من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





مهر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 46
  • رتبه مدرسه دیروز: 2
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 57
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

اربعین بهترین پیاده روی ...

زیبا ترین تصویر دنیا دیدن حرم دلربایت است.
بهترین دوراهی دنیا بین الحرمین است، خصوصا زمانی که بدون کفش با پای برهنه داغی زمین را احساس می کنی و مانده ای که به کدام سمت قدم برداری.
بهترین اشک برای مظلومیت امام حسین علیه السلام است و من هنوز دلتنگ نماز زیارت در حرمت هستم.
هزار چهارصد و اندی سال از نبودنت می گذرد و حرارت عشقت در دل مردم هر روز داغ تر می شود.
و عاشقانت با کوله بارشان آماده حرکت بسویت هستند. واین گونه تماشا می کنیم که این ما هستیم که نستیم و تو همیشه بوده ای و هستی.
حتی بعد از سالها و قرون طولانی و من فقط با حسرت نظاره گر مسافران اربعینت هستم
فاطمه ذاکری

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-07-30] [ 02:41:00 ب.ظ ]

با پای دل در اربعین ...

سخت گذشت… واقعا درد آور و گران است و گاهی تا حد بسیار زیادی هولناک، اما بلاخره مادرم را راضی کردم که همراه پدر راهی شوم. باورم نمی شد،  تردید داشتم که خواب می بینم یا آن چه می بینم حقیقت است.
از ذوق و شوق این سفر، فقط دوبال کم داشتم که پرواز کنم .

با هرقدم یاد هزاران اشتباهی که کرده بودم می افتادم و شرمنده تر می شدم و خجالت می کشیدم از گناهان بسیار، که چطور قدم در این سفر بگذارم و با کدام چشم به پرچم سرخ گنبدش نگاه کنم.
این افکار مانند تصویر تند یک فیلم از به سرعت در ذهنم مرور شد.

آرزو می کردم کاش زمین دهان باز کند و مرا فرو برد
اما در کمال ناباوری حالا من در اتوبوسی نشسته بودم .که می خواست مرا به بهشت برین ببرد.کرامت و محبت مولایم حسین تاثیر زیرورو کننده ای در روح و جان من گذاشته بود، که تصمیم بگیرم و تلاش کنم و خودم را به امام حسین نزدیکتر نمایم. طوری رفتار کنم تا مورد رضایت امام حسین و خون خواه او (ثارلله)باشم. اینگونه می شود که در میان تلاطم دریا سوار کشتی نجات می شوی و به ساحل ایمان می رسی،همانند حربن یزید ریاحی!

طلبه پاییه اول دیپلم

زینب رضایی اقدم

مشق درس ادبیات فارسی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-07-29] [ 02:54:00 ب.ظ ]

تعبیر شیرین یک رویا ...

سفر اربعین با پای دل

راست گفتن اگر در بزنی در را برویت باز می کنند،

هر بار که رفتم اجازه بگیرم، اجازه ندادند.

گفتند: غیبت هایت زیاد می شود برای همین نمی توانی به سفر اربعین بروی.

و سرانجام رویای شیرنم به حقیقت پیوست، و عاقبت آقام حسین خودش برات را فرستاد، و از مرکز دستور آمد که هر کسی برود غیبتش را حساب نکنند. و من با پای دل در این سفر خواهم رفت.

 

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-07-25] [ 05:58:00 ب.ظ ]

با پای دل در سفر اربعین خواهم رفت ...

السلام ای وادی کرببلا

السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن

السلام ای کشته های بی کفن

نمیدانم چرا هر وقت صحبت از کربلا و اربعین میشه اشک در چشمانم حلقه میزنه شاید این اشک ها از سر شوق رفتن به کربلاست یابه خاطر مصیبت های زینب یا شایدم از روی شرمندگی باشه چرا که حسین حسین گفتیم اما حسینی نشدیم سالها در خدمتت به سر و سینه زدیم اما به راهت توجهی نداشتیم و حواسمان نبود که پیمودن راهت مهمتر از عزاداری برایت است ما را در راهت قرار ده و کاری کن که عزاداریمان خالص و بدون ریا باشد.

چهل روز از اشک های کربلا میگذرد قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی در این روز تنها چیزی میتواند در ذهن  تداعی شود حدیث خون و پیروزی است.

اربعین که می آید باید از زینب گفت که حاصل زخمها و به نماز نشسته که هنوز عاشقان آن را به یاد دارند.یا سیدی به یاد روشنی شما شمع گونه میسوزیم و گریه سر میدیم برای فاصله های خود و زجر های شما .آرزوی هر ساله ی من پای پیاده آمدن به حرمت است منتهی به شرط قبولت.یا مولا یا سیدی خدا حلالمون و هدایتمون کن، خدا لایق عاشق مهدیمون کن."آمین یا رب العالمین “

محرم ماه غم نیست

محرم ماه عشق است

 محرم درد حسین است

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

. حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد

ای به دل بسته

قدری آهسته

کن مدارا

با زینب خسته.

پورتقی  ·

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-24] [ 08:58:00 ب.ظ ]

طلبه دلسوخته سفر اربعین ...

چهل روزفرشته ها گریستندو یاد خدا در دل زینب شدند
سرتاسرجهان سیه پوش ولبیک گویان می روند سمت حسین
عباس علمدار دشت بلا و دست علی ست پشت حسین
هزاران سال است و اما هنوز هم دشت بلا جوی خون است و خارچشم شیعه ها
بازهم اربعین است وپای خسته ودل شاد جان می دهند در راه حسین این شیعه ها
بازهم اربعین است وپای خسته بازهم اشکهای به گل نشسته
بازهم اربعین است وخاطرات شوم بازهم یاد حسین مظلوم
شش گوشه درانتظار است و منتظر شاه پیادست منو تو پای صف هستم و مهدی زهرا شاه صف است
اربعین روز همه است روز حاجت روا شدن است
عباس نینوا شد فلسطین وداعشیان شمر زمان
اربعین تکرارمی شود هر دوازده ماه سالهابدان رقیه هاپابرهنه می دوند در گوچه ها
چه کنند که عباس ندارند
آه که حران زمان دشنه در آستین ندارند
زینب اکنون غرق در غم است و تنها
تکرار می شود برایش کرببلا
وهب زنده است و سرباز زینب کبری
دلم بی وقفه شوق پرواز دارد به سمت تو سوی عمه ی دنیا
لبیک یازینب
لبیک یاحسین
لبیک یا عباس
لبیک یا زهرا
الهم اجل الولیک الفرج

زهر انعمت اللهی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ب.ظ ]

طلبه در آرزوی اربعین ...

 Ashura عاشورا

بنام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان

اربعین حسینی در ره یارم ولی قافله ی عشق کجاست

در پی زلف توام صبر و قرارم کجاست

کاروان گم کرده ام باید کجا جویم تورا

به هوای بوی تو باید کجا بویم تورا

باز این دل تنگم غصه و غم هادارد

اربعین آمد ز راه و شوق رفتن دارد

قلم عشق باز شوق نوشتن دارد

اربعین آمد ز راه وشوق رفتن دارد

من زماندن بیزارم یاحسین

دریاب مرا یاری ام کن

دل به سویت دل به سوی کربلا

چشم بر هم زدیم و اربعین از راه رسید، چهل روز عاشقانه را عارفانه گذراندیم باقافله سالارکربلا،در دل خویش همصدا شدیم و یازینب نغمه سر دادیم باناله های سکینه و رقیه.

چه غوغایی برپاست در دشت بلا رقیه ناله میزند پدرم کجاست؟

زینب ندا سر میدهدبرادر سرت را چه کردند، صورت ماهت چه شددست و پایت خونین است چرا؟

زمین و آسمان باز گریه در سر دارد،ملائک غوغا میکنند از داغ یارشان ،کافران دست میزنند بر حالشان،چه غم ها کشیدید ای قافله ی عشق.

همه رفتند زینب ماند و گریه هایش با اسیران کربلا اشک ریختند و خون گریستند ولی دشت بلا را دشت صفا کر دند چون کربلا در آغوش خود زینب داشت،

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. امید اسیران و صفای کربلا بود چه خوش گفت در جواب کافرانش “مارایت الا جمیلا”براستی که هرچه بود زیبا بود آنان نیز به قافله ی عشق پیوستند،

ولی من هنوز در پی کاروان گم کرده سرگردان یارم . دلم خوش بود این سال کربلا باشم اما نشد،به هوای کوی تو در حرمت باشم نشد،گریه و ناله کنم بر خواهرت زینب نشد،بر بی کسی هایش بر چشمان پر از اشک و خونینش ولی نشد،بر علی اصغر و اکبرت ناله کنم بر گریه های بی امان رقیه ولی باز نشد،سال بعد را آرزو دارم در حرمت باشم،آخر به مهربانی ات امید دارم وبه خوبی ات یقین…

محبوبه نوروزی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ب.ظ ]

من و خواب اربعین ...

اربعین کربلا حسینی


اربعین حسینی
یاحسین، شنیده ام که هرکس شما را زیارت کند مشکلات دنیویش حل می شود هر کس در سفرش بمیرد فرشته ها او را غسل می دهند درهای بهشت برای او باز می شود.

من سالهاست در انتظار دیدن حرم تو هستم دوست دارم من هم با پای پیاده همراه زائران دل شکسته ات بیایم کنار حرمت تا از نزدیک عرض سلامی کنم و سر بر خاکت بگذارم و در بین الحرمین عاشقانه گام بردارم و از توطلب شفاعت کنم .

من می دانم چه ظلم ها بر تو و اصحاب یاران و فرزندانت روا دانستند و چه درد ها چشیده اید و چه غریبانه شهید شدید.

امان از دلی که عاشق است یا حسین شفاعتم کن، راهی که برایش هزاران پیکان بر جان خریدی را فراموش نکنم، در راهی قدم گذارم که راه توست.

عصمت پناهزاده

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]

شخصیت یا هویت کاغذی ...

شخصیت و هویت الهی شهید

شهید مجید شریف زاده

خون از گلویش شتک می زد، توان سخن گفتن نداشت؛ دکتر می خواست با قیچی لباس رزمش را پاره کند تا بتواند او را از مرگ نجات دهد.

که با دستش به لباسش چنگ زد و با اشاره فهماند که نباید لباسم را که متعلق به بیت المال است پاره کنید!

دکتر ناچار شد لباس او را سالم از تن خونینش خارج کند!

به نقل از مادر شهید

پ ن

اینگونه شهیدان از بیت المال مراقبت کردند، و جنگ را در سخت ترین روز های بی کسی ایران در جنگ احزاب به پیروزی رساندند.

این یعنی اسراف نکردن، یعنی حمایت از کالای ایرانی و تولید ملی.

در همین راستا هشت سال در پشت جبهه، کار مادران شهیدان و بانوان بسیجی ابتکار و خلاقیت در بازسازی و مرمت لباس های پاره شده و سوراخ شده رزمندگان و شهیدان بود تا دوباره مورد استفاده قرار گیرد.

حال ما را چه شده است که گمان می کنیم و یا دچار توهم شده ایم که هر روز در بازار های شهر ها دنبال شخصیت  و یا هویت جدیدی می گردیم؟!

چرا از شهیدان که بهترین چراغ راه هستند پیروی نمی کنیم؟!

دیگر چه بهانه ای داریم؟!

وقتی از لباس ساده و پاکیزه پیامبر و مولایمان امیرالمومنین و سیده بانوان دوجهان می شنویم ، می گویم که آنها را با چشمان سر ندیدیم تا رفتارشان برایمان یقین بیاورد.

شهیدان را که دیدیم و می بینیم که نزدیک ترین افراد بوده اند، چه جوابی خواهیم داشت؟!

#یادداشت_روز

 

  

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1397-07-20] [ 10:40:00 ق.ظ ]

جاسازی دندان مصنوعی در کلمن آب ...

در منا و عرفات برای هر گروهی چند تاکلمن یخ می گذارند تا شیشه های آب معدنی در آن خنک بماند. تا این جای کارمشکلی ندارد.
مشکل از آنجا شروع می شود که هر کسی می آید و دست هایش را تا آرنج داخل کلمن می کند و یک شیشه را برمی دارد!
و مشکل بعدی دو نفر خانم مسنی هستند که طرف چپ و راست کلمن نشسته اند. حاجی خانم دست راستی دندان مصنوعی دارد و شب هنگام که همه خوابند برای خشک نشدن دندان آن را داخل کلمن می گذارد!
مشکل دیگر آن است که هرکسی که آب می نوشد بتری خالی را پشت کلمن پرتاب می کند!
این رفتار ها مشکلات عدیده ای بوجود می آید، چون روشویی ها توسط حاج خانم ها که از لباس احرام در آمده اند تبدیل به رختشو رخانه شده است، بنابراین جایی برای وضو گرفتن نیست.
لذا خانم ها از کلمن آب برمی دارند و پشت کلمن وضو می گیرند و مستحبات وضو را(استنشاق و غرره) هم بجا می آورند!
حاجی خانم دست چپی از تجمع زباله ها پشت سرش ناله و نفرین سر می دهد، بدون دستکش زباله ها ر ا در کیسه زباله می ریزد، و برای شستن دستهایش از داخل کلمن بتری آب برمی دارد و دست هایش را می شوید.


به این ترتیب حجاج بیمار می شوند و همگی به یک بیماری گرفتار می شوند که تا روز آخر حج در حال مداوا هستند!

حاجی بیمار کیفیت عبادت با نشاط را از دست می دهد. زیرا با خوردن دارو ها دچار خواب آلودگی می گردد.
بنابراین اگر انشاءلله به حج مشرف شدید، شما سهمیه بتری آب تان را بگیرید و همانطور آب گرم بنوشید؛ تا از ویروسی که درون کلمن شناور است در کمین بتری آب شما است، به گوارش شما وارد نشود.
به خاطر همین کوتاهی های حاجی های گروه مان همگی بیمار شدیم و هتل مان شبیه بیمارستان شده بود. شب تا صبح صدای سرفه حاجی ها فضا را پر می کرد.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-07-12] [ 06:03:00 ب.ظ ]

اشک قلمم جاری می شود ...

به گوشه ای دنج می روم تا از دیده ها پنهان شوم، چشمهای خدایم را می بینم.

قلم را بر روی دفترم هدایت می کنم، اشکهای قلمم جاری می شود. می خواهم از عشق به امام از نظر ها غایبم را بنویسم.

نوشته ها و خطوط دلنوشته های جاندارم  سکوت سنگین را از بین می برند.

می خواهم از جوانه عشقی سخن بگویم که آمدن مهدی را در دلم همیشه سبز نگه می دارد.

آقاجان می خواهم بگویم دستمان را بگیر و از گردونه گناه نجاتمان ده.

شرمنده ام از اینکه گاه و بیگاه افسار هوای نفسم پاره می شود.

دوست دارم که با کارهای خوبم دل شما را شاد کنم، نیازمند یاری شما هستم.

فاطمه حسن زاده پایه سوم سیکل

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ب.ظ ]

آقا بگو که آمدنت نزدیک است ...

دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شبهای جمعه نیست،

روز به روز هر لحظه دل تنگ آمدنت هستیم.


آقا جان شما امید ادامه زندگیمان هستی.

تپش های قلب شماست که بی قراری دلهایمان شده است.


آقا بگو که آمدنت نزدیک است.

آقاجان دیگر از انتظار نگو، از وصال بگو، از پایان جمعه های بی تو بگو!

آقا جان بگو که هدهد صبا خبر از آمدنت خواهد داد.


بگو که می آیی و مرهم دل های شکسته و خسته ما می شوی.

بگو که می آیی و قبر بی نشان مادرت زهرا را می یابی.


بگو که که می آیی و اشکهای شبانه ما را پایان می بخشی.

رباب ارکیان پایه سوم سیکل

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]

ریزه خوار سفره ات هستم ادرکنی ...

گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
به خدا شرمنده ام که از غم مولایم نمرده ام، با آن که می دانم دوبار در هفته نامه اعمالم را می بیند ولی باز هم گناه می کنم.

آخر انسان هم این قدر سنگدل و بی وفا، من که ادعا دارم از یاران امام زمانم خواهم شد. پس چرا با کارهای بدم او را ناراحت می کنم، یار امام زمان که نباید این گونه باشد.
آقا جانم سلام: دلم برایتان تنگ شده است، قول می دهم دیگر کاری نکنم که شما را ناراحت کنم. یعنی می شود مرا ببخشید و جز سربازان خود بپذیرید؟

ولی مطمئن هستم که شما برایم از خدا طلب بخشش می کنید و اشتباهاتم را به حساب جوانیم می گذارید. خودم هم خسته شدم از اینکه توبه شکستم.
آقا جان به دادم برس و دستم را بگیر من روسیاه آبرویی برایم نمانده است که از خدا چیزی بخواهم.
شما بزرگواری کن از خدا بخواه این بنده نالایق نادان را ببخشد و مورد رحمتش قرار دهد، بلکه به ماهم نظری کند، البته می دانم که خدا همیشه حواسش به بنده هایش هست.
ما همیشه در دعاهایمان ظهور شما را می خواهیم، شما هم دعاگوی ما باش که بدجوری محتاج دعا هستیم.
ریزه خوار سفره ات فاطمه انتظاری طلبه پایه سوم سیکل

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 04:08:00 ب.ظ ]

تربیت نسل جدید در سایه دین ...

قسمت اعظم یادگیری‌هایی که شخصیت افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد نه در فضای معمولی محیط‌های طبیعی، بلکه در محیط بسیار پیچیده که به وسیله رفتار افراد دیگر خلق و ایجاد شده است، انجام می‌پذیرد.

منظور از محیط پیچیده اجتماعی یعنی الگوهای فرهنگی، طبقه اجتماعی، ساختار خانواده، سیستم‌های تعلیم و تربیت و الگوهای استخدامی است.

هر کدام از اینها به نوعی تأثیرات خود را روی شخصیت افراد نشان داده‌اند.
اعضای یک طبقه اجتماعی بر روی نحوه گفتار، نوع پوشش، امکان بازآفرینی فعالیت‌ها، نحوه تلقی از استعدادها و اهداف زندگی تأثیر می‌گذارد.

آنچه که افراد در دوران کودکی خویش تجربه می‌کنند، مانند تنبیه‌های انضباطی والدین، الگوهای غذایی، شیوه بروز احساسات و عواطف، ممانعت‌ها و انتظارات غالبا پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است.

در ارتباط با این موضوع ساختار خانواده هم دخیل است. یعنی تعداد خواهران و برادران، تعداد افراد خانواده، وجود پدر یا مادر، تماما نشان داده‌اند که نقش عمده‌ای در تحول شخصیت کودک به عهده دارند.

در خارج از محیط خانه، شخصیت به وسیله مشخصه‌های محیط اجتماعی مثل مدرسه، میزان تحصیلات، شغل و محل کار تأثیر می‌پذیرد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-07-08] [ 04:23:00 ب.ظ ]

نگذاریم کودکمان مسیح علینژاد شود ...

گل یا تیغ

مشکلی که امروز دنیا از آن ضرر می‌بیند نبود امکانات نیست، بلکه نبود تربیت صحیح و تأثیرگیری کودک و نوجوان ما از افراد تربیت ناشده است.
طبق دستور قرآن، انسان حامل دو بعد منفی و مثبت است.خداجو …و هلوع منوع …است.
انسانی که ظرفیتی این گونه دارد و با فطرتی پاک آفریده شده است؛ در اختیار خانواده و تحت امر مربیان قرار می‌گیرد و چنانچه همه در صراط مستقیم باشند می‌تواند بهترین نتیجه را بدهد. ولی برعکس اگر از یک سو خانواده مؤدب به آداب نباشد و از سوی دیگر مربیانی که از میان همین خانواده‌های بی‌مبالات، مسؤولیت مهم تربیت و مراکز فرهنگی و رسانه را به عهده دارند، اگر کودک و نوجوانی توانست از این هفت خوان‌های ویرانگر به سلامت عبور کند نیاز به معجزه دارد؟!

برگرفته از کتابچه قرآنی: تاثیر محیط اجتماع بر تربیت

به قلم نرجس خاتون محمدی

پ ن

بیایید به فکر کودکان و نوجوانان باشیم، نتیجه رها شدن کودک و نوجوان، ریزش ها است که دودش به چشم همه خواهد رفت.

دشمن بیکار ننشسته، هر روز تربیت می کند؛ یکی را مثل ریگی جلاد جانها تربیت می کند یکی دیگر را دزد افکار دختران و پسران مثل مسیح علینژاد.

اینها همه در این کشور متولد شدند، رشد کردند و  دست آخر هم سقوط کردند!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1397-07-07] [ 02:45:00 ب.ظ ]

قیافه ورفتارش کپی وردان بود ...

از رستوران هتل که برگشت، گفت: امروز یک حاجیی سرمیز غذا بود، خیلی با حرص ولع غذا می خورد! تند تند همه چیز را جلوی خودش جمع می کرد. قیافه اش خیلی به نظرم آشنا بود. بعد از مدتی گفت یادم آمد که چرا قیافه اش آشنا بوده!  قدبلند و هیکل دار، با سبیل های برکشیده، ریش تراشیده و سرش را هم برای تقصیر تیغ زده بود شبیه عاشق قطام بود، اسمش چی بود ؟
یادم نیامد، بعد از ده دقیقه گفت :عین وردان بود!
این قصه گذشت، تا اینکه در مراسم جشن غدیر در نماز خانه هتل شرکت کردم. بیشتر اهل کاروان آمده بودند،  نزدیک در ورودی نشسته بودم که یک حاجی وارد شد تا چشمم بهش افتاد دیدم چقدر آشناست، یاد وردان افتادم.
سخنران برنامه حجت الاسلام آقای عابدی استاد حوزه و دانشگاه بود.
ایشان در باره انسان کامل سخن گفت و در تقسیم افراد انسان، که یک دسته مثل حیوان هستند؛ حیوان از اینکه حیوان دیگری گرسنه باشد یا اینکه بار سنگینی را حیوانی حمل کند و این بدون بار باشد ناراحت نمی شود.
بعضی از افراد هم از حیوان هم پست تر هستند. ولی انسان کامل کسی است می گوید من گرسنه باشم تا دیگری سیر باشد.من سردم باشد ولی دیگری سردش نشود.
تا بحث به اینجا رسید ، این حاجی شبیه وردان ما بلند شد و از جلسه خارج شد هنوز برنامه های دیگر جشن غدیر ادامه داشت.

خیلی عجیب بود که چقدر شکل و رفتار تناسب داشته باشد!

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[جمعه 1397-07-06] [ 05:22:00 ب.ظ ]

حسین ای آرزوی همیشه تاریخ ...

کربلا زنده است چون حسین زنده است 

مقام معظم رهبری :آنچه باید دیده شود
آنچه باید دیده شود چگونگى بزرگداشت مراسم عزادارى‏ ها به‏ لحاظ كمى و كیفى است. آمار شركت كنندگان در مجالس عزادارى‏ ها و دستجات سینه زنى و زنجیر زنى به اندازه‏اى متفاوت و با عظمت گزارش گردید كه از سوى دشمنان نظام اسلامى قابل كتمان نبود.

صداى آمریكا اذعان كرد عزادارى حسینى در شهرهایى مانند كابل كه امنیت لازم را هم نداشتند با هجوم مردم به مساجد برگزار شد. این رسانه حضور عزاداران در لندن را به رغم حادثه‏اى كه افراطیون با زیر گرفتن حاضران انجام دادند، ده ‏ها هزار نفرى ذكر كرد و گفت در سیدنى استرالیا بیش از ۵ هزار نفر به خیابان‏ ها آمده بودند.


كثرت جمعیت در شهرهایى مانند اردبیل، زنجان، بم، یزد، بندرعباس و… كه همه ساله با شكوه فراوان برگزار مى‏شد، امسال با چنان گستره و رشد فزاینده‏اى برگزار شد كه به تصویر كشیدن آن از توان قلم، بیان و دوربین‏ هاى خبرنگاران داخلى و خارجى خارج بود.

آنچه به ‏طور مشترك مورد اذعان همه ناظران مراسم‏ هاى كوچك و بزرگ قرار گرفت این بود كه در گذشته هرگز شاهد چنین هجمى از حضور مردمى نبوده ‏اند. جمله ثابت گزارشگران تأكید بر متفاوت بودن محرم امسال بود.


تمایز عزادارى محرم امسال منحصر به داخل كشور ایران نبود. این مراسم در سراسر جهان هم به‏ لحاظ گستره و تعداد شهرها و هم به‏ لحاظ حضور بیشتر عزاداران متفاوت از گذشته برگزار شد. محرم امسال حتى در برخى شهرهایى كه برگزارى چنین مراسماتى ممنوع اعلام شده بود نیز در اشكال متختلف برگزار گردید و چهره شهر در ماتم آل الله مشكى پوش شد.

در این ‏رابطه مى‏توان به شهر القطیف در شرق عربستان و برخى از شهرهاى كشمیر و پاكستان اشاره كرد.
در سایر كشورها نیز از عراق و لبنان تا هند و پاكستان، كشورهاى آسیاى میانه تا سراسر آفریقا، از قلب اروپا تا جنوب آسیا، از انگلیس و آلمان تا كانادا و آمریكا و بسیارى از نقاط جهان و هر كجا كه مراسمى بر پا شد با حضور چشمگیر عزاداران حسینى مواجه بود. گویى كه هرچه بر ظلمت و تاریكى جهان افزوده مى ‏شود، مصباح هدایت حسین علیه السلام پرفروغ‏تر از قبل نمایان گردیده و انسان ‏هاى زیادى را از منجلاب فساد فراگیر كنونى نجات مى‏ بخشد.


علاوه بر كمیت و میزان جمعیت معزا، تفاوت در محرم امسال از لحاظ كیفى نیز كاملا مشهود بود. یكى از وجوه بارز این تفاوت به حضور پرشور و با شعور جوانان مربوط مى‏شد كه عاشقانه در سوگ مولایشان اشك ماتم مى‏ ریختند.

وجه دیگر این تفاوت به مشاركت برادران و خواهران اهل سنت در مجالس و هیئات سیدالشهداء باز مى‏ گردد. حضور اهل تسنن در مراسمات كشورهاى مختلف به‏ ویژه استان‏ هاى سیستان و بلوچستان، كردستان، كرمانشاه، هرمزگان، آذر بایجان ‏ها، خراسانات، گلستان و دیگر نقاط سنى نشین در حالى با شور و شعور وصف ناپذیرى صورت می‏گرفت كه دشمنان اسلام سعى زیادى داشتند تا از این مراسم به‏ عنوان نقطه اختلاف شیعه و سنى استفاده كنند.

لكن اراده الهى بر این بود كه مراسم امسال در كشورهایى مثل پاكستان و افغانستان كه معمولاً با حمله متعصبین به خاك و خون كشیده مى‏شد، امسال با آرامش برگزار گردد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]

روز اول مدرسه وضو گرفت بعد رفت دستشویی ...

روز اول مدرسه اول وضو گرفت

روز اول مدرسه اش بود، نیمه شب با صدای شیر آب روشویی بیدار شدم؛ به ساعت نگاه کردم چهار نیمه شب بود.

کنجکاو شدم که چه کسی است، همسرم را در رخت خوابش دیدم، فکر کردم که کدام یک از دخترانم هست، به طرف روشویی رفتم دیدم ، زینب است.

پرسیدم چکار می کنی؟ گفت وضو می گیرم تا نماز بخوانم.

گفتم برو بخواب ساعت هفت باید بیدار شوی بروی مدرسه.

گفت نه باید نماز بخوانم و بعد درس هایم را تمرین کنم.

خلاصه حریفش نشدم، که بخوابد.

اول وضو گرفت بعد رفت دستشویی و  بعد نمازش را خواند، رفت سراغ کتاب هایش از میان کتاب هایش کتاب قرآن و دینی اول را باز کرد و شروع به خواندن کرد.

دیدم چون در کلاس حفظ قرآن شرکت می کرده، بنابر این از میان کتاب هایش آن را انتخاب کرده است.

به نکته مهمی پی بردم که در سفارش معصومین تاکید شده است، قبل از آموختن علم به کودکانتان قرآن را بیاموزید.

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که می فرماید: “فرزندانتان را بر سه ویژگی تربیت کنید: محبت پیامبرتان، محبت اهل بیت علیهم السلام و قرآن".(کنز العمال، ج 16، ص 456)

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-03] [ 03:04:00 ب.ظ ]

چراطلبه شدم ...

طلبگی و در راه انبیا قدم گذاشتن لیاقتی است که خداوند متعال آن را نصیب هرکسی نمی کند.
همیشه امیدوار بودم که رهروی صادقی در راه ائمه معصوم و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشم.
امید داشتم که روزی سرباز امام زمانم باشم نه سربار او. تلخ است که بدانی مانع ظهور امامت هستی و من همیشه در این فکر بودم که با تحصیل علوم دینی در حوزه، از دلایل ظهور مولایم باشم، نه از موانع ظهور او.
تبلیغ دین کار هرکسی نیست مگر کسانی که از علم و آگاهی مخصوص که با تقوای دین عجین شده باشد. دوست داشتم طلبه ای باشم که وقتی امام زمانم نامه اعمالم را می خواند، لبخندی، زینت بخش چهره چون ماهش شود، نه اینکه اعمال زشتم باعث بارانی شدن چشم های مبارکش گردد.
دوست داشتم با دلیل و برهان چند سرباز دیگر را به آقایم وصل کنم، نه اینکه چند سرباز را از او جدا کنم.

علاقه به خشنودی قلب نازنین مولایم بود که باعث شد قدم در راهی بگذارم که از غربت مولایم بکاهد، نه اینکه به اشک هایش بیفزاید.
امید وارم خداوند مرا لایق بداند تا باعث لبخند رضایت امامم باشم و راهم را گم نکنم.

طلبه پایه اول سیکل

فاطمه جمشیدی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 02:20:00 ب.ظ ]

هویت از دست رفته ...

هویت از دست رفته

خیلی غمگین شدم، از اینکه می دیدم جوان چهار شانه با هیکلی 80 کیلویی، شلواری پوشیده که چند جایش پاره و نخ نما شده بود.

جوانی که باید به فکر آینده روشن خودش و جامعه اش باشد، و همیشه می گویند جوانان آینده سازان جامعه هستند.

از خصلت جوان نو و زیبا پوشی است، چه شده که جوان مسلمان  هویت خود را از دست داده است؟!

کمبود و خلا او چیست؟!

چه به سر جوان ما آمده است که اینگونه مبتذل شده است؟!

اگر جوان ایمانش به خدا تقویت شود و رنگ الهی بگیرد،  هرگز گرفتار چنین پوشش هایی نمی شود.

این جوان از این طرف دنیا از جوان اروپایی و آمریکایی که به علت محرومیت مالی در تنگنا قرار دارد و قدرت خرید شلوار نو ندارد و بناچار از لباس پاره و مندرس استفاده می کند، تقلید می کند. چون از نزدیک او را نمی بیند و از محرومیت او بی خبر است؛ گمان می کند که کار او مد روز است، شاید فردا روز او چهار دست و پا روی زمین بخزد، این جوان هم خزنده خواهد شد!

یک لحظه فکر ی مثل برق از ذهنم گذشت، که چرا بدبینی شاید برای همدردی با جوان فقیر اروپایی خود را به این روز انداخته است، با خودم گفتم این حدس و گمانت را جایی نگو که مرغ پخته هم خنده اش می گیرد!

چه خوب قرآن فرموده است، ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیر ما بانفسهم.

آینده و سرنوشت افراد تغییر نمی کند مگر اینکه خودشان تغییر کنند.

تا زمانی که بانوان ما مجذوب رنگ موی سر زنان اروپایی هستند و فرزندانشان هم مجذوب شلوار جین پاره هستند؛ سرنوشت ما تغییر نخواهد کرد.

تا به حال دیده اید یا شنیده اید که زنهای اروپایی رنگ مویشان مانند زنان ایرانی کنند؟!

یا از لباس ایرانی ها تقلید کنند؟!

این یک غصه بزرگ است که ما ایرانی ها گرفتار آن هستیم.

این تذهبون به کجا چنین شتابانیم؟!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-07-02] [ 05:37:00 ب.ظ ]