من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





بهمن 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 8
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

فاطمه سلام الله علیهاسیاست مدار تاریخ ...

زهرا در اوج سیاست:

مشى سياسى حضرت فاطمه سلام الله علیهامشى اعتراض، بى ‏اعتنائى، عدم تأييد دستگاه رهبرى،

مشى به محاكمه و استيضاح كشاندن رهبر و خليفه موجود امت،

مشى مظلوميت و سرانجام كه فرياد به جائى نرسد، گريستن است،

آن‏ هم نه براى عقده دل خالى كردن بلكه براى بيدار كردن و هشيار ساختن اذهان به سوئى كه در آن‏جا حقى را زنده دفن كرده‏ اند.


مشى سياسى فاطمه سلام الله علیها مشيى آگاهانه، توأم با بينش و بصيرت،

انديشيده و حساب‏شده، انتخابى و گزينش‏ شده و مبتنى بر ايمان و عقيده است،

هدف آن سعادت انسان ها و نجات از بردگى‏ ها و ذلت ‏ها و تضمين و فراهم آوردن مبادى ارزش ‏هاى معقول در جامعه است.

او مى‏خواهد جامعه ‏اى بسازد كه در آن انسان ها زندگى كنند نه چون بره تسليم و بی‏رأى و بى‏ محتوا.


و آنچه در اين‏ راه از شأن و سياست او به‏ دور است، حيله‏ گرى، فريبكارى، وعده‏ هاى تو خالى در دل،

تحميق در استحمار مردم، گندم‏ نماى جو فروش بودن است. 

اين سره و خالص بودن بدان خاطر است كه سياست فاطمه سلام الله علیها از اسلام مايه مى‏ گيرد و در اسلام حيله و نيرنگ نيست،

بر سر مردم كلاه گذاردن نيست، با خلق خدا حُقه‏ بازى كردن وجود ندارد،

بايد راست و مستقيم به پيش رفت، چه مردم بپذيرند و چه نپذيرند.

سياست نان را به نرخ روز خوردن سياست نامردمى است و شأن اسلام ازآن پاك و مطهر است.


او در اين سياست كه الهى است، راست و با استقامت به پيش مى‏ رود و در آن باكى از كتك خوردن، بدن خود را به رنج افكندن ندارد.

او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مكتب و خانه على علیه السلام و در سايه همگامى با او آن‏ را تقويت نموده است.

براى او هدف الهى مهم است و در دفاع از هدف بايد ايستاد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-29] [ 04:55:00 ب.ظ ]

زهرا مظلومه زندگی می کند ...

 زهرا مظلوه سیاست مدار

الف. تهديد غاصبان خلافت به نفرين‏

پس از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله هنگامى كه حضرت على علیه السلام در حال غسل و كفن و دفن پيامبرصلی الله علیه و آله بود، بعضى از بازيگران سياسى با مسموم كردن جوّ، در «سقيفه بنى ساعده» خلافت را غصب كردند و خليفه ‏اى را بر خلاف حديث غدير خم و خط ‏مشى پيامبر صلی الله علیه و آله و رسالت الهى انتخاب نمودند. عده ‏اى از بازيگران سياسى براى مشروعيت بخشيدن به خليفه وقت و مقبوليت خلافت غصب‏ شده و بر حق نشان دادن آن و سرپوش گذاردن بر مسير انحرافى، بيعت گرفتن از خليفه ذى‏ حق را عَلَم كردند و براى بيعت گرفتن از حضرت على علیه السلام به در خانه فاطمه سلام الله علیها آمدند، ولى با امتناع حضرت فاطمه سلام الله علیها در گشودن در مواجه شدند. به‏ همين ‏دليل، دَرِ خانه او را به آتش كشيدند، فاطمه سلام الله علیها را مورد هجوم قرار دادند و او از شدت درد بى‏هوش شد و فرزند خود را سقط كرد. آنان حضرت على علیه السلام را براى بيعت گرفتن با خليفه وقت به مسجد بردند. زمانى كه حضرت فاطمه سلام الله علیها به هوش آمد، سراغ امام بر حق، على علیه السلام را گرفت.

وقتى متوجه شد كه او را به مسجد برده ‏اند، بلافاصله دست فرزندان خردسالش حسن و حسين عليهماالسلام را گرفت و به مسجد رفت. هنوز مردم عوام جامعه و مهاجران و انصار برخوردهاى باكرامت و بزرگوارانه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله با فاطمه زهراسلام الله علیهاو سخنان پيامبر را نسبت به دخت گرامى‏اش از ياد نبرده بودند و احترام و تكريم خود را نسبت به فاطمه زهراسلام الله علیها در باطن ضمير خويش در نظر داشتند. وقتى كه فاطمه زهراسلام الله علیها به مسجد رفت و غاصبان خلافت را تهديد كرد كه اكنون خدا را به يارى مى‏ طلبم، با تهديد او، غاصبان خلافت تا حدى جا خالى كردند و از بيعت گرفتن با حضرت على علیه السلام دست برداشتند و در اين مبارزه، فاطمه زهراسلام الله علیها با پيروزى به خانه برگشت.

ب. مبارزه منفى (گريه كردن)
در مرحله ديگر، فاطمه زهرا(س) تاكتيك «گريه» را انتخاب كرد و به‏ عنوان يك حربه سياسى از آن بهره برد.


ج. تبديل تهديد به فرصت‏
حربه سياسى ديگر، سخنرانى با تكيه بر غصب «فدك» بود كه به ‏دنبال غصب آن توسط خليفه وقت،


د. جلب ياور و حمايت سياسى‏
حضرت فاطمه(س) همچون سياست‏مدارى قهرمان، به تكليف و رسالت الهى خويش عمل مى ‏كرد و براى روشن ساختن افكار عمومى از انحراف مسير امامت، چهل شبانه‏روز دست حسن و حسين عليهماالسلام را مى‏گرفت و سوار بر مركبى مى ‏شد و همراه با حضرت على(ع) به درِ خانه مهاجر و انصار مى‏رفت تا آن‏ها را نسبت به غفلتى كه دچار آن شده‏اند و انحراف موجود، بيدار سازد و غافلان و راحت‏طلبان را هوشيار سازد. ف
ه. اعتصاب سخن (سكوت سياسى)
در مسير دفاع از حريم ولايت و امامت، فاطمه زهرا(س) شيوه مبارزاتى ديگرى را با سكوت خود آغاز كرد و آن «اعتصاب سخن» با حاكمان وقت بود. صديقه طاهره(س) شيوه‏اى سياسى را آغاز كرد كه تداوم‏دهنده تاكتيك‏ها و شيوه‏هاى مبارزاتى قبلى آن‏حضرت بود. تمامى اين شيوه‏ها در راستاى يكديگر معنا مى‏دهند.


ز. وصيت‏نامه سياسى‏
تاكتيك كوبنده ديگرى كه صديقه طاهره(س) اتخاذ كرد و ضربه سهمگينى بر حكومت وقت وارد آورد، وصيت‏نامه سياسى آن‏حضرت است؛ وصيت‏نامه‏اى كه براى بيدار ساختن افكار خفته و توجه افكار عمومى و عدم بهره‏بردارى حاكمان سياسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن‏حضرت نگاشته شد.

ح. مقابله با توطئه ترور شخصيت على علیه السلام و دفاع از ولايت‏

گاه از مجاهدت ‏هاى على علیه السلام در لحظه‏ هاى سرنوشت‏ ساز جنگ‏هاى صدر اسلام ياد مى‏ كرد و رشادت‏ ها و جانبازى‏ ها و دلاورى‏ هاى مولى را به ‏خاطر مردم مى‏ آورد و مى ‏فرمود: «هرگاه آتش جنگ را برافروختند، خدا آن‏را خاموش كرد يا هرگاه شاخ شيطان سر برآورد يا اژدهايى از مشركين دهان باز كرد، (رسول خداصلی الله علیه وآله، برادرش (على ‏بن ابى‏طالب علیه السلام را در كام (اژدها و شعله فتنه‏ ها) افكند، و على علیه السلام هم بازنمى ‏گشت مگر آن‏كه گردن سركشان را پايمال شجاعت خود سازد و آتش آنان را با (آب) شمشيرش خاموش كند.»

ط. اعتراض به مردمان ساكت و خاموش‏
از نگاه فاطمه عليها السلام اگر اصحاب متساهل، كاهلى را كنار نهاده و به‏ طور جدى در برابر انحراف‏ ها ايستادگى‏ می ‏كردند، مشكلات برطرف مى‏ شد و امور طبق روال صحيح جريان مى‏ يافت؛ لذا يكبار در ميان احتجاجات خود عليه خليفه به ‏خاطر غصب فدك، رو به انصار كرد و فرمود: «اى گروه نقباء و بازوان ملت و حافظان اسلام! اين چشم پوشى در مورد حق من و اين سهل‏ انگارى از دادخواهى من براى چيست؟

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1396-11-27] [ 10:57:00 ق.ظ ]

بازیگر زن شایسته سیمرغ بلورین ...

رسانه شایسته تقدیر باید فرهنگ فاطمی داشته باشد

چقدر جای تو خالی است ؟
چقدر در رسانه حضور فرهنگ فاطمی بیرنگ است؟
ای فاطمه جان الان قرین چهل سال است که جوانان پاک با جانشان این کشور را بیمه کردند تا دشمن نگاه کج به شیعیانت نکند.
ولی در ایام شهادتت یک چندتا سخنرانی و روضه خوانی می گذارند و می گذرند.
در حالیکه سزاوار و شایسته بود که فرهنگ فاطمی در تمامی برنامه های صدا و سیما پر رنگ می بود.
وقتی خانم مجری با رنگ و لعاب جذاب در برابر بینندگان حاضر می شود!
این یعنی استفاده ابزاری از زن، آنهم زنی که شیعه می باشد و تمام دنیا او را نظاره می کنند.
خصوصا وقتی که برنامه اختتامیه سیمرغ بلورین و بانوان بازیگری بود که هیچ شباهتی به زن مسلمان نداشتند !
مگر نمی شود فیلم های ما تصویر زندگی با فرهنگ فاطمی باشد؟

چرا نمی شود که زن باشد، بازیگر باشد، نماینده تربیت فاطمی باشد.

نمی دانم تا کی این ناهنجاری ادامه خواهد داشت؟!

چرا اهمیت  شکل و قیافه زن بازیگر از فیلم نامه و تاثیر آن بر بینندگان مهمتر است؟!

خلاصه  حق شما هنوز هم در غربت جاهلیت مدرن مغفول مانده است و تنها کشور شیعه هنوز نتوانسته و یا نخواسته است در نشان دادن الگویی از شما برای مردان و زنان استفاده کند!

خیلی متاسفم و غمگینم دلم می خواهد شب وروز گریه کنم.

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-23] [ 05:40:00 ب.ظ ]

دوست دار حضرت زهرا ...

الگوی فاطمی

وقتی که گریه اش را دیدم دلم براش سوخت!
چه سرنوشت بدی را برای خود رقم زده بود.
وتعجبم وقتی بیشتر شد که گفت:چرا خدا این سرنوشت را برایم رقم زد!؟
گفتم: عزیزم وقتی تو با این پوشش وآرایش در کوچه بازار تردد می کنی، مرد زندگیت هم مثل خودت می شود
منتها با طعم خیانت و ارتباط نامشروع ودر نهایت مقتول شدن در خانه معشوقه اشوهر دارش.
گفتم مگر تو برای زندگی الگو نداری؟
حضرت زهرا نمی شناسی؟
مگر اورا قبول نداری؟

مگر سخن او را در باره مرز زن و مرد نشنیده ای؟

فرموده بهترین حالت زن زمانی است که نه نامحرمی او را ببیند  ونه او نامحرمی را ببیند.

این یعنی اینکه یه زن نباید در هنگام حضور در اجتماع  خود را نمایش دهد وجلب توجه کند.

اگر حضرت زهرا سلام الله علیها  امروز زنده بود و در کوچه و بازار ما حضور پیدا می کرد چه پوششی را انتخاب می کرد؟
جوابش مثبت بود، هم او را دوست داشت هم قبول داشت.
گفتم این چه جور دوست داشتنیه که هیچ شباهتی به ایشان نداری.؟
وقتی کسی را دوست داریم تلاش می کنیم یک نشانه ای از دوستی در رفتار داشته باشیم.
مشخص ترین نشانه، چادر و پوشش زن است که در جامعه نماد یک زن دوست دار حضرت زهرا سلام الله علیها است که یک مرد دوست دار حضرت زهرا سلام الله علیها را وا می دارد تا در انتخاب همسر دقت کند که این نشانه را داشته باشد.
و شما با توجه به این دوستی که ادعا می کنی ، علاوه بر اینکه این نشان را نداری ،نشانه زنان شیطانی را داری طبیعتا مردی که علاقمند به این گونه افکار است را به خودجذب کرده ای.

 

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-22] [ 10:37:00 ب.ظ ]

مظلومه هستی ...

مظلومه نوشت

جوان تورا چه می شود؟!
چرا نسبت به لطف پرودگارت غافلی؟!
چرا در زندگی سرگردان هستی ، و هیچ چیز تو را راضی نمی کند؟!
هر روز به یک مد لباس و آرایش…گرفتاری؟
مگر چند صباح عمر خواهی کرد؟!
مگر در اندیشه اینده ات نیستی؟!

مگر دنبال لذت نیستی؟!
اگر به زندگی بهشتی فکر می کنی با این روش به بهشت دنیا که نمی رسی هیچ، بهشت آخرت را هم در خواب نخواهی دید!
معمولا جوان کنجکاو و جستجو گر است، کمی فکر کن به وضع حال و آینده ات!
حتما ته فطرتت نقطه های روشنی سوسو می کند، با همین کورسو  هم می توانی شروع کنی راه را پیدا کنی!
خصوصا در این روزها ، که یاد غم های مولا علی و فرزندانش در مدینه دهان به دهان و گوش به گوش همراه نسیم در بقیع می گذرد.
و می دانم که تو هم می خواهی عزادار بانوی دو عالم باشی!
پس بیا در این ایام شهادت نکته هایی را از زندگی حضرت  زهرا سلام الله علیها برداشت کن.
زرنگی کن کنجکاویت را برای هر موضوع مبهمی مصرف نکن؟!
ببین چرا فاطمه شد چرا زهرا شد چرا ام ابیها شد!؟؟؟
برای بهشت دنیات ازش نقشه بخواه!
به پهلوی شکسته اش سوگند، همین که در دلت خطور کند،دستت را می گیرد و راه بهشت دنیا و آخرت را نشانت می دهد!

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ب.ظ ]

دزد هم دزد انقلابی ...

شب های حکومت نظامی ،هیچکس حق نداشت در خیابان تردد کنه، مردم روز که می رفتند سر کار با مغازه غارت شده ربرو می شدند.
وقتی به کلانتری شکایت می کردند، آنها هم اظهار بی اطلاعی می کردند.
مردم بی پناه نمی دانستند باید به چه کسی حرفشان را بزنند و داد از چه کسی بخواهند.
خلاصه یه مشکل بزرگی برای مردم قم شده بود. که نه حکومت جازه می داد که مردم از اموال خودشون حفاظت کنند نه نیرو های دولتی حمایت می کردند.
تا اینکه دزد های قم دست بکار شدند و یه اعلامیه بلند بالا نوشتند،و به مردم شریف قم اطلاع دادند که تا نابودی شاه هرگز دزدی نمی کنند ، و هر چه دزدی در این شبهای پر التهاب اتفاق افتاده کار خود ساوک و نیروهای دولت شاه است.
ومعلوم شد که که دزدی آن شب ها کار رژیم بوده است.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 03:31:00 ب.ظ ]

کتابی که شرمنده ام کرد ...

.ابرهیم فرمانده عارف

وقتی کتاب خاطرات ابراهیم هادی را می خوانی ،رفتار های عجیبی او  را می بینی، کسی که نه عرفان خونده نه تفسیر خونده نه استادی برای سیر و سلوک داشته ،کار هایی که در خاطرات بعضی علما می خواندیم مثل این خاطره.

….داخل اتاق نشسته بودیم. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد.شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته ودر حال فرار بود. بگیرش، دزد،دزد ! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید. خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید. ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند و بعد باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی میکنی؟! آخه پول حرام که… دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه اینها را می دانم. بیکارم. زن و بچه دارم. از شهرستان آمده ام و مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها و با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خداراشکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.

خواندن این رفتار ها شرمنده ام می کند .چه زیبا آرزوی  امام شهدا آرزو می کرد کاش با بسیجیان محشور شود.

موضوعات: فرهنگی, دلنوشته  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-19] [ 09:04:00 ب.ظ ]

کتابی مخوف ...

شاه فرح مخوف ترین موجود تاریخ

خاطرات من و فرح پهلوی

نویسنده : دلدم – اسکندر

 

به نظر من نسل چهارم انقلاب از زمان شاه و خفقان و فقر بدبختی ملت ایران بی خبر هستند و مصیبت های آن زمان را ندیده اند و نه شنیده اند و این روز ها در فضای مجازی زمان طاغوت را با انقلاب مقایسه می کنند که بسیار ناسپاسی می کنند ، بنده با اینکه یک سوم عمرم در زمان طاغوت طی کردم و بسیاری از مفاسد تا حدی دیده بودم و می شنیدم با این حال وقتی این کتاب را خواندم بسیار اندوهگین شدم و هر وقت ماجراهای کتاب در ذهنم خطور می کند بغض گلویم را می فشارد، که بر ملت ایران چه گذشته است و پست ترین افراد بر مردم حکومت می کردند.


کتاب سه جلدی, حاوی خاطرات نویسنده از سال‌ها فعالیت در عرصه مطبوعات در دوره پهلوی است که طی آن افزون بر شرح فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود, اطلاعاتی درباره دربار محمدرضا شاه پهلوی و شخصیت‌های سیاسی و نظامی آن روز به دست می‌دهد,

همچنین تصویری از رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و نیز مبارزات آن دوره فراهم می‌آورد .حقایق مربوط به ماجرای مقاله موهن به امام خمینی (ره) به امضای احمد رشیدی مطلق, قتل اسرارآمیز مرحوم غلامرضا تختی, مرگ ابتهاج (صاحب کارخانجات گچ و سیمان تهران) در رودخانه هراز, برخی ماجراهای زندگی خصوصی محمدرضا شاه, شاهپور غلامرضا, فرح و اشرف پهلوی از مطالب این مجموعه به شمار می‌آید, ‘داستان یک شهر ‘…, ‘ساواک’, ‘سرلشکر جاسوس’, ‘کاخ سفید سعدآباد’, ‘قهرمان فساد’, ‘ماجراهایی که هرگز گفته نشد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]

کتابی پر از حقارت ...

علم یاداشت شاه پلشتی های شاه

 

یادداشت‌های علم اهمیت تاریخی دارد؛

باید بخوانید تا برایتان روشن شود که چه کسانی و با چه اعتقادی بر مردم مظلوم ایران حاکم بودند.

و علم تنها کسی در حکومت پهلوی بوده که یادداشت‌های خود را به یادگار نهاده است. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه می‌گذراند؛ چه در سفرهای تفریحی چه سیاسی. نقش وی در تصمیم گیری‌های شاه از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار بود. چنان‌که خود او چندین بار نیز به این نکته در یادداشت‌های خود اشاره کرده است.


وقتی خاطرات علم را از شاه و خانواده اش می خواندم، از اینکه ملت ایران چگونه گرفتار انسان های پست و بی شرفی بودند و سرنوشت آنهارا رقم می زدند.. اندوه بزرگی بر قلبم سایه می افکند ، وبزرگی قیام امام خمینی «ره» را برای ریشه کن کردن این غده سرطانی را هنوز هم درک نمی کنیم، افسوس می خورم.


افسوسم از کسانی است که در آن روزگار نبودند و اکنون زیر آسمان آبی همه چیز را مهیا می بینند و ناسپاسی می کنند، و آرزوی زمان شاه را دارند ، البته اینها بی بصیرتانی هستند که تاریخ شبیهشان را در زمان امیرالمومنین برایمان باز گو کرده است

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-18] [ 11:24:00 ق.ظ ]

جرعه جرعه کتاب ...

 پایی که جا ماند نوجوان قهرمان

کتاب پایی که جا ماند 

خاطرات اسارت

سید ناصر حسینی ‍‍‍پور

نوجوان 16 ساله

باید این کتاب ها درس و مشق نوجوانان  باشد تا سبک زندگی و مردانگی را بیاموزند. و نسل جوان از مخاطرات این روزگار که با اعتیاد و ماهواره تباه می شوند آبدیده شده و حفظ شوند.

مدتی بود دنبال کتاب توی کتابخانه می گشتم ولی از کتاب خبری نبود که نبود. و عطش من برای خواندنش لحظه به لحظه بیشتر می شد.

ولی مطمئن بودم که این کتاب را تهیه کرده ام.خیلی خسته شدم هرچه گشتم کمتر پیدا شد.آخرش به  شهدای گمنام  شهرمون متوسل شدم.

از آنوقتی که این شهدا به شهرما آمده اند هر مشکلی ، حاجتی ، گمشده ای داشتم با توسل به شهدا حل  می شد.دوباره به شهدا متوسل شدم که باید این کتاب را بخونم.

براشون شادی روحشون صلوات فرستادم.، همینکه وارد کتابخانه شدم درست کنار در ورودی روی قفسه کتابخانه گذاشته بودند به طوری که عکس روی جلد دیده می شد یعنی کتاب یرعکس بود.در حالیکه بارها اون قفسه خالی را با چشمانم تست کرده بودم!


….در حالی که سرم پایین بود، کنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس کردم اولین بار است ایرانی می‌بیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم ایستاده بودنداطرافم و نمی‌رفتند. … با تشر یکی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک می‌کردند. چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم می‌خواست دست‌هایم باز بود تا چشم هایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل می‌شد که در ذهنم مانده. فحش‌ها و توهین‌هایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکی‌شان که آدم میان سالی بود گفت: لعنه الله علیکم ایها الایرانیون المجوس. دیگری گفت: الایرانیون اعداء العرب. دیگر افسر عراقی که مودب تر از بقیه به نظر می‌رسید، گفت: لیش اجیت للحرب؟ چرا آمدی جبهه؟ بعد که جوابی از من نشنید، گفت: بکشمت؟ آنها با حرف‌هایی که زدند، خودشان را تخلیه کردند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-16] [ 02:52:00 ب.ظ ]

نوشیدن کتابی سرشار از غرور ...

 من زنده ام شجاعت و مقاومت ستودنی

زیباترین کتابی که خواندم
کتاب من زنده ام
خاطرات دوران اسارت
به قلم معصومه آباد
در این روزهای اباحه گری وبدعت چهار شنبه سفید، غفلت و فراموشی از روزهای سخت جنگ و دفاع مقدس ، لازم است که کتاب من زنده ام را بخوانیم و با گوشت و پوستمان روز های سخت را حتی اگر یک دهم آن را احساس کنیم.

مهم است، هرچند شنیدن کی بود مانند دیدن، ولی همان یک دهم را هم اگر بتوانی احساس کنی که یک دختر هفده ساله در اسارت چگونه توانسته تحمل کند و ارزشهای اعتقادی خود را حفظ کند و به آن ببالد .درس آموز سبک زندگی است.


…دندان های مان به پوسیدگی می رفت…به قیس فهماندیم که یک مسواک برای چهار نفرمان لازم است….قیس لطف کرد یک مسواک که از میان جوی آب یا فاضلاب پیدا کرده بود آورد…. برای رفع مشکل هرکسی از موهای خود مسواک درست کرد و حتی از موها به عنوان نخ دندان استفاده می کردیم.

ص299

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-15] [ 09:51:00 ب.ظ ]

کتابی که هضم کردم ...

عصر ظهور علی کورانی کتاب با نشانه های ظهور  از احادیث وروایات

با توجه به فریب خوردگان بسیاری که به علت علاقه شدید نسبت به امام عصر  عج و نداشتن اطلاعات لازم در باره ظهور و نشانه های آن خیلی زود فریب می خورند.

بنابراین این کتاب هم شیرین است هم دقیق است و اطلاعات خوبی میدهد.

کتاب که این هفته خوانده ام
کتاب عصر ظهور نوشته علی کورانی
ترجمه عباس جلالی
نویسنده کتاب ،علامه، استاد علی کورانی ، از علمای مبارز و ادیب و خوش ذوق لبنان است از منطقه« جبل عامل» که علاوه بر سوابق مجاهدت و تلاش چشمگیر در لبنان و عراق و کشور های عربی حوزه خلیج فارس ،نقش فعال و پر ثمر امروز او در ارتباط با قضایای انقلاب اسلامی ایران و عراق و….


ایشان از مدتی پیش به ایران آمده و در قم ساکن گشت، و آثاری متنوع و محققانه تالیف کرد که کتاب عصر ظهور یکی از آن آثار است.
هدف این کتاب ارئه سیمایی از عصر و ز مان امام مهدی و قیام مقدس آن حضرت است که از آیات وروایات استفاده می شود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 03:21:00 ب.ظ ]

من عاشق شدم ...

 

وارد صحن طلا شدیم که مادرم به خواهرم گفت :همینجا وایسا اون آقارو نگاه کن، بهش میگن حاج آقا روح الله، من پنج ساله بودم وسط مادر و خواهرم ایستاده بودم؛ اولین بار بود که می دیدمش!!!

________________________________________

امام خمینی آن زمان به حاج آقا روح الله معروف بود.همراه فرزند شهیدش حاج آقا مصطفی و چند نفر دیگر از علما،از صحن آیینه حضرت معصومه به صحن طلا وارد می شدن. از همان روز و همان دیدار، محبت امام در قلبم نفوذ کرد و طعم عشق به انسان کامل را تجربه کردم و همچنان تصویرش در قلبم حک شده است.

السلام علیک یا روح الله

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-11] [ 11:17:00 ب.ظ ]

مناجات های فاطمه سلام الله علیها ...

تو از هر عیبی به دور هستی، صاحب عزت و شوه هستی، تو همیشه بر جهان، قدرت داری، همه کاره این جهان تو هستی!

خدایا! من تورا حمد و ستایش می کنم، تو بودی که به من نعمت علم و آگاهی دادی. از تو ممنونم که مرا تسلیم قرآن قرار دادی تا دستورات تو را که در کتاب آسمانی امده است، اطاعت کنم، ممنون تو هستم  که به دین خود هدایت کردی ونور ایمانرا در دل من قراردادی و مرا از کفر و شرک نجات دادی!

اکنون که در حق من لطف کرده ای و این خوبی ها را به من داده ای، من به لطف تو محتاج ترم، پس لطف خودت را در حق من کامل کن! من از تو می خواهم که مناجات کسانی که زیاد توبه می کنند را به من عطا کنی تا من همانند آنان از گناهانم توبه کنم، آنان چگونه به درگاه تو رو می کنند، اشک می ریزند، با چه سخنانی تو را راضی میکنند، به من توفیق بده همانند آنان به درگاه تو زاری کنم و مثل آنان از تو عذرخواهی کنم، توبه کنندگان واقعی بعد از توبه به عمل رو می آورند و گذشته خود را جبران می کنند، به من هم توفیق جبران گذشته را عنایت کن!

خدایا! کسانی که در راه تو تلاش می کنند به نجات  ورستگاری می رسند، مراهم مانند آنان به نجات و رستگاری برسان و ثواب آنان را به من عطا کن!

منبه: دعای مادرم

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
 [ 03:52:00 ب.ظ ]

راز دفن شبانه ...

راز دفن شبانه و قبر مخفی چیست؟

لحظه ای درنگ می کنم و به این جمله فکر می نمایم

«واجعل الموت خیر غایب انتظره»

«خدایا! از تو می خواهم مرا منتظر مرگ قرار بدهی آن گونه که در انتظارآمدن بهترین عزیزانم هستم»!

به راستی فاطمه سلام الله علیها دنیا و مرگ را چگونه می بینید؟

من که مثل بقیه مردم  در  جستجوی دنیای بیشتر هستم ، فکرمی کنم با ثروت بیشتر به آرامش می رسم،

اما زهی خیال باطل!دنیا به هیچ کس آرامش نداده است،دنیا(این عروس هزار داماد) دل ها را می فریبد و به هیچ کس وفا نمی کند،

وقتی به آن می رسم، از من جدا می شود، و مرا رها می کند و با دلی پر از حسرت، تنها می مانم!

حضرت فاطمه می خواهد من و تو اهل معرفت شویم، خودمان و دنیا را بشناسیم، اگر بفهیم مسافری هستیم که باید به وطن خود بازگردیم، دیگر اسیر دنیا نمی شویم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 11:54:00 ق.ظ ]

خانه آسمانی در آتش ...

 

خانه بهشتی  فاطمه خانه ولایت
شعله های آتش زبانه می کشید،در چوبی در حال سوختن بود،فریاد بچه ها از هر طرف به گوش می رسید، یک لشکر برای تصاحب خانه ای آمده اند که محل نزول وحی بود.

مزدوران ایستاده در کوچه،سلاح بر دست برای دستگیری امام امتشان.

کوچه مملو از ازدحام جمعیت،عده ای مشغول جمع آوری هیزم بودند، عده ای هم تماشاگر، بی آن که اعتراضی کنند.

دخت پیغمبر از پشت در با قلبی پر از اندوه برای مردمی که قلبشان قسی تر از سنگ و دل هایشان پر از کینه شده بود،سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را یادآور می شد،انگار حسادت و لجاجت روی چشمهایشان پرده افکنده که جز باطل چیزی نمی بینند، و گوش هایشان از شنیدن سخن حق کر شده است.


در نیم سوخته با بی حرمتی کوبیده شد و به خانه اهل بیت هجوم بردند.خانه پر شد از مردم مدینه، مردمانی که عهد بسته بودند حافظ خانه و اهل خانه پیغمبر باشند.

آسمان مدینه گرفته بود، دین در اوج مظلومیت بود، خطبه های فاطمه سلام الله علیها،دل هر انسانی را می لرزاند در حیاط خانه علی علیه السلام مردمانی در رفت و آمد بودند که انگار مرده اند،اگر دنیا در چشم انسان بزرگ شود کار را به جایی می رساند که به نور خدا تعرض می کند و نمی داند که راه هدایتش ار این رهگذر است .

مهم نیست انسان چقدر عمر می کند مهم این است که عمر خود را چگونه سپری می کند خداوند انسان را بر سر بزنگاه می آزماید.

نفس گر درست تربیت شود،در راستای حق قرار می گیرد.
باشد خدا ما را از مدافعان ولایت و امامت قرار دهد.

پریسا عبادی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ق.ظ ]

خانمها شعار می دادند ...

خانه مان با خیابون فاصله کمی داشت. برای همین هر اتفاقی توی خیابون می افتاد من بدون اطلاع خانواده بسرعت سر خیابون می رسیدم. خانوم هایی را دیدم که با یک دست قرآن داشتند و با دست دیگرشان به سینه می زدن و شعار می دادن «ما تابع قرآنیم رفراندم نمی‌خواهیم»،«اسلام پیروز است، استبداد محکوم است.»، «مرگ بر این دولت قانون‌شکن»، و به طرف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می رفتند.

خانه ما این طرف رودخانه بود و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آن طرف رودخانه.
مغازه دارها بلافاصله در مغازه هاشون را بستن و تعطیل کردن.و من دوان دوان آمدم به خواهرم خبر دادم که چه اتفاقاتی رو دیده بودم که بعد از یکی دوساعت باز صدای شعار دادن جمعیت زیادی را شنیدم دوباره به سر خیابون دویدم ،این بار چماقدارهای اوباشی که از طرف شهربانی اجیر شده بودن با شعار جاوید شاه با چماق هایی به طول یک متر و نیم به شیشه ها و درب مغازه می زدن دو همه چیز را می شکستن!!!
برای بار دوم به خانه آمدم تا این خبر رو هم به خواهرم بگم، که دیدم همسایه مان آمده توی حیاط و گریه می کند و به سرو صورت خودش می زنه و اسم پسرهاش رو می گه و طبق معمول باز مادرم رفته بود تظاهرات ، و خواهرم که 12 ساله بود بهش دلداری می داد ولی او آروم نمی گرفت و از حال رفت، و با آب قند حالش بهتر شد !!!
خواهرم دیگه اجازه نداد برم سرخیابون ،تا اینکه مادرم از تظاهرات برگشت.چون شش ساله  بودم خیلی از علت حادثه مطلع نشدم! با تحلیلی که از بزرگترها شنیدم  فهمیدم آن اتفاقات مربوط به سوم بهمن و ماجرای رفراندم انقلاب سفید شاه و طرح انجمن‌های ايالتی و ولايتی بوده و مردم با فرمان اعتراض امام خمینی به خیابان ریختن و اعتراض به آمدن شاه دارند و می خواهند از تصویب  لایحه جلو گیری کنن!که در آن روز طلاب و مردم شهید و زخمی شده بودن.

 

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-05] [ 11:37:00 ب.ظ ]

مستشار آمریکایی با شرت ...

مستشار  را کشتند

با مادرم رفته بودیم بازار سقف دار قم، اون زمان ده سالم بود .سال 1344 بود . چند نفر از مستشار های آمریکایی وارد بازار شدند. به جای شلوار شُرت داشتند، شرتی که بالای رانشون بود . با زنهاشون که با موهای زرد و لباس نیمه برهنه. مردم که از دست شاه و مزدور هاش خسته شده بودند . تازه دو سه سالی از تبعید حاج آقا روح الله می گذشت ،

و بعد از کشتار 15 خرداد، شاه و آمریکایی ها فکر می کردند که حساب مردم را رسیده اند خصوصا مردم قم، دیگه باخیال راحت می آمدند قم و توی بازار گشت گذار می کردند.قم یه شهر مذهبی بود برای آمریکایی چیز دیدنی نداشت ، نه زنهای بی حجاب داشت «چون هر بی حجابی وارد قم می شد کسبه و مردم همه با هم فریاد می زدند و می گفتن (الیوک) مسافر های بی حجاب فوری فرار را بر قرار ترجیح می دادند »نه مشروب فروشی داشت،مشروب فروشی هارو بچه های باغیرت آتش می زدنند«آتش باختیار» من هاج واج   قیافه های آمریکایی ها و لباسشون شده بودم و نگاه می کردم، یه مرتبه یه جوون با یه میله آهنی محکم کوبید توی سر مستشار و بلافاصله خم شد و ازلا به لای خانمها که جلوی مغازه پارچه فروشی بودند فرار کرد تا پاسبان هایی که محافظ مستشار ها بودند با خبر شدند ، مردم هم اون جوون را حمایت کردند تا بتواند فرار کند. سر مزدور آمریکایی شکسته بود خون روی صورتش را گرفت! گفتیم وقتی شما در کشور ما علاوه بر حقوق حق توحش هم می گیرید لاقل کتکی بخورید .

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 03:35:00 ب.ظ ]

این «یُغَییرُ مابِاَنفُسِهِم »ملت ایران منشا پیروزی شد ...

ملت ایران با پیروی از ولایت  پیروز شد

تحول درونى ملت؛ منشأ انقلاب اسلامى‏
انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد. آن انقلابِ گرايش اقشار ملت به اسلامى (بود) كه تا اين عصر خصوصاً در اين سده‏ هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملت ها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او، اول منقلب در معنويات شد، جوان ها از آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او آن انقلاب حاصل شد. اگر آن مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اينجا هم مثل يكى از انقلاب هاى ديگرى بود كه حالشان را مى‏ بينيد و ديديد. آن‏ چيزى كه در اينجا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات حساب بكنيم، همان انقلاب درونى اين ملت بود. انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آن‏ها و شناخت آن‏ها از اسلام و توجه آن‏ها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دوره‏اى كه ما در آن هستيم، از اوّلى كه قيام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الآن، روز به روز مى ‏بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است؛ براى انقلاب درونى است. ما بايد پيروزى را از انقلاب درونى مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود، انقلاب‏ها يك انقلابهاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر است و وضع براى ملت همان جور كه بوده، مى‏ باشد.

(صحيفه امام، ج ۱۹، ص ۴۷۹)

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 02:54:00 ب.ظ ]

خدایا نعمت انقلاب را بخاطر نا سپاسی بی بصیرتان از ما نگیر ...

امام خمینی روح خدا مردی برای همه قرون

ضرورت بازخوانى حقايق تاريخ انقلاب اسلامى‏
در آستانه دهه فجر و سى و نهمين سالگرد ورود امام خمينى(ره) به ميهن و پيروزى انقلاب اسلامى، يادآورى خاطرات دوران انقلاب از دو جهت حائز اهميت است:
اوّل - شناخت چهره واقعى رژيم فاسد ستمشاهى كه بيشتر به عمله و نوكرى حلقه به‏گوش مي‏ ماند براى غربى‏ها به‏ ويژه آمريكاى جنايتكار تا جايى‏كه امام خمينى(ره) مى ‏فرمودند: «در ذلت آن روز ملت ايران همين بس كه طبق لايحه كاپيتولاسيون، يك سگ آمريكايى بر شاه ايران شرف داشت و اگر كسى متعرض سگ آمريكايى مى‏ شد بايد محاكمه مى ‏گرديد و اگر يكى از مستشاران آمريكايى به شاه ايران متعرض مى‏ شد، كسى حق دخالت و يا اعتراضى نداشت.» در بيان ذلت و خوارى و بردگى آن ‏روزها متأسفانه كمتر سخن گفته مى‏ شود در حالى‏كه در سطح كشور حدود ۶۰ هزار مستشار آمريكايى جولان مى‏ دادند و براى غارت ثروت ملى ايران از يكديگر سبقت مى‏ گرفتند و از این گذشته براى حضورشان در ايران حق توحش نيز دريافت مى‏ كردند.

در آن دوران تنها سران و عوامل رژيم و وابستگان به شاه از همه ‏چيز برخوردار بودند و توده ملت به‏ دور از كمترين امكاناتى به اميد نجات از خفقان و ظلم و چشيدن طعم آزادى لحظه ‏شمارى مى ‏كردند.
دوم - يادآورى آثار و بركات مادى و معنوى انقلاب اسلامى كه از آن‏جمله است بازگشت عزت به كشور ايران و ملت سلحشور و غيور آن، توأم با استقلال و رهايى از بردگى قدرتهاى ظالم و زورگو و اقتدارى كه اكنون ايران را بر بام عزت جهانى قرار داده است.

در درك واقعيت اين اقتدار همين بس كه ملت ايران در ۴ دهه مبارزه با آمريكا و رژيم صهيونيستى اسرائيل و اذنابشان، بارها و بارها در عرصه‏ هاى مختلف، بينى آن‏ها را به خاك ماليده است و به فضل الهى نصرت جبهه حق را به رخ دنيا كشيده است.

آنچه در اين‏ راستا لازم به يادآورى است، نقل واقعيت هاى تاريخ براى نسل جوان است. نسلى كه بايد افتخار كند به مجاهدات و مبارزات پدران و پيشينيان خود چراكه اين روزها يكى از اهداف دشمنان ملت ايران، تحريف تاريخ انقلاب و وارونه جلوه دادن آن است.

پ ن

متاسفانه مدت 10 سالی می شود  که هر وقت سوار تاکسی  وماشین های عمومی می شوم ، از دهان راننده ویا مسافران بی بصیرت سخنانی را می شنوم که قلبم درد می گیرد. «زمان شاه همه چیز ارزون بود با یک ریال باغ می خریدند! پرسیدم شما چند تا باغ یک ریالی خریدید؟ مردک ساکت شد چون همان یک ریال را هم نداشت!» و راننده ای هذیان می گفت که سنش به قبل از انقلاب نمی رسید: می گفت این موشک ها که سپاه ادعای ساختن آنها را دارد ،شاه خودش از آمریکا خریده بود و در انبار هایش برای ملت مخفی کرده بود!! اکنون هم فضای مجازی پر از مزخرفات سلطنت طلبان شده که اختلاس ها و حقوق نجومی بگیران در میان مسئولین را بهانه می کنند و انقلاب را با زمان شاه مقایسه می کنند! واین رفتار ها برای جوانان بی خبر از آن دروه سم مهلکی می باشد، باید نخبگان فکری به حال فضای فرهنگی جامعه بکنند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]

مادر مدارک دستگیری پدر توسط ساواک ...

مادرهنوزهم مدارک دستگیری وقراربازداشت های پدر توسط ساواک رانگه داشته،

وهمیشه ازآن روزهامی گوید.

از دل نگرانی ها و اضطراب روزهایی که پدر اعلامیه ها و نوارهای امام را لای پارچه ها از مغازه می آورد،ازمحاصره همیشگی خانه مان بخاطرحضور روحانیان درخانه و از شکستن شیشه های مغازه مان توسط مخالفان و از بالابردن عکس امام وسط عزاداری توسط پدر،

از پرتاب سنگ به خانه توسط مخالفان که یادم هست و از اولین روز خرید تلویزیون که امام را نشان داد. وسرانجام پدر با زخم ها  و جراحت  هایی که بعد انقلاب در جبهه ها به او اصابت کرده بود به شهادت رسید . اما هرگز اجازه نداد نام او را جزءجانبازان ثبت کنند و وصیت کرد که روی سنگ قبرش هم نام شهید ننویسند.

خدایاشکرت که فرزندپدرو مادرانقلابی هستم.

روحش با امام شهدا شاد باد

معین فر

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-04] [ 02:02:00 ب.ظ ]