من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





مرداد 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 2
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 1
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 13
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

تربیت کودک مهمتر است یا تدریس در .... ...

طلبه مادر تربیت کودک یا تدریس

سطح سه فلسفه را گرفت، بسیار توانمند در تدریس، وضع مالی زندگی زیر متوسط، با همسری طلبه، خانه استیجاری.

مدرسه هم به استاد فلسفه و منطق به شدت نیازمند، پیشنهاد استادی را نپذیرفت، پرسیدم چرا!

گفت: اگر می بینی حجابم و رفتارم مطابق شرع است، همه به خاطر این است که در تمام دوران کودکی  و نوجوانی خودت تربیت ما را به عهده گرفتی، به دست مربی مهد کودک و غیره نسپردی و لجظه به لجظه رشدمان را درصد کرده ای.

اکنون من هم از مادری چون تو آموخته ام که مهمترین وظیفه ام تربیت است، در مرحله بعد اگر فرصتی بود برای دیگران وقت خواهم گذاشت.

خداوند فرموده است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ 6 تحریم،

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دل‌سخت کافر) و سنگ (خارا) آتش‌افروز اوست و بر آن دوزخ فرشتگانی بسیار درشت‌خو و دل‌سخت مأمورند که هرگز نافرمانی خدا را (در اجرای قهر و غضب حق) نخواهند کرد و آنچه به آنها حکم شود انجام دهند.

 و بعد از آن«وَاَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الاَقرَبينَ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤمِنينَ» 214 شعرا، [خويشاوندان نزديكت را انذار كن و بال و پر خود را براي مؤمناني كه از تو پيروي مي‏كنند بگستران] را فرموده است . بعد از آن مرحله الناس می رسد.

 

موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-05-15] [ 05:18:00 ق.ظ ]

وقتی در ازدواج به اعتقاد کم راضی می شوی ...

درحفظ دین نیم بندعمل نکنیم

وقتی در حفظ ارز ش های دینی به حد اقل راضی می شویم،
افسرده بود، از من راه کار می خواست!
اجازه دادم هرچه در دلش هست بازگو کند تا تخلیه شود، گفت و گفت و گفت:حرف آخرش این بود چرا خدا سرنوشت مرا اینگونه رقم زد!؟
شکایت از همسرش داشت، که از روزی که ازدواج کرده ایم دائما با یک زنی در ارتباط است!
پرسیدم موقع خواستگاری با هم حرف زدید؟ از چه معیارهایی باهم سخن گفتید؟ پوشش تو آن زمان چگونه بود؟
گفت درسته الآن چادری هستم و لی زمانی که به خواستگاریم آمد، چادری نبودم!
و موقع آشنایی پرسیدم نماز می خوانی گفت، بعضی وقت ها می خوانم، من هم گفتم نماز های صبحم قضا می شود!
در پاسخ به او: سرنوشت را خودت رقم زده ای، به گردن خدا می اندازی! اولا پوشش و آرایش تو، مردانی شبیه خودت را جذب می کند، که اهل نماز نباشد و به ارزش های دین پایبند نباشد، ارتباط با دیگران بدون معیار داشته باشد!دوم از او پرسیدی نمازش را و فهمیدی که بی توجه به نماز است!
در حالیکه پیامبر فرموده وقتی خواستگار آمد از اهل مسجد بپرسید اگر او را شناختند دختر بدهید.

کجای این سرنوشت را خداوند رقم زده است؟!
یک سری راهکار برای جذب شوهرش به او نشان دادم، بلکه همسرش از آن ارتباط دست بکشد، که یک شب گوشی هسرش زنگ می زند و خانم برداشته و صدای زن با عتاب به او گفته گوشی را بده سیامک، خانم تازه عروس با دلخوری از سیامک که تو تاکی می خواهی این ارتباط را ادامه دهی، با قهر رفت خانه پدرش.
فردا صبح همه خبر کشته شدن سیامک را شنید، معلوم شد که زن شوهر دار بوده و شوهرش به قضیه شک داشته که زن به دروغ گفته که سیامک مزاحم من است.
باهم نقشه می کشند که او را دعوت به خانه کند، وقتی همسر سیامک قهر کرد و رفت او هم با خوشحالی به خانه زن رفت،  و با نقشه شوهرش او را کشتند و جنازه را در حیاط بیمارستان انداختند .

خداوند چه زیبا در قران معیار معرفی کرده است،


الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات 26 نور

زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نيز به زنان ناپاک تعلّق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند!

موضوع هم کفو بودن در تدین و تقوا  است که متاسفانه به مسائل مادی منطبق کرده اند، و این باعث بسیاری از مشکلات خانواده ها ر ا بوجود می آورد و زیر ساخت طلاق ها همین مسئله است.

متاسفانه امروزه مشکل ما مسلمانان شناسنامه ای و جغرافیایی به همین مبنا بر می گردد، که دستورات دین را سلیقه ای عمل می کنیم، بعد معتقد می شویم که دین و خدا من رادچار مشکل کرده است!

يُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا﴿۱۵۰﴾
می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند…

 

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ق.ظ ]