من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





مرداد 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 3
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 13
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

چاره بالا رفتن سن ازدواج ...

زنان کارمند شوهران بیکار 

 برای سر کار رفتن خانم تازه عروس حرفشون شد عروس که دانشجوی رشته شیمی محض بود می گفت پس برای چه درس می خونم وقتی نباید سرکار برم.

همسر گفت : من نمی گویم شاغل نباش! شغلی انتخاب کن که باعث بالا رفتن سن ازدواج جوانان نشود!

خانم که چشم هایش گردشده گفت: سرکار رفتن من باعث بالا رفتن سن ازدواج دیگران می شود!؟

گفت: شما جای یک مرد را اشغال می کنی که نتیجه آن خانه نشینی یک مرد و بی شوهری یک دخترمی باشد.

خانم:پس به نظر شما هیچ خانمی شاغل نشود؟

منظورم هر شغلی را اشغال نکند، شغل های را انتخاب کند که در ارتباط مستقیم باخدمات دهی به خانم ها باشد .

اگر شما که تخصص شیمی داری در یک کارخانه استخدام شوی جای یک مرد را می گیری در نتیجه او بیکارمی شود.

و برای ازدواج باید صبر کند تا روزی که شاغل شود و دختری که می خواهد با او ازدواج کند او هم باید صبر کند! به همین سادگی سن ازدواج بالا می رود!

شغل شما خدمت دهی به بانوان هم نیست. مثل معلمی، پزشکی… اگر دنبال پول هستی، خداوند برمن واجب کرده که زحمت بکشم و عرق بریزم تا نان حلال  و امنیت زندگی را تامین کنم و از این کار لذت ببرم و آن را عبادت بدانم !

 

و برای نگهداری فرزند مان هم  باید یک نفر را استخدام کنیم و برای پخت غذا  و رسیدگی به نظم خانه هم باید یک نفر را استخدام کنیم،برای ایاب ذهاب شما به کارخانه باید یک نفر را استخدام کنیم.

باید حساب کنیم حقوق دریافتی شما کفاف استخدام سه نفر را می دهد و در نهایت برای خودت چی می ماند؟

با توجه آرامش یک مادر که نیاز همه اهل خانواده است که باید از این نعمت سیراب شوند؛ چقدر از این سهم برای ما می ماند؟!

برای تغذیه آرامش که نمی توانیم کسی را جایگزین کنیم!

روایت مهمی است که  در رابطه با جهاد زن صحبت می کند.

«جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل‏»1

جهاد زن، حسن شوهرداری است.

(روایت را ترجمه می کنند به، جهاد زن خوب شوهرداری کردن است، ترجمه اشتباه نیست، اما معنای حسن بسیار عمیق و وسیع است.

امام خامنه ای در توضیح این روایت فرموده اند: «هر تلاشی که یک مرد در میدان های مختلف انجام می دهد، به میزان زیادی مرهون همکاری، همراهی، صبر و سازگاری همسر اوست؛ همیشه همین طور بوده است. فرموده اند: «و جهاد المرأة حسن التبعل». حسن التبعل یعنی چه؟ عده ای خیال می کنند جهاد زن این است که فقط وسایل راحتی مرد را فراهم کند. حسن تبعل فقط این نیست؛ این جهاد نیست؛ جهاد این است که زنان مبارز، مؤمن و فداکار وقتی شوهرهایشان مسئولیت های سنگینی دارند، بار آن سنگینی به میزان زیادی روی دوش آن ها می افتد. شماها مأموریت دارید. خدمات شما همین طور است. وقتی مرد خسته می شود، اثر خستگی او در خانه ظاهر می شود. وقتی به خانه می آید، خسته، کوفته و گاهی بد اخلاق است و این بداخلاقی و خستگی و بی حوصلگی ناشی از محیط کار، به داخل خانه منعکس می شود. حالا این خانم اگر بخواهد جهاد بکند، جهاد او این است که با این زحمت ها بسازد و آن ها را برای خدا تحمل کند؛ این می شود حسن التبعل.»

 

خانم تسلیم منطق شرعی، عقلی آقا شد ، خیالش راحت شد و خدا را سپاس گفت که می تواند به مسئولیت

شیرین مادری و همسریش بپردازد.

1نهج البلاغه

موضوعات: مباحث فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-05-11] [ 07:06:00 ب.ظ ]

برای چه طلبه شدی ...

برای شناخت خدا طلبه شوید

من طلبه ام، یعنی دنبال علم هستم.

علمی که مرا با خودم و خدایم آشنا کند.

وقتی طلبه شدم، خواندم«من عرف نفسه فقد عرف ربه»

یعنی چی خودم را بشناسم، من که مشخصات شناسنامه ام را حفظم!

منظور شناسایی عارفانه است، من باید خودم عارفانه بشناسم.

از کجا آمده ام، چه کسی مرا آورده است!؟ به کجا خواهم رفت؟!

خب اینکه کاری نداره، بخواهی برایش دنبال علم بروی؟!

همه میدونن که از طریق پدر مادرشون بدنیا آمده اند و یک روز هم بعد از صد و بیست سال می میریم!

گفتم نشد نمی خواهی با ما راه بیایی، چرا مثل بچه تنبل ها زیر آبی جواب می دهی.

اینکه باید اول خودمان را بشناسیم تا بتونیم خدا را بشناسیم، یعنی بدانیم که وجود من در هستی نبود، خداوند مرا آفرید؛ بماند که مراحل آفرینشم ،وارد آن مقوله نمی شوم.

و اکنون هم هر لحظه و آنی در حال آفرینش من هست!

باز هم که حرف های فلسفی زدی، یعنی چه که در حال آفرینش توست!؟

مگر چند بار خلقت می کند؟!

با قرآن جوابم را دادم،  «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن» الرحمن؛  در هر لحظه در کاری است .من از لحظه کودکی تا این سن چه تغییراتی داشته ام، و هر لحظه و ثانیه نفس می کشم، و تمام سلول های بدنم در فعل و انفعال است!

من در آفرینش مستمر پروردگارم دائما و آن به آن با خدا هستم، پس چگونه او را فراموش کنم که خودش گفته نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد16 ق،  از رگ گردن به من نزدیکتر است.

اینگونه نیست و نبوده که خداوند یک روزی مرا آفریده باشد و بعد در گوشه ای تماشا کند!

وقتی دانستم که همه چیز من در ید قدرت لایزال اوست، بنابراین او را کمی شناخته ام!

موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]