قاسم هنوز زنده است

چگونه از حاج قاسم بنویسم. باید مانند حاج قاسم روحی بزرگ داشته باشی تا بتوانی از محبتش به مردم، خصوصا مظلومان جهان بنویسی. اگر بخواهی از ولایت پذیری او بنویسی باید مانند او در ولایت ذوب شده باشی تا حال او را بتوانی درک کنی. اگر بخواهی از بی میلی او به پست و مقام بنویسی، باید در این وادی طی طریق کرده باشی. حتی اگر بخواهی از دیده نشدنش بنویسی، خیلی سخت است برای منی که می خواهم دیده شوم.

این واژه ها را بسطر کشیدن هم سخت است. کسی که در دوره چهل ساله عمر انقلابیش یک روز هم بدون فکر و عمل برای پیشرفت انقلاب را از دست نداده است.با توجه به مشکلاتی که در جنگ برایش حادث شده بود، از ترکش هایی که مهمان بدنش بودند و ناراحتی هایی که از مواد شیمیایی سلامتی او را به مخاطره انداخته بود. هرگز نخواست کسی از او تقدیر کند. سردار کسی بود که برای ماموریت‌هایش حقوقی دریافت نمی کرد و گذران زندگی را با سختی می چرخاند، اینگونه بود که وقتی روزی از فرودگاه سوار تاکسی شد جوان تاکسی‌چی با تعجب پرسید شما با سردار نسبتی دارید؟ سردار گفت من خود سلیمانیم! راننده گفت قسم بخور! سردار قسم خورد. وقتی باورش کرد، از او پرسید: زندگی را چگونه می‌گذرانی؟ جوان گفت وقتی شما سردار سلیمانی هستی من هم مشکلی با سختی زندگی ندارم.سردار سلیمانی یعنی انقلابی .

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت