمت، شجاعت و عفت جمعی ...

تعادل قوای نفس با جهاد اکبر

7)فضیلت‌ها (حکمت، شجاعت و عفت) دو منشا دارند؛ یا قوت نفس یا شرافت نفس.این از ابتکارات ملاصدرا است که می‌گوید تولید و تثبیت فضایل دو منشا دارد که مثلا شما یک قدرتی تولید می‌کنید که با تولید این علمتان، این قوه را برمدار تعادل می‌رسانید. یا وقتی در موضع ضعف می‌افتید در موضع ضعف یک معیار گذاشتند که اگر شما از آن معیار خارج شدید جنبه سلبی و نا مطلوب پیدا می‌کند، معیار آن را شرافت گذاشته‌اند.

8) اطراف افراط و تفریط و فضیلت هر سه قوه از روی اینفوگرافیک جلسه دوم بر اساس همین تحلیل.

9) ما با شهوت انسانی نمی‌جنگیم ما شهوت انسانی را تثبیت و تعدیل می‌کنیم.آنچه ما با آن می‌جنگیم شهوت حیوانی است. ما با حیوانیت خود می‌جنگیم.

10)یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیر سلطه یک انسان دیگر یا یک حکومت جبار نباشد بلکه برای آزادی یک انسان لازم است که زیر سلطه آن جنبه افراط و تفریط قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد.

11) اساس مجاهدتی که انجام می‌دهیم برای ادراک و برای کشف آن حقایق عالم است. ما می‌خواهیم کشف کنیم و برسیم به یک هستی شناسی صحیح و درست. این جنبه حکمت نظری این مجاهدت است.

 12)ما وقتی که هستی، شناخت، وجود، عدم و اصالت‌ها را شناختیم و حقایق عالم را درک کردیم، سپس جایگاه ارزش و هویت خود را به درستی شناختیم، حالا به سمت مجموعه‌ای از ارزش هایمان می‌رویم. یکسری حقوق و تکالیفی وجود دارد؛ منظومه‌ی حقوق(حقوق نفس، حقوق خدا، حقوق دیگران، حقوق طبیعت، حقوق بدن) در اینجا بوجود می‌آید.

بحث همچنان ادامه دارد

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]

تبدیل غضب به شجاعت با جهاداکبر ...

 

جهاد اکبر ظرف جهاد کبیر و اصغر)فضیلت‌ها (حکمت، شجاعت و عفت) دو منشا دارند؛ یا قوت نفس یا شرافت نفس.این از ابتکارات ملاصدرا است که می‌گوید تولید و تثبیت فضایل دو منشا دارد که مثلا شما یک قدرتی تولید می‌کنید که با تولید این علمتان، این قوه را بر مدار تعادل می‌رسانید. یا وقتی در موضع ضعف می‌افتید در موضع ضعف یک معیار گذاشتند که اگر شما ازآن معیار خارج شدید جنبه سلبی و نا مطلوب پیدا می‌کند، معیار آن را شرافت گذاشته‌اند.

8) اطراف افراط و تفریط و فضیلت هر سه قوه از روی اینفوگرافیک جلسه دوم بر اساس همین تحلیل.

9) ما با شهوت انسانی نمی‌جنگیم ما شهوت انسانی را تثبیت و تعدیل می‌کنیم.آنچه ما با آن می‌جنگیم شهوت حیوانی است. ما با حیوانیت خود می‌جنگیم.

10)یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیر سلطه یک انسان دیگر یا یک حکومت جبار نباشد بلکه برای آزادی یک انسان لازم است که زیر سلطه آن جنبه افراط و تفریط قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد.

11) اساس مجاهدتی که انجام می‌دهیم برای ادراک و برای کشف آن حقایق عالم است. ما می‌خواهیم کشف کنیم و برسیم به یک هستی شناسی صحیح و درست. این جنبه حکمت نظری این مجاهدت است.

 12)ما وقتی که هستی، شناخت، وجود، عدم و اصالت‌ها را شناختیم و حقایق عالم را درک کردیم، سپس جایگاه ارزش و هویت خود را به درستی شناختیم، حالا به سمت مجموعه‌ای از ارزش هایمان می‌رویم. یکسری حقوق و تکالیفی وجود دارد؛ منظومه‌ی حقوق(حقوق نفس، حقوق خدا، حقوق دیگران، حقوق طبیعت، حقوق بدن) در اینجا بوجود می‌آید.

ادامه داردد این بحث

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-11-13] [ 03:42:00 ب.ظ ]

تبدیل شهوت به عفت با جهاداکبر ...

 

تعادل قوه شهویه عفت است

جلسه دوم

1)  سخت ترین عرصه‌ی جهاد، جهاداکبر است. موضوع این جهاد انسان است.

2)  ) در درون انسان تمامی عالم غیبیه و شهادت و ظاهر و باطن نهفته شده است.

3)  قوای نفس سلسله مراتب نفس انسانی هستند. آن‌ها به یک اشتدادی می‌رسد می‌شود قوه غضبیه؛ یک مرتبه از نفس انسانی به یک اشتدادی می‌رسد می‌شود قوه شهویه.

4) وقتی از جهاداکبر و مبارزه با نفس صحبت می‌کنیم همه‌ی ذهن‌ها می‌رود به سمتی که می‌خواهیم با قوه شهویه بجنگیم؛ اما به تعبیری با هرسه قوه‌ی نفس در حال جنگیم.

5) جهاداکبر بدین صورت است که ما با بخشی از آن قوه می‌جنگیم برای یک بخش دیگری؛ مثلا ما با جنبه‌ی افراط و تفریط قوه عاقله می‌جنگیم برای تثبیت بخش قوه‌ی عادله.

6) اگر می‌گوییم مبارزه با نفس می‌کنیم، ما با این ابعاد افراطی و تفریطی از مبارزه می‌کنیم. خود اساس قوه عادله آن نقطه‌ی اعتدال است که وحدت است.

همچنان این بحث ادامه دارد

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-11-11] [ 03:34:00 ب.ظ ]

جهاداکبر یا امامت قوه عادله ...

جهاد اکبر یا امامت قوه عادله

جبهه ظرف تحقق آرمان‌گرایی و مجاهدت است که دو نشانه از علائم حیات انسانی‌اند. در میدان جبهه‌های مختلفی که پیش روی ماست اگر بخواهیم موثر واقع شویم، چاره‌ای نداریم جز اینکه از سنت‌های الهی استفاده کنیم. اولین میدان مجاهدت، میدان جهاداکبر است. نبی‌مکرم اسلام می‌فرمایند : المومن وحده حجه والمومن وحده جماعه. حضرت امام خمینی «ره» این حدیث را چنین تفسیر می‌کنند که امامت قوه عادله در وجود انسان باعث پیدایش عدالت می‌شود و اگر وجود انسان بر اساس موازین عدل شکل بگیرد، همه قوا به نهایت رشد و کمال خویش خواهند رسید. در این مدار نهایت کمال قوه عاقله، پیدایش فضیلت حکمت در وجود انسان است. همچنین نهایت رشد قوه‌ی غضبیه، اتصاف انسان به فضلیت شجاعت خواهد بود. نهایت تعالی قوه شهویه نیزپیدایش فضیلت عفت در انسان خواهد شد. بنابراین مربی در اولین مواجهه‌ی با متربی خود باید دنبال تحقق نظام عدل در وجود او باشد و عقل او را به سر حد حکمت، وغضب او را به مرز شجاعت و غیرت و شهوت او را به آستانه عفت نزدیک کند.

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1401-11-07] [ 11:55:00 ق.ظ ]