همینکه یه زن بی حجاب وارد قم می شد و ماشینش کنار خیابون توقف می کرد و پاشو از ماشین بیرون می گذاشت. تمام مغازه دارها بیرون میریختن ودستاشون میگذاشتن بغل گوششون فریاد میزدن با لهجه قمی و میگفتن اَلیُوک! زن بی حجاب بدبخت چنان دست پاچه می شدکه نصف دامنش از در ماشین می موند بیرون و با سرعت فرار می کرد!!! مردای صاحب مغاز یا پنچرگیری داشتن یا تعمیرکار ماشین بودن، خلاصه سرتاسر خیابون مغازه ها همه مربوط به کار ماشین بود! خیلی مرد بودن، و نهی منکرشون حرف نداشت.براهمین هیچ وقت زمان طاغوت زنان بی حجاب بی حیا جرات نداشتن پاشون تو قم بزارن!! این یه فرهنگ بود.
حالا غیرت دانشجویان، این قشر فرهیخته کجا گم شده که باید خواننده زن معلول الحال به آنهاآموزش ترانه نویسی بده!!! وای برما که نفوذ از هر زاویه ای مانند سیل بنیان برانداز بر پیکره این خطه شهید پرور ، ایران عزیز روان شده!

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت