من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اسفند 1392
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29  



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 34
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 11
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

معبودا... ...

معبودا! عاجزم بخر از من

قطره های اشک تنهاییم را

گریه های بی صدا و سکوت تنهاییم را

لبخند می خواهم از تو و اندکی صدا که بپیچد در اتاق پر از خاموشیم

زمین گیرم ، ناتوان کرده مرا اندوه

ایستادن می خواهم و رفتنی بی وقفه

پر پروازم با تیر افکار پریشان شکسته

پرواز می خواهم از تو و عروجی تا مقصد نور

روحم گرفتار تن گشته و زخمی تردید

افلاک می خواهم و باوری عمیق

از خاطر برده ام سیمای دلنشین تو را

عالم نوری می خواهم و فطرتی شفاف

خدایا! دلتنگت هستم

دیدار می خواهم و وصالی بی پایان

زهرا پیربالائی

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1392-12-10] [ 05:00:00 ب.ظ ]

خانه آرامشم فاطمیه ...

 

آمده بودم به دیدارت

با کوله باری از دلتنگیت

مثل همیشه آرام بودی و مهربان، پاک بودی با وقار

و با تمام مهربانیت، دلتنگیم را گرفتی و در آغوش مهربانت فشردی

تو را حس کردم با تمامی احساسم

و به یاد خاطرات با تو بودنم، چه اشکها در دامان تو ریختم

و برای دل بی قرارم از نگاه مهربانت شکوفه آرامش چیدم

این بار حس کردم چقدر من تو را دوست می دارم

تو را، فرزندانت را و کسانی که در برشان گرفته ای و تحویل فرداها می دهی

تو خانه آرامش من بودی و می مانی

تو را حس می کنم مثل باران در کویر

مثل پرواز در بلندا و مثل لطافت گل زیر انگشتان احساس

فراموشت نمی کنم،

می روم اما همواره می خواهم از خدا که هموار کند مسیر برگشتنم را

با کوله باری از علم و تقوا

دعایم کن خانه آرامش من، فاطمیه!

زهرا پیربالائی

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 04:56:00 ب.ظ ]