این روش ازدواج آسان را شاید هرکسی تحمل نمی کند!! همین طور که در بین اقوام خودمان هم حاضر نیستند انجام دهند لذا سن پسرانشان از 35 هم گذشته مجرد مانده است در حالیکه امکانات زندگی شان از ماهم بهتر بوده داست!
بزرگواری نسبت به ازدواج آسانی که برای فرزندم رقم زدم معترض است و آن را مصداق ازدواج آسان نمی داند. درست است ازدواج آسان شامل بخش های دیگر زندگی هم می شود که من از آنها نام نبردم. تنها از تجربه ای که داشتم عمل کردم نوشتم ، حتما در جایگاه تئوری خیلی چیزها می شود گفت؛ از سخن تا عمل از زمین تا آسمان فاصله است.
مثلا آن چیز های که مربوط به ما که خانواده پسر بودیم می شد. یکی از مسائل مهم ازدواج جهیزیه است. که جهیزیه را خودمان تهیه کردیم گفتیم فراهم کردن وسایل منزل از وظایف مرد است که در طول زمان برعکس شده است. برای خرید وسایل عروس خودمان به اندازه ای که در توانمان بود خرید کردیم، برای سیسمونی خودمان وسایل را آماده کردیم، حتی برای زایمان خودم در بیمارستان حاضر شدم وبعد از زایمان هم تا مدتی که بتواند از نوزاد مراقبت کند در کنار زائو بودم ، وقتی کاملا سرحال شدند به منزل خودشان رفتند.پس در کارهاییکه به ما مربوط می شد در ازدواج را آسان گرفتیم.
مهریه را هم متوسط در نظر گرفتیم.
خواننده بزرگوار گفته اگر برای دختران خودت هم خواستگار بیاید با همین روش ؛ دختر می دهی ؟
اگر کارهایی که من انجام دادم طرف مقابل هم انجام دهد حتما دختر می دهم ! یعنی مخارج زندگی زوج و وسایل زندگیشان را فراهم کند. واطمینان دهد که همانند دختر خودش از او حمایت می کند.
البته من هیچ وقت از خواستگاران دخترانم نپرسیدم شاغل هستند یانه و هزینه زندگی شان را ازکجا تامین می کنند.
منزل دارند یانه! فقط از تقوای دینی و شخصیت و اصالت شان تحقیق کردم!
ومهریه را 14 سکه تعیین کردیم ومراسم جشن نخواستیم ولی داماد ها خودشان برگزاری مراسم را خواستند آنهم در حد متوسط و ساده ؛ دخترها هم طلبه بودند به شرطی مراسم را پذیرفتند که کارهای فرهنگی انجام دهند.لذا برای مراسم بروشور هایی با احادیثی که مبنی بر حرام بودن رقص در برابر زنان و نواختن موسیقی و آرایش بانوان در معرض نامحرم بود؛ به میهمانان داده شد و علاوه بر آن خانم مداحی برای شعر خوانی در مدح اهل بیت و در کنار آن برای عروس دعوت شد. وبرای خرید دختر هاهم ما دخالت نکردیم ونگفتیم چی بخرید چی نخرید؛ اصلاچیزهایی که بخرند در خانه خودشان مصرف می شود، بنابراین دخالت نکردیم، در ضمن دامادهای ما در مراسم زنانه شرکت نمی کنند.
نوه ای که دارم هم بر همین منوال ازدواج کرد . البته من که عروس را به خانه بردم پسر دیگری در خانه نبود
که نامحرم باشد. اگر پسر دیگری داشتم حتما روش دیگری انتخاب می کردم.
_________________________________
پ ن
ازدواج آسان
http://blog101.kowsarblog.ir/?p=165627&more=1&c=1&tb=1&pb=1
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت