کرونا

وقتی قصه اصحاب کهف را می‌خوندم هیچ وقت فکر نمی‌کردم، باید برای نجات از کرونا به غارهای مسکونی پناه ببریم، تا از شر دقیانوس کرونا محفوظ بماینم.دیدم، در احوالات قصه کرونا و سرنوشت ما شده شبیه اصحاب کهف، مدتها است که در قرنطیه هستیم و از دیدن بچه‌ها و نوه‌ها و دیگر اقوام محروم هستیم. با خودم گفتم نکنه این فراق و قرنطینه طول بکشه و روزی که از قرنطینه خارج می‌شیم؛ بچه‌ها مارا نشناسند؛ یا اینکه وقتی بریم بازار برای خرید بهمون بگند این پول شما دیگه ارزش نداره! درست عین همون اتفاقی که برای اصحاب کهف افتاد، وقتی از غار خارج شدند شهر تغییر کرده و لباس‌هاشون عوض شده بود. پولشون تغییر کرده بود؛ و اقوامشون هم آنها را نمی‌شناختند. وقتی دنبال  همسایه و فامیل بگردیم با خبر بشیم که مدتهاست که از دنیا رفته‌اند و بی‌اطلاع بودیم.حتما بعضی‌ از اقوام بهمون بگند چقدر عوض شدی یا پیر شدی…!! یا نتوانیم بعضی از فامیل و اقوام را ببینیم…!!!

خدایا این مصیبت را از سر  ملت‌های مظلوم برطرف کن.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: محمدی [عضو] 

دست خودم نیست غصه می خورم

1399/01/22 @ 14:41
نظر از: Strange and familiar [بازدید کننده]
5 stars

عزیزم غصه نخور همان آداما همان وضع قبلی شان هستن حتی با آرایش چند منی زیر ماسک …حتی در بیمارستان
فقط قیمتها درست 3 برابر هم شده فک کنم کرونا به قیمتها کود پاشیده

1399/01/21 @ 18:16


فرم در حال بارگذاری ...