من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





مهر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 1
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 1
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جاسازی دندان مصنوعی در کلمن آب ...

در منا و عرفات برای هر گروهی چند تاکلمن یخ می گذارند تا شیشه های آب معدنی در آن خنک بماند. تا این جای کارمشکلی ندارد.
مشکل از آنجا شروع می شود که هر کسی می آید و دست هایش را تا آرنج داخل کلمن می کند و یک شیشه را برمی دارد!
و مشکل بعدی دو نفر خانم مسنی هستند که طرف چپ و راست کلمن نشسته اند. حاجی خانم دست راستی دندان مصنوعی دارد و شب هنگام که همه خوابند برای خشک نشدن دندان آن را داخل کلمن می گذارد!
مشکل دیگر آن است که هرکسی که آب می نوشد بتری خالی را پشت کلمن پرتاب می کند!
این رفتار ها مشکلات عدیده ای بوجود می آید، چون روشویی ها توسط حاج خانم ها که از لباس احرام در آمده اند تبدیل به رختشو رخانه شده است، بنابراین جایی برای وضو گرفتن نیست.
لذا خانم ها از کلمن آب برمی دارند و پشت کلمن وضو می گیرند و مستحبات وضو را(استنشاق و غرره) هم بجا می آورند!
حاجی خانم دست چپی از تجمع زباله ها پشت سرش ناله و نفرین سر می دهد، بدون دستکش زباله ها ر ا در کیسه زباله می ریزد، و برای شستن دستهایش از داخل کلمن بتری آب برمی دارد و دست هایش را می شوید.


به این ترتیب حجاج بیمار می شوند و همگی به یک بیماری گرفتار می شوند که تا روز آخر حج در حال مداوا هستند!

حاجی بیمار کیفیت عبادت با نشاط را از دست می دهد. زیرا با خوردن دارو ها دچار خواب آلودگی می گردد.
بنابراین اگر انشاءلله به حج مشرف شدید، شما سهمیه بتری آب تان را بگیرید و همانطور آب گرم بنوشید؛ تا از ویروسی که درون کلمن شناور است در کمین بتری آب شما است، به گوارش شما وارد نشود.
به خاطر همین کوتاهی های حاجی های گروه مان همگی بیمار شدیم و هتل مان شبیه بیمارستان شده بود. شب تا صبح صدای سرفه حاجی ها فضا را پر می کرد.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-07-12] [ 06:03:00 ب.ظ ]

اشک قلمم جاری می شود ...

به گوشه ای دنج می روم تا از دیده ها پنهان شوم، چشمهای خدایم را می بینم.

قلم را بر روی دفترم هدایت می کنم، اشکهای قلمم جاری می شود. می خواهم از عشق به امام از نظر ها غایبم را بنویسم.

نوشته ها و خطوط دلنوشته های جاندارم  سکوت سنگین را از بین می برند.

می خواهم از جوانه عشقی سخن بگویم که آمدن مهدی را در دلم همیشه سبز نگه می دارد.

آقاجان می خواهم بگویم دستمان را بگیر و از گردونه گناه نجاتمان ده.

شرمنده ام از اینکه گاه و بیگاه افسار هوای نفسم پاره می شود.

دوست دارم که با کارهای خوبم دل شما را شاد کنم، نیازمند یاری شما هستم.

فاطمه حسن زاده پایه سوم سیکل

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ب.ظ ]

آقا بگو که آمدنت نزدیک است ...

دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شبهای جمعه نیست،

روز به روز هر لحظه دل تنگ آمدنت هستیم.


آقا جان شما امید ادامه زندگیمان هستی.

تپش های قلب شماست که بی قراری دلهایمان شده است.


آقا بگو که آمدنت نزدیک است.

آقاجان دیگر از انتظار نگو، از وصال بگو، از پایان جمعه های بی تو بگو!

آقا جان بگو که هدهد صبا خبر از آمدنت خواهد داد.


بگو که می آیی و مرهم دل های شکسته و خسته ما می شوی.

بگو که می آیی و قبر بی نشان مادرت زهرا را می یابی.


بگو که که می آیی و اشکهای شبانه ما را پایان می بخشی.

رباب ارکیان پایه سوم سیکل

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]

ریزه خوار سفره ات هستم ادرکنی ...

گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
به خدا شرمنده ام که از غم مولایم نمرده ام، با آن که می دانم دوبار در هفته نامه اعمالم را می بیند ولی باز هم گناه می کنم.

آخر انسان هم این قدر سنگدل و بی وفا، من که ادعا دارم از یاران امام زمانم خواهم شد. پس چرا با کارهای بدم او را ناراحت می کنم، یار امام زمان که نباید این گونه باشد.
آقا جانم سلام: دلم برایتان تنگ شده است، قول می دهم دیگر کاری نکنم که شما را ناراحت کنم. یعنی می شود مرا ببخشید و جز سربازان خود بپذیرید؟

ولی مطمئن هستم که شما برایم از خدا طلب بخشش می کنید و اشتباهاتم را به حساب جوانیم می گذارید. خودم هم خسته شدم از اینکه توبه شکستم.
آقا جان به دادم برس و دستم را بگیر من روسیاه آبرویی برایم نمانده است که از خدا چیزی بخواهم.
شما بزرگواری کن از خدا بخواه این بنده نالایق نادان را ببخشد و مورد رحمتش قرار دهد، بلکه به ماهم نظری کند، البته می دانم که خدا همیشه حواسش به بنده هایش هست.
ما همیشه در دعاهایمان ظهور شما را می خواهیم، شما هم دعاگوی ما باش که بدجوری محتاج دعا هستیم.
ریزه خوار سفره ات فاطمه انتظاری طلبه پایه سوم سیکل

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 04:08:00 ب.ظ ]