من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





خرداد 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 2
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 13
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

خانم جلسه ای مدعی فقاهت ...

با نقاب دعا شیطانی بود

خبر دادند که یک خانم جلسه ای هر روز توی خانه اش مراسم دارد، سخنرانی می کند، نذری میدهد.
ادعا دارد که با امام زمان ارتباط دارد، تزئینات اتاقش شمشیری است، یعنی مال امام زمان است؛ همه با بوسیدن شمشیر تبرک می جویند.
روضه خوانی زیبایی دارد، در میان اوج روضه می گوید ای امام زمان اکنون تو در محفل ما حضور داری!
مدعوین مجلس هر کدام خوابی می بینند که تعبیرش به عهده خانم جلسه ای است. “خواب دیده که خانم فلانی انگشترش را نذر مجلس کرده است” پس باید انگشترش را بدهد تا قربانی بخرند و نذری بدهد!
مریدانی به نام نهاد های انقلابی بدیدن این خانم می آمدند و اظهار می کردند که قدر این خانم را بدانید، او قادر است پشت دیوار را ببیند!
این خانم سواد کلاس پنجم داشت، ولی کتابخانه ای داشت با دوره های تفسیر و کتب حدیث عربی.
اگر مریدانش می خواستند در نماز جمعه شرکت کنند می گفت: مصلی نماز جمعه را در زمین غصبی ساخته اند!
وقتی اسناد خرید زمین مصلی به افراد نشان دادند ؛ این بار حقه جدیدی را درست کرد گفت: مصالح مصلی را از راه دزدی تهیه کرده اند.
از من خواستند که برای مریدان او توضیح بده که او کذاب است. موضوع مشکلی بود، چون در هفته یکبار در خانه اش سفره رنگین با لقمه های چرب می داد، مشکل بود که اثر لقمه ها را با یک سخنرانی بتوان شستشو داد.
به ناچار با یک مقدمه شروع کردم.شیطان هر کسی همشکل خود اوست. اگر کسی طلبه باشد، شیطانش هم طلبه است، اگر با سواد باشد، شیطانش هم باسواد است، اگر فقیه باشد شیطانش هم فقیه است. مثل انسان و سایه اش، کسی که قدش کوتاه باشد سایه اش هم کوتاه است. آدم‌های باهوش هم، شیطانشان باهوش است، این‌طور نیست که آدم باهوش باشد، اما شیطانش ابله باشد.  در ادامه گفتم شیطان  هرگز به من نمی گوید: آرایش کن و بدون پوشش برو توی خیابان بگرد!یا بگوید برو با نامحرمان ارتباط نامشروع برقرار کن!
شیطان با هویت طلیگی سراغ من می آید، مرا تشویق می کند که ریا کنم، یا گرفتار تکبر شوم، یا حسادت کنم.یا در وادی فتنه گری وارد شوم!
این خانم برای فریب شما خانم های نماز خوان، وسوسه غصبی بودن مصلی را مطرح می کند؛ بنابراین تلاش می کند با روضه خوانی و چیدن کتب علمی ذهن شمارا پر از تصاویری کند که او را شخصیت دانایی بشناسید، تا سخنان او را باور کنید.

اول ضربه ای که وارد کردیم عروسش را جذب طلبگی کردیم، بعد هم کارهایش از رونق افتاد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1398-03-31] [ 11:08:00 ق.ظ ]

معرفی آخوند در کوپه دانشجویی ...

قطار

اتفاقا در کوپه ویژه خواهرانی بودم که با تعدادی  دانشجو های شلوغ همسفر شدم. سفر از تبریز به تهران زمان زیادی را می‌طلبد، آنها پنج نفر، من هم یک آدم اجتماعی، تقریبا پرحرف و بذله گو. ابتدا شروع کردم، بچه کجایید و چه رشته‌ای می‌خوانید. از همین جا وارد گود سخن شدیم و آنها از سواد من سوال کردند. وقتی از تحصیلات حوزوی و دانشگاهی و رشته من اطلاع پیدا کردند، خیلی برایشان عجیب بود که طلبه هستم! و تا آن زمان با یک خانم طلبه از نزدیک آشنایی نداشتند. برای همین از شنیده‌ها و اوهامشان در باره طلبگی می گفتند.
گفتند” طلبه ها یه لباس دراز می پوشن و برای همین پول می گیرن” آن یکی گفت: “طلبه ها دستشون اصلا پینه نزده فقط مفت می خورن” پرسیدم شما چه رشته‌ای درس می خونی؟ گفت پزشکی.، گفتم تا به حال فکر کردی که چرا هیچکس به دکتر و مهندس نمی‌گوید چرا دست هایش پینه نزده است؟ گفتم: اگر شما درس نخوانی می‌توانی بیماری ها را تشخیص بدهی؟ و به آن یکی گفتم شما که رشته مهندسی می‌خوانی اگر درس نخوانی چگونه می‌توانی وسایل ماشینی را تولید کنی و اگر دکتر و مهندس نباشد بیماران باید با زجر بمیرند و از جهت رفاه و تولید علم به عصر حجر بازگردیم. شما که می‌گویی طلبه‌ها یک لباس دراز می پوشند و پول می‌گیرند، اگر طلبه درس دین را نخواند و کارگری کند تا دست هایش پینه بزند، مردم از کجا دینشان را یاد بگیرند؟ و چه کسی مادر شما را برای پدرت حلال می‌کند تا یک فرزند حلال زاده بدنیا بیایی و حرام زاده نباشی.  این گزافه گویی‌ها برای این است که هیچ گاه برای یاد گرفتن مسائل دینی هزینه نکرده‌اید! دین را بصورت مفت مجانی بدست آورده‌ای! برای همین قدرش را نمی‌دانی! با اینکه هرگز برای آموختن دین پولی نداده‌ای به یک طلبه، ولی او را مفت خور معرفی می‌کنی! در حالیکه شما که پزشکی را انتخاب کرده‌ای چون درآمدش زیاد است و شما که مهندسی می‌خوانی، چون درآمد زیادی دارد  و هیچکدام شما حاضر نخواهید شد که رایگان معالجه یا تعمیر مهندسی کنید.
اگر طلبگی وجود نداشته باشد مردم دین را فراموش می‌کنند، اگر ما مسلمان هستیم به خاطر دروس طلبگی است که نسل به نسل در این وادی وارد شده‌اند با قرآن و حدیث مختصات دین را به مردم رسانده‌اند. گفتم شما که دانشجو هستید نباید مانند عوام الناس سخن بگویید« پیراهن دراز می‌پوشند و پول می‌گیرند» این سخن شما به این می‌ماند که یک عوام به شما که دکتر می‌شوید بگوید که یک لباس سفید می‌پوشی و برای درمان جراحی مردم پول می‌گیری؟! خلاصه این سخن افتاد و عمل کرد و در پایان سفر خیلی ابراز حوشحالی می‌کردند که با هم همسفر بودیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]