طلوع و ظهور مردی که باعث شد خداوند پیامبر را از لشگرکشی به ایران منع کند.
دلیل اول«در خبر است که در زمان پيدايش اسلام پس از اينکه پيغمبر اکرم (صلياللهعليهوآلهوسلم) به رسالت و تبليغ دين خدا مامور شد، به تمام کشورهاي بزرگ جهان نامه نوشت و سلاطين را به قبول اسلام دعوت کرد. اگر سلطاني دعوت آن بزرگوار را ميپذيرفت که فبها المطلوب و اگر نميپذيرفت، همين مقدمه تسخير و مسلمان کردن آن ناحيه ميشد.
گويند پس از اينکه آن حضرت نامه به خسرو پرويز نوشت و خسرو به شرحي که در تاريخ خواندهايم نامه را پاره کرد و جواب نداد، حضرت از لشکرکشي بهسوي ايران خودداري فرمود. اصحاب عرض کردند يا رسولالله، خسرو نه تنها دين را نپذيرفته بلکه به نامه مبارک شما توهين کرده است، چرا در اقدام به تسخير ايران درنگ ميفرماييد؟ حضرت در پاسخ فرمود: «اگر يک نامه ديگر بنويسم و باز نپذيرد و همچنين تا 10 مرتبه بنويسم و قبول نکند به اين کار مبادرت نخواهم کرد».
چون علت را استفسار کردند، فرمود: «چون ايران محبوب خداست و خداوند مردم اين سرزمين را دوست ميدارد».کشف الاسرار امام خمینی ص382
دلیل دوم :از زمره روایات ظهور، بپا خاستن مردی از قم و یاران وی می باشد، از امام کاظم (ع) روایت شده است که فرمود: «مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می کند، افرادی گرد او جمع می شوند که قلب هایشان همچون پاره های آهن ستبر است که بادهای تند حوادث، آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نشده و نمی ترسند اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است».
و همچنین مطالب بعد از آن مربوط به قم است.
نکته قابل توجه این است که، امام (ع) در روایت، تعبیر به «مردی از قم» نموده و نفرموده است از اهل قم، می توان این جمله را بر امام خمینی تطبیق داد. چه اینکه ایشان اهل خمین و ساکن قم می باشند و اینکه او «مردم را به سوی خدا دعوت می کند» نه فقط اهل قم و یا اهل مشرق زمین را. و به اینکه بادهای تند کینه توزی دشمنان و یا جنگ و درگیریها که برای وی و طرفدارانش پیش می آید، همچنان مقاوم می ایستند و مبارزه می کنند و هیچ تزلزلی به خود راه نمی دهند.
ايران در تعابير قرآني
برخي از تعابير قرآني، كه به ايرانيان اشاره دارند، عبارتند از:
1. (قَوماً غَيرَكُمْ): (هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ)(محمّد: 38); آگاه باشيد! شما اشخاصي هستيد كه دعوت مي شويد تا در راه خدا انفاق كنيد.
برخي از شما بخل ميورزيد. هركس بخل بورزد، به خود بخل كرده و خدا بي نياز است و شما همه نيازمنديد، و هرگاه سرپيچي كنيد، خدا گروه ديگري را جاي شما مي آورد. پس آنان مانند شما نخواهند بود و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مي كنند.
قرطبي، از مفسّران نامدار (م 671ق)، مي نويسد: هنگامي كه اين آيه نازل شد، رسول خدا خوش حال گرديد و فرمود: اين آيه نزد من از همه دنيا محبوب تر است.5
منظور از جمله (يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ) ايرانيان هستند. برخي مفسّران نيز آنان را يكي از احتمالات آيه دانسته اند.6
لابد خواننده از خود ميپرسد چه خاصيتي در ايران بوده است که خداوند مردم آن را دوست ميدارد؟ به عقيده ما علت اين است که در تقدير اين قوم بود که اسلام را بدون زور و با رغبت و رضا بپذيرند و تعليمات اسلامي را گرفته و پرورش دهند. در همين مهد ايران بود که مقام حقيقي خاندان نبوت شناخته و مورد تجليل و تکريم واقع شد. در همين جا بود که فنون اسلامي را اينقدر بسط دادند و ابوعلي سيناها[امام خمینی ها] از ميان خود به جامعه بشري تقديم کردند. ايران در عالم اسلام مقام بزرگي را حائز است که خارجيان آن را تصديق و تشريح کردهاند. من چون ايراني هستم نميتوانم در اينباره بحث کنم. کتبي که درباره مقام ايران در تاريخ اسلام نگاشته شده در دست است و با مدارک متقن خدمات ايران به عالم اسلامي را ثابت ميکنند.
در حديث آمده است: هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آيه شريفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت كردند، حاضران عرض كردند: اي رسول خدا! كساني كه اگر ما اعراض كرديم خدا آنان را جانشين ما مي كند و آنان مانند ما نخواهند بود، كيانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسي زد و فرمود: اين و طايفه اش هستند. (سپس اضافه نمود:) اگر دين خدا آويزه ستاره ثريا باشد، حتماً مرداني از فارس به آن خواهند رسيد.
ابونعيم مي نويسد: بيشترين بهره اسلام از آنِ ايرانيان است و اگر اسلام در ستاره ثريا قرار داشته باشد، مرداني از ايران آن را به دست مي آورند.
ابوبصير از امام صادق(عليه السلام) نقل مي كند: به خدا سوگند خداوند به اين وعده خود وفا كرد و گروهي از غيرعرب را، كه بهتر از آنان بودند، جانشينانشان ساخت.