من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





فروردین 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 2
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

اولین دهکده آدم و حوا ...

اولین دهکده آدم و حوا

مقدمه بخش چهارم روایت انسان
اولین دهکده توسط آدم و همسرش حوا در سرزمین مکه ایجاد شد و از خانواده آدم، فرزندان ایشان متولد شدند. انسان هیچ گاه به صورت انفرادی زندگی نکرده و از همان اول بنیاد مهمی به نام خانواده زندگی را ادامه می‌داده است.آدم و فرزندانش در این دهکده برای خود خانه‌های ساختند.بر اساس علمی که خداوند به او آموخته بود، آدم طریقه کاشت گندم و پختن نان را یاد گرفت.از آن جایی که یکی از لوازم مهم زندگی اجتماعی، زبان و قدرت تفهیم و تفاهم با انسان‌های دیگربود، خداوند زبان که ابزار مهم برطرف کردن این نیاز بود، به انسان هدیه داد.بنابراین، مطالبی که در تاریخ تمدن‌های غربی در باره‌ی پیشرفت مرحله‌ای انسان و کشف اتفاقی برخی پدیده‌ها مثل آتش، زراعت و … گفته می‌شود کاملا اشتباه و زاییده تحلیل‌های تخیلی بشر است؛ چرا که ادبیات و حیانی، در باره مهمترین پایه‌های تمدن اولیه‌ی انسان‌ها گزارش‌های متقن و خلل ناپذیری به ما داده شده و دیگر نیازی به تخیل و یا جستجو بر روی دیواره‌های غارها و سنگ نگاره‌های قدیمی نداریم.
اینک حیات مادی اجتماعی بر روی زمین آغاز شده بود و آدم و حوا صاحب فرزندان دختر پسری شده بودند.

ادامه »

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[دوشنبه 1402-01-28] [ 03:36:00 ب.ظ ]

آدم، چه خوب شد در بهشت نماندی ...

هبوط مقامی بود نه مکانی

 

بقیه بحث کاش آدم در بهشت می‌ماند!

این را همه ما حداقل یک بار با خودمان گفته‌ایم. کاش پدر ما آدم در همان‌جا که بود می‌ماند و بعدش ما هم متولدین بهشت می‌شدیم و از رنج زمین دور می‌ماندیم.
ماجرا اما شاید طور دیگری باشد، شاید آمدن آدم به زمین یک لطف بزرگ از جانب خدا باشد، شاید چیزهایی در این میان هست که ما از آن‌ها بی‌خبریم.
این جلسه سوم ماست و در این جلسه درباره هبوط آدم به زمین صحبت می‌کنیم، عنوان این جلسه را هم می‌گذاریم: «چه خوب شد در بهشت نماندی، آدم»

حضرت آدم خودش در آسمان بود ولی جسمش در زمین بود.
اینجا متوجه می‌شویم که حقیقت اصلی تشکیل دهنده وجود آدمی روح اوست.
که بعد از دمیده شدن روح در عالم مثال در بها الهی است
و جسم او در زمین که خداوند فرمود انی جاعل فی الارض خلیفه، و روح او در مکان خوبی که بهشت است. آدم آنجا است.در این باره
چند تا قول وجود دارد.
#بهشت آدم جزیره‌ای دور افتاده در زمین بوده است.
#سیاره دیگری بوده .
#یا بهشت اخروی بوده است.
از سه بهشت ذکر شده در بالا هیچ کدام نبوده است.

ادامه »

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[دوشنبه 1402-01-21] [ 12:02:00 ب.ظ ]

اهدنا صراط المستقیم ...

صراطی باریکتر از تار مو و تیز تر از شمیشر

هنوزم که هنوزه در این فکر هستم که وقتی هر روز ده بار در نمازهای روزانه از خداوند می‌خواهم اهدنا الصراط المستقیم. صراطی که به نازکی مو و تیزی شمشیر است. این صراط از همین دنیا شروع شده است و امتداد آن تا قیامت ادامه دارد. اندیشمندان و مفسران قرآن می‌فرمایند: صراطی که مانند تار مو است، انگار که این تار مو را در یک پهنه وسیع گم کرده باشی پیدا کردن آن چقدر غیر ممکن است؛ و همین صراط به تیزی شمشیر برنده‌ای است که باید روی آن حرکت کنم به این معنا است که در حرکت روی صراط، یعنی باید وظیفه‌مان را تشخیص دهیم. آیا در موقعیتی که من قرار دارم وظیفه‌ام را درست انجام می‌دهم! آیا من که یک همسر، یا مادر، و یک دختر هستم، درست عمل کرده‌ام اصلا وظیفه یک زن مسلمان در این صراط چیست و چگونه باید عمل کند.

در خانه چگونه باشد؟

در اجتماع چگونه باشد؟

برای تربیت فرزندانش آموزش دیده است؟

وقتی سرکار هست با همکار مرد چگونه برخورد می کند؟ آیا احکام رفت و آمد با همسایه ها را آموخته است. در نهایت مهارت سبک زندگی اسلامی را آموخته است یا هرچه را در فضای مجازی می بیند آن را وحی منزل می‌داند!برای همین هنوزم که هنوز است نگران حرکتی که در روی پل صراطم دارم هستم و این یک دغدغه روزانه‌ام هست و دایم به گذشته‌ای که در گذر عمر طی کردم می‌اندیشم که و بارها از این صراط در حفره‌های گمراهی سقوط کردم با استغفار بسیار و توسل به اولیاء معصومت خودم را به خط کشیدم . از لحظه‌هایی در خط مستقیم بودم خدا را سپاسگزارم و یاد لحظه‌هایی که در سقوط بودم مرا اندوهگین می‌کند.

بار خدایا در این ماهی که میزبان بندگان خوبت هستی به حرمت محمد آل محمد در حرکت روی این صراط از مو باریکتر و از شمشیر تیز تر یاریمان فرما.

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[جمعه 1402-01-18] [ 11:34:00 ق.ظ ]

کاش آدم در بهشت می‌ماند ...

روایت انسان بخش دوم

در جلسه دوم، سراغ یک قصه آشنا می‌رویم: قصه سجده فرشته‌ها به آدم و سرکشی شیطان.
این قصه را همه ما شنیده‌ایم اما احتمالا چیزهایی هست که تا به حال به آن‌ها دقت نکرده‌ایم یا متوجه‌شان نشده‌ایم.
ماجرای روز اول ما در جهان، روز خلقت، بر خلاف انتظار نه در آرامش و امنیت بلکه در بستری از تنش و تهدید شروع می‌شود.
این جلسه دوم ماست: «ما خلیفه شدیم، او رانده شد

۱-عالم دانشگاه تربیت خلیفه الله

ادامه »

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1402-01-16] [ 06:05:00 ب.ظ ]

کسی بود ولی هنوز آدم نبود ...

کسی بود ولی هنوز آدم نبود

به نام خداوندی که آدم و آدمیت را آفرید
بحث جدید در باره روایت انسان هست.

این محتوا، بحث غریبی است. انگار وقتی ماجرا را می‌شنوید، داستان پریان برای‌تان زنده می‌شود، ماجرایی که پر است از موجودات غیر انسانی و جهانی که متفاوت است با جهان تجربه شده ما.این حس شما، حس درستی است، حق دارید.
شاید یکی از دلایلش این باشد که این‌جا با حرف‌های تازه و جدیدی رو به رو هستیم و این طبیعی است که حرف تازه همیشه کمی غریب به نظر می‌آید.
شاید هم دلایلش این باشد که در این بحث تلاش می‌کنیم با واژه‌هایی انسانی، جهانی فرا انسان را روایت کنیم.
این جور وقت‌ها مرز خیال و واقعیت خیلی به هم نزدیک می‌شود. این جور وقت‌ها کلمه‌ها و تصویرها و جمله‌ها همان‌قدر که می‌توانند واقعی باشند، خیالی به ذهن می‌آیند.
 این جلسه اول ما است: «کسی بود اما هنوز آدمی نبود.»
#روایت_انسان_بخش_اول

۱-تاریخ یا روایت؟
-قبل از اینکه وارد اتفاقات خلقت و آفرینش انسان بشویم باید بررسی کنیم که اولا این اتفاقات در کجا افتاده و دوم زمینه‌های تحقق آن را هم بررسی کنیم.باید عوالمی که قرار است آدم در آن ها آفریده شود بررسی کنیم.
بحث ما تاریخ نیست چون تاریخ یعنی اینکه عده‌ای وقایعی را تجربه کرده باشند و سپس آن را برای ما نقل کنند. اما می‌دانیم هنوز آدمی خلق نشده است. از طرف دیگر دست‌رسی به موجوداتی که در آن زمان بوده‌اند نداریم.
نتیجه:ناگریزیم که به سراغ منابع وحیانی برویم.

ادامه »

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[یکشنبه 1402-01-13] [ 10:37:00 ق.ظ ]

سفره‌دار ویژه ...

بسته سی روزه وی


حضرت رسول‌اکرم در آخرین جمعه ماه مبارک شعبان خطبه‌ای را فرمودند: یک نقشه راهی را برای استفاده هرچه بیشتر از ماه مبارک رمضان ترسیم کردند. اگر در نقشه راهی که ایشان تبیین کردند برای بهره برداری هرچه بیشتر از این ماه بتوانیم حرکت کنیم طبیعتا نوع استفاده ما به حد اعلای از ابعاد و اسرار مختلف از رمضان خواهد رسید. حضرت می‌فرمایند أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات ماه مبارک رمضان بسوی شما آمد. گویا که ماه رمضان در حقیقت مانند موجودی تجلی می‌کند که دارد بسراغ ما می‌آید.

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1402-01-11] [ 05:36:00 ب.ظ ]

ماه بندگی بهترین زمان برای جهاد اکبر ...

جهاداکبر جمعی

بحث به اینجا رسید که اگر همه در جهاد اکبر باشند و قوای سه گانه درونی شان هم به اتحاد برسند و به قوه عادله اقتدا کنند می توانند در جهاد جمعی تاثیر گذار باشند. این زمان است که خداوند با ملائکه و رعب به جماعتی که در جهاداکبر جمعی هستند یاری می‌کند.

عقل را با تفکر می‌توان تقویت کرد.امام علی می‌فرماید: عقل خود را به مشورت تقویت کنید. یا تفکر یک ساعت برابر است با هفتاد سال عبادت. چون فکر عقل را به مرز حکمت می‌رساند.انگار عقل را زده باشید به دستگاه شارژ برای همین باید با کسی مشورت کرد که حکیم باشد به فضیلت حکمت یعنی فراست، فطانت، حسن تدبیر، به علم می‌رسد.  اگر در موضوع عقل افراط کند وارد مکر و فریب و نیرنگ حیله می‌شود .اگر تفریط کند به جهل بلاهت و شک می‌رسد . در تعادل قوه غضبیه به علو همت، صبر و حلم و مبارزه با شهوت و امر به معروف ونهی از منکر می‌رسد که نتیجه‌اش شجاعت است در تعادل شهوت به حیا، سخاوت امانت داری و گشاده رویی می‌رسد که نتیجه‌اش عفت است. اما اگر افراط کند به وقاحت، حرص، ریا و حسد می‌رسد اگر تفریط کند به تنبلی، خمودگی بی نظمی و جزع گرفتار می‌شو‌‌د.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1402-01-07] [ 11:29:00 ق.ظ ]

تبدیل فرصت‌های آهنی به طلا ...

خانه داری به سبک بانو امین

هنوزهم که هنوزاست احساس خسران می‎کنم که چرا سال‌های بسیاری از خانه داری و پخت و پز و رفت و روب منزل برای تبدیل شدن به عبادت غفلت کردم. مثلا وقتی غذا می‌پختم نیت کنم که برای سیر کردن بچه شیعه می‌پزم. یا وقتی کهنه کودکم را می‌شستم نیت کنم که برای بزرگ کردن شیعه‌ای است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده است به زیادی امتم بر سایر امت‌ها فخر می‌فروشم. اگر در ایام جوانی با سبک خانه داری بانو امین آشنا بودم دیگر برای سختی‌های خانه‌داری نق نمی‌زدم.

بانو امین هنگام جارو کردن منزل ذکر می‌گفته است و در همان وضع به حال انقطاع الی الله می‌رسیده است.افسوس صد افسوس از گذر عمر که لحظه‌های را که می‌توانستم با قصد قربت الی‌الله طلایی کنم آهنی شد!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1402-01-03] [ 03:05:00 ب.ظ ]

اعتکاف قوای سه گانه ...

اعتکاف قوای سه گانه در نفس

در بحث گذشته رسیدیم به اینجا

وقتی شاکله وجودی انسان می‌شود مسجد. قوی می‌شود قوه عادله می‌شود امام، قوای سه گانه معتکف می‌شوند.رعایت قواعد مسجد را می‌کنند.حق ندارند در حال اعتکاف افراط و تفریط کنند.اینگونه طهارت باطنی و حقیقت خودسازی جلوه‌گر می‌شود.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌فرمایند: جهاد‌اکبر دوبعد دارد. بعد فردی را توضیح دادیم که باید قوی نفسانی را در تعادل نگهدارد از افراط و تفریط دوری کند. اما در بعد جمعی جهاداکبر در باره اینکه اصالت دارد یا ندارد بحث های فلسفی زیادی هست و اختلاف‌های وجود دارد.مثال‌هایی زده‌اند. جماعت با افرادش حقیقی هستند مثل حل شدن قند در لیوان آب. یک ترکیب حقیقی هست.

نظر شهید مطهری و امام «ره» و علامه ترکیب جامعه را حقیقی می‌دانند. و حقیقت فرد منحل نمی‌شود.یعنی با دو حقیقت روبرو هستیم.بدون جامعه فرد نمی‌تواند به حیات خود ادامه‌دهد.کوچکترین سلول خانواده با ترکیب خانواده شروع می‌شود.اگر هرکدام را جدا کنیم مرد به تنهایی و زن به تنهایی نمی‌توانند به حیات ادامه دهند

جماعت زیادی تشکیل می‌شود مثل جمعی با نیاز علمی، اقتصادی، شغلی این جمع‌ها حیات حداقلی دارند.کامل ترین جمعی که حیات کامل دارند جماعتی است که برای تکامل و رسیدن به کمال ترکیب می‌شوند.

این نوع جماعت می‌توانند بر هم اثر بگذارند.هویت اینگونه جمع امتداد پیدا می‌کند و از وحدت بیشتری برخوردار است.از هویت حیاتی و روح جمعی قوی برخوردار است.بعد جهاداکبر در بُعد جمعی جهاد اکبر، قوای سه گانه نفس بر قوای افراد تاثیر می‌گذارد. جسم‌ها بر هم اثر ندارند اما نفس شجاعت، نفس عفت نفس حکمت افراد با نفوس عفیفانه و شجاعانه و حکیمانه افراد در هم تاثیر می‌گذارد که با هیچ چیزی نمی‌توانند عفت و شجاعت و حکمت جمعی را شکست. قوای باطل هم وقتی جماعت تشکیل می‌دهند هویت پیدا می‌کنند ولی قدرتشان ضعیف است.ملاء می‌شوند کم فئه قلیله غلبت فئه کثیره.

ولی خداوند با ملائکه و رعب به جماعتی که در جهاداکبر جمعی هستند یاری می‌کند.

ادامه دارد..

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1402-01-02] [ 05:21:00 ب.ظ ]