من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 1
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 7
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

عروس برای آقای داماد می رقصد ...

رقص زن برای شوهر باید باشد

خاله داماد به عروس گفت: باید برقصی، عروس حیا کرد گفت: بلد نیستم برقصم .
خاله که دلخور بود چرا داماد که پسر خواهرش بود، دختر او را نگرفته است، با تمسخر گفت: مادرت اشتباه کرده است دختر بی عرضه اش را فروخته است!
خانم طلبه ای که حضور داشت، رو کرد به خاله گفت: عروس حیا کرد به شما که بزرگتری نگفت رقصش مخصوص است!
همه مهمانان و خاله چشمشان گرد شده بود، رقصش مخصوص است، یعنی چی؟
خانم طلبه گفت: عروس فقط برای آقای داماد می رقصد و فقط مجاز است که برای شوهرش برقصد نه شماها!
فتوای مراجع برای رقص زن  http://www.shia-news.com/fa/news/

موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-05-17] [ 09:06:00 ق.ظ ]

ماه عسلی که ماه مرگ شد ...

ماه عسلی که ماه مرگ شد

مادر جوان مرده اشک می ریخت، با افسوس می گفت :کاش پاهایم شکسته بود ،همراهشان مشهد نمی رفتم.

فرصت دادم از باب تسلا دهی _ تا داغدیه با حرف زدن آرامش یابد- پرسیدم :مادر جان مگر در

تصادف جوان تان از دنیا رفته؟!
از سر درد آهی کشید،گفت:برای اولین بار حقوقش نذر کرده بود که من را ببرد زیارت مشهد.اصرار کرد

ولی من قبول نمی کردم، گفتم:پسرم تو تازه داماد هستی با عروس برو، گفت:

مادر تو جوراب بافی من را به مدرسه فرستادی به خاطر زحمات تو من به این حقوق رسیدم ازدواج کردم،

امکان نداره بدون شما مشهد نمی روم.


بغض گلویش را گرفت و راه سخن گفتنش را بست.
کمی آب ولرم به او دادم تا خش های حنجره اش که با گریه مجروح شده التیام یابد.

ادامه داد، توی سفر می شنیدم که دائما با پسرم درگیر است، فکر کردم شاید سر پول است.

هر چه پس انداز داشتم بهش دادم؛ وقتی مشهد رسیدیم فهمیدم درگیری سر من است که

چرا مادرت را آورده ای!


یک هفته بود از مشهد که برگشتیم که این اتفاق افتاد.
پرسیدم چی شد؟
گفت: پسرم توی خانه تنها بوده و عروسم از مشهد که برگشت قهر کرد رفت خونه پدرش.

که برادرش میاد خونه پسرم با کلید عروس وارد خانه می شود، وقت اذان صبح بوده که پسرم آمده بود

توی حیاط وضو بگیرد که برادرش با چاقو بهش حمله می کنه وقتی که می خواد فرار کنه

پسرم به لباسش چنگ می زند تا دم در و بین در و کوچه می افتد!

یکی از همسایه ها که برای خرید نان توی کوچه بود قاتل را دید به کلانتری خبرداد.


من با افسوس آهی کشیدم گفتم:چه سخن درستی که حضرت علی علیه السلام فرموده الحسود لا یسود.

حسود بزرگى و برترى نمى ‏یابد؛ یعنی انسان حسود از طریق حسادت ورزیدن نسبت به دیگران، به بزرگی،

آقایی، مقام عالی و بلند مرتبگی دست نمی‌یابد؛ .

عروس خانم حسود بعد از بیوه شدن و به دنیا آوردن یک فرزند یتیم که آن را هم پدر بزرگ از او گرفت،

باز هم به بزرگی و آرامش نرسید.

 

 

موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-05-03] [ 11:20:00 ق.ظ ]

قرآن دختر مسلمان را معرفی می کند ...

 



اولین صفتی که برای یک دختر از منظر قران می توان عنوان کرد؛ باحیا و باعفت بودن اوست.حیا گاهی رفتاری است و گاهی کلامی.

صفت حیای کلامی را در دختران حضرت شعیب علیه السلام میتوان یافت.زمانی که موسی علیه السلام از آن ها درباره عدم آب دادن به گوسفندانشان سوال کرد آن ها در جواب به حداقل پاسخ ممکن اکتفا کردند و جالب این که جواب سوالی راکه موسی علیه السلام از آنها نپرسیده بود را هم دادند و آن هم این که پدر ما پیر است . و از این عبارت استفاده می شود که آن ها نخواستند پرسش و پاسخ به درازا بکشد لذا مختصر و مفید علت موجه بودن حضور خود را نیز بیان کردند:« وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِير: و چون به آب مدين رسيد گروهى از مردم را بر آن يافت كه دامهاى خود را آب مى‏دادند و پشت‏سرشان دو زن را يافت كه گوسفندان خود را دور مى‏كردند موسی گفت منظورتان از اين كار چيست گفتند ما به گوسفندان خود آب نمى‏ دهيم تا شبانان همگى گوسفندانشان رابرگردانند و پدر ما پيرى سالخورده است» 23 قصص

اما مصداق بارز حیای رفتاری، باز هم دختر حضرت شعیب علیه السلام است به نحوی که قران این بعد را به صورت آشکارتر عنوان کرده است: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء… پس يكى از آن دو زن در حالى كه به آزرم گام بر مى‏داشت نزد وى آمد…» دختری که اینچنین حیا را رعایت کند لیاقت همسری موسی علیه السلام را پیدا میکند.

دومین صفت دختر قرانی سواستفاده نکردن از جایگاه خانوادگی و تکیه بر توانمندی های خود است. توضیح این که دختران حضرت شعیب علیه السلام هرچند جزئی از خاندان نبوت بودند ولی در آب دادن گوسفندان نه بخاطر موقعیتشان خود را مقدم بر دیگران دانستند و نه از دیگران درخواست کمک کردند:« وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ… چون به آب مدين رسيد گروهى از مردم را بر آن يافت كه دام هاى خود را آب مى‏دادند و پشت‏سرشان دو زن را يافت…»

 سومین صفت دختر قرانی حضور فعال در فعالیت های اجتماعی است البته حضوری متناسب با شرایط زمانی و مکانی.آب دادن به گوسفندان کار مردانه است ولی در جایی که این امکان برای مرد خانه فراهم نباشد، دختر خانه می تواند این کار را انجام دهد ولی به محض این که شرایط تغییر کرد و ضرورت سابق از بین رفت، مسئولیت را به مرد خانه واگذار می کند.

لذا زمانی که دختران حضرت شعیب علیه السلام فهمیدند که حضرت موسی علیه السلام می تواند این مسئولیت را به عهده گیرد، به پدر خود پیشنهاد کردند او را به عنوان اجیر استخدام کند «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ : يكى از آن دو دختر گفت اى پدر او را استخدام كن چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى‏كنى هم نيرومند و هم در خور اعتماد است»26 قصص

بدیهی است بحث آب دادن به حیوانات، از باب نمونه است لذا سایر فعالیت های اجتماعی در زمان های مختلف برای بانوان تابع قاعده مذکور است.

گفتنی است مطالبی که در این پست عنوان شد شرایط اجتماعی دختر و عروس قرانی را از منظر قران بیان می کند لذا اگر نام این پست را دختر و یا عروس قرانی بگذاریم خالی از تناسب نیست.

رامیان- حیدری

موضوعات: آموزشی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-05-07] [ 10:19:00 ق.ظ ]