کودک انقلابی | ... |
روزهای سخت و خفقان آوری سال 1356 بود.ایادی شاه با کشتار میخواستند مردم را بترسانند تا از اعتراض و راهپیمایی دست بردارند.
مردم هم خدا حفظشان کند، علاوه بر اینکه نمیترسیدند، روزها در خیابانها شعار میدادند و با جنگ و گریز خیابانی روزگار میگذراندند؛ از شبهایش هم نمیگذشتند. مرگ بر شاه گوییهای شبانه تبدیل به مناسک شده بود. در ساعت مخصوصی بعد از نماز و شام، روی پشت بام اذان مرگ بر شاه از ماذنه گلوی مردم به فریاد بلند میشد.
دخترم که چهار ساله بود زبان گویا و سلیسی داشت. رهبری مرگ بر شاه گویی را به عهده داشت. همه همسایهها منتظر فریادش بودند تا بگوید: “بگو مرگ برشاه” غریو مرگ بر شاه سر تا سر کوچه را پر میکرد. با شلیک تیراندازی گاردیهای شاه همه فرار میکردیم توی اتاق؛ چون تیرهای هوایی به طرف پشت بامها میزدند. ما میدویدیم توی اتاق راه پله، هرچه به دخترم میگفتم بیا تو، تنهایی فریاد میزد “بگو مرگ بر شاه”اکنون علاوه خودش فرزندانش هم انقلابی هستند .خط قرمزشان امام خامنهای است.
[سه شنبه 1401-11-18] [ 06:05:00 ب.ظ ]
|