ترس از کرونا تا حد مرگ | ... |
زنگ گوشی به صدا دراومد، پشت خط با اضطراب گفت: فامیلتون حالش خرابه، باعجله خودم رسوندم خونشون، دیدم مردان اورژانس و همسایهها توی اتاقشون جمع هستند! فامیل هم یه وری روی زمین افتاده؛ رفتم جلو تا حالش را بپرسم، با دستش من را عقب زد، گفت: برو عقب کرونا میگیری!
از مردان اورژانس پرسیدم منتظر چی هستید؟ گفتند نمیتونیم دونفری ببریمش چون طبقه بالا بودند. بهش گفتم بلندشو بریم بیمارستان، گفت: نمیتونم . بهش گفتم تو کرونا نداری، زیر بغلش را گرفتم کمک کردم بلند شد، تمام خصوصیات کرونا را داشت، نفسش با زحمت بیرون میاومد، سرفه میکرد، صدای ضربان قلبش را میشنیدم . اورژانسی را فرستادیم رفت. صندلی عقب ماشین مون دراز کشید.
هنوز حرکت نکرده بودیم که از تپش قلب و نفسهای تند دیگر خبری نبود. رفتیم پیش دکتر تک تک سرفه هم داشت. بعد از معاینه دکتر گفت مشکلی نداری، مشکلت چی بود؟ گفت: تا نزدیک ظهر خواب بودم و صبحانه نخورده نماز ظهر را میخواندم که سرم گیج رفت! معلوم شد سرگیجه را کرونا فرض کرده و بهش تلقین شده بود که کرونا گرفته است و تمام خصوصیات ظاهری کرونا هم بروز کرده بود. تنگی نفس سرفه و از ترس ضربان قلب تا حد سکته بالا رفته بود. واقعا ضرب المثل درستیه، ترس برادر مرگ است!
وقتی توکل به خدا نباشه انسان خود را مانند تنها ترین برگ درختی در تند باد می پندارد. در حالیکه مرگ همیشه به ما نزدیک است. اين تشبيه از امام حسين عليه السلام در آستانهى سفر به كربلا است. جایگاه مرگ در زندگی انسان ها همچون گردنبند بر روی سینۀدختران است. «خطّ الموت علی وُلد آدم مَخطّ القلاده علی جید الفتاة»
[دوشنبه 1399-01-18] [ 11:05:00 ق.ظ ]
|