من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





دی 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 3
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 13
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

مادری که داشتم ...

برای مادرم می‌نویسم. مادرم همیشه در تمام فصول از صبح زود بیدار بود. با اینکه هردوسال و نیم یک بار وقتی صبح بیدار می‌شدم. دنبالش می‌گشتم،  توی اتاق دم‌دری خوابیده  با نوزادش بود.

خانم همسایه از بی‌شیری نوزادش در رنج بود. برای اینکه محرمیت رضایی بوجود نیاید؛ هر روز با یک لیوان از شیر مادرم برای تغذیه کودکش می‌برد.

پسرش بزرگ شد، همیشه مادرش می‌گفت: این پسرم با بقیه پسرانم خیلی متفاوت است. بخاطر شیری که خورده است. همان ابتدای جنگ پسرش در جبهه به شهادت رسید.

ادامه »

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-10-21] [ 10:45:00 ب.ظ ]

برای مادرم ...

 مادر گلواژه زندگی

مادر دریا بود

من ماهی  غوطه ور در دریا!

مادر باران رحمت بود

من شاداب!

مادر ابر بود 

من درخنکای سایه اش خوشحال!

مادر گهواره بود

من در آغوشش در رویای شیرین!

مادر منبع تغذیه بود

من تا گلو سرشار از شیر ناب!

مادر ستونی بود 

با گلواژه های دعا!

مادر نشانه ای زرین 

از مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها!

مادر همه خوبی هارا با نشانه اش بخشید!

مادرم معلم من بود

برای حجاب، نماز….!

من با تمام تلاشم قدم در جای قدم او می گذارم تا شاگر اول کلاسش باشم!

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]

به وقت 19 دی ماه ...

روز19 دی ماه سال 56 13بود همسرم بعد از اینکه وصیت‌هاش کرد گفت: یک وسیله‌ای می‌خواهم تا از خودم دفاع کنم، رفتم تو زیر زمین هرچه گشتم چیزی پیدا نکردم، جز یک ساطور سبزی خوردکنی، آوردم  بهش دادم، گذاشت تو جیبش، گفتم جیب قبایت بدرد خورد .وقتی رفت وسوسه شدم که منهم بروم مسجد اعظم؛ قرار بود مردم اعتراض کنند، آن روز برای شهادت آقا مصطفی مجلس ختم گرفته بودند، و آن یک بهانه بود تا به شاه و ایادیش اعتراض کنند. چون روز 17 دی ماه به بهانه روز کشف حجاب توی روزنامه به امام خمینی توهین شده بود. شاه فکر می‌کرد که مردم بعد از 15 سال تبعید امام؛ دیگر فراموش کردند و ترسیدن.

ادامه »

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-10-19] [ 02:12:00 ب.ظ ]

ارزش امنیت ...

مهمترین نعمت ودارایی امنیت است

نق می‌زند، در حالیکه بیشترین ثروت را دارد. ثروتی که در هیچ کجای دنیا وجودندارد تا با میلیاردها دلار بتواند تهیه کند.
این ثروت چیست که فقط در ایران می‌توان رایگان یافت؟!

البته رایگان برای کسانی که نق می‌زنند. چون این ثروت با خون هزاران شهید وطن بوجود آمده است.
آن امنیت است که در کوی و برزن وجود دارد. چه مادرهایی که بی‌پسر شدند و چه همسرانی که بی‌شوهر شدند. و چه فرزندانی که بی‌پدر شدند.
شب را برای ملت ایران به آسایشی دلچسب بوجود آوردند.
روز را برای فعالیت در کمال راحتی روزگار می‌گذرانیم.
درس می‌خوانیم، مسافرت می‌رویم، ازدواج می‌کنیم و تفریح داریم.
اخیرا دیدیم که یک مدت کوتاه دشمن چگونه شب و روز ملت را حرام کردند. به هیچ یک از اقشار این مرزو بوم رحم نکردند.
از زن و کودک گرفته تا لکوموتیو ران و پلیس و پاسدار و روحانی و بیمارستان و خانه را در آتش کینه نفاق سوزاندند.
بیایید این نعمت را قدردان باشیم که شهیدان با فرمانده‌ی بزرگشان حاج قاسم، سردار دلها، این امنیت سازان باشیم و راهشان را ادامه دهیم.

حاج قاسم و شهدا نعمت شجاعتشان را تبدیل به رزق کردند تا برکت خونشان سبب رشد ملت‌های آزاده شود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1401-10-16] [ 10:38:00 ب.ظ ]

چرا نق نق زدن ...

قدر دارایی‌هایمان را بدانیم

إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا [الإسراء:36].

چرا نق می‌زنم؟

اگر هیچ چیزی از مال دارایی مادی نداشتم؛ اعضاء بدن دارم.

زنده هستم. نفس می‌کشم. می‌بینم. می‌شنوم. می‌خورم و می‌نوشم. اول از ثروت نوشیدن شروع می‌کنم.اگر آب نبود که بنوشم و اگر راه ورود نوشیدن آب و خروج آن وجود نداشت؛ از تشنگی هلاک می‌شدیم و از فشار مثانه منفجر می‌شدیم. چندین دارایی فقط در این بند شمارش شد.

اگر هوا نبود یا راه تنفس آن را نداشتیم؛ باید خفه می‌شدیم.

با چشمانی که خدا داده می‌بینم، چرا دارایی‌هایم را نمی‌بینم.چرا با دیدن مناظر حرام نابودش می کنم!؟

چرا با گوش‌هایم که ثروت هنگفتی است، از نغمه خوش اذان موذن زاده لذت نمی‌برم!گوش‌هایی که صدای پر از محبت مادرم، پدرم و عزیزم گفتن‌های همسرم، چرا این ثروت را با شنیدن غیبت و موسیقی مبتذل ضایع می‌کنم

بقیه شمارش دارایی‌هایم برای پست بعدی

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-10-12] [ 06:54:00 ب.ظ ]

آسیب نق زدن‌ها ...

شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

طرف خیلی گله می‌کرد، که خدا من را نمی‌بینه ! این چه روزگاری است که دارم. به هردری می‌زنم جواب نمی‌گیرم.حتما این جور حرف‌ها و گله‌گذاری‌ها برای شما هم آشناست.خصوصا یک مدتی زیادتر هم شده است.

طرف هم زیبایی دارد، هم حقوق بگیر خوبی‌ هم هست.بازهم بگویم که چه چیزهایی دیگری دارد؟

دست و پایش سالم هست. از زبانش که چه بگویم ؟! یک لحظه آرام نمی‌نشیند در کامش. چشم‌هایش بسیار زیبا و قوی بدون عینک. از جهت گوارش سالم، .خانه و ماشین بقیه الزامات زندگی را هم دارد. فرزندان سالم و باهوش.همسرش مهربان و خانوادهای همراه. به نظر شما چه چیزی کم دارد؟!

با این توصیفات همه جوره خداوند نعمتش را به او داده است. پس چرا این همه نق می زند!؟

سخن از نعمت آمد. خداوند فرموده است لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ7 ابراهیم

اگر شکر گذار نعمت‌ها باشید افزایش می‌دهم اما اگر کفران نعمت کنید عذاب شدیدی در انتظار شماست. باتوجه به این آیه شاعر هم زیبا سروده است:

شکر نعمت نعمتت افزون کند،                          کفر نعمت از کفت بیرون کند.

اولین کاری که باید انجام دهیم تا دچار وسوسه های روزمره شیطانی نشویم. باید دارایی هایمان را شمارش کنیم.

دارایی! ذهنتان منحرف نشود. دسته چک و حساب بانکی و خانه ویلا و… را نمی‌گویم. هرچند آن‌هاهم در ردیف دارایی‌ها هستند. همان نعمت‌های خداوند که اندکی از آن ها در بالا شمارش کردم.

ما هرچه داریم از خداوند است. باید بدانیم که خداوند اتفاقی به ما نداده است. بلکه با آگاهی این موهبت به ما رسیده است.

منتها تا زمانی که از این موهبت درست استفاده نکنیم بصورت نعمت باقی می‌ماند.حتما می‌پرسید پس باید چه گونه باشد؟!

نعمت‌ها  و دارایی‌های ما سه معیار و ملاک دارند. نعمت، رزق  و برکت

تا زمانی که نزد ماست و استفاده درست و بجا نکردیم نعمت باقی می‌ماند. اما اگر درست استفاده شد می‌شود رزق ما. در مرحله بعد باید بشود برکت.

متاسفانه ما علاوه بر اینکه نعمت را به رزق تبدیل نمی‌کنیم برکت هم ندارد. بلکه ضایع می‌کنیم و از نعمتمان علیه منعم استفاده می‌کنیم.

وقتی نعمتی داریم باید فطری شاکر باشیم. سطحی‌ترین مرحله شکر زبانی است که می‌گوییم خدایا شکرت. اما شکر واقعی آن است که نعمت را ضایع نکنیم و بر ضد پروردگار استفاده نکنیم.

اول از نعمت زیبایی شروع می‌کنم. خداوند بنده‌اش را زیبا آفریده است تا خانواده را خوشحال و دلگرم کند. همسران از یکدیگر لذت ببرند. همسر چشمش دنبال ناموس دیگران نباشد. اینجا نعمت زیبایی می‌شود رزق.

اما وقتی این زیبایی را  به حراج می‌گذارد تا چشمان نامحرمان ببینند .مردان چشم چران با دیدن آن از همسرشان دلسرد شوند یا اینکه مجردها نتوانند همسر انتخاب کنند و گرفتار شهوت بی جواب شوند.

اینجاست که هم ضایع کرده هم علیه خداوند استفاده کرده است. و کفران نعمت شده است.این نکته سر دراز دارد بقیه بحث که چگونه نعمت به برکت تبدیل می‌شود بماند برای پست بعدی.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-10-06] [ 11:54:00 ق.ظ ]