من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





آبان 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30  



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 46
  • رتبه مدرسه دیروز: 2
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 57
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

فتنه‌های آخرالزمان ...

 فتنه اکبر فتنه امریکا

مقابله با فتنه؛ از نگاه امام سجاد علیه السلام دعای چهل و نهم صحیفه ی سجادیه، این دعا را که دعای ” عبور از فتنه‏ ها” نام نهاده‌‏ایم

الف. زمینه‌‏های بروز فتنه‏‌ها
۱. انحراف از هدایت الهی.که موجب جهالت و سرگشتگی و حیرت فرد و جامعه است.

۲. مقاومت در برابر هدایت و سخن حق ؛ که نتیجه دنیاخواهی و خودپرستی و منفعت طلبی است.

۳. ناشکری نعمات زیبا و بیکران الهی؛ چون رسالت و ولایت و حاکمیت دینی

۴. تزلزل و عهدشکنی ؛که نقطه آغاز بروز فتنه هاست.

ب. ویژگی‌های زمانه‌ی ظهور فتنه (تَقَحَّمتُ اَودِیَهَ الهلاک و حَلَلتُ شِعَابَ تَلَفِ و تَعَرَّضتُ فیها لِسَطَوَاتِکَ و بِحُلُولِها عُقُوباتِک )

۱. آمیختگی حق و باطل

۲. غبارآلودگی فضا

3. انسان‌ها به دام دشمن می‌‏افتند و هلاک می‏‌شوند

۴. در زمین خصم در مسیرهای پرآسیب و خطر قرار می‏گیرند

۵. مستوجب قهر و خشم و عقوبت می‏شوند

ج. شگردهای فتنه و دشمنی

۱. چه بسا دشمنی که شمشیر دشمنی‌‏اش را بر من برهنه کرده و لبه ی آن را برای من تیز کرده.

۲. با فریبکاری قصد من نموده است.وزهرهای مرگبارش را با آبِ خوردن من در آمیخته

۳. مرا در برابر تیرهای بی خطایش قرار داده است

۴. چشم نگاهبانش راهیچگاه از من برنداشته و نخفته است

۵. تصمیم دارد به من گزند برساند و زهر کینه ‏اش را در کامم فروریزد

۶. در کمین است مرا در آنچه هرگز بدان فکر نکرده ام گرفتار سازد

۷. در حالی که به من روی خوش نشان می‏دهد وچاپلوسی می‏‌کند ولی با چشمانی پر از کینه به من می‏‌نگرد..

۸. چه بسا حسودی که بهره مندی ام از نعمتها راه گلویش را گرفته و شدت خشم، چون استخوانی در گلوی او گیر کرده است:

الف: با نیش زبانش به من طعنه می‏زند.

ب: با نسبت دادن عیب‏های خود به من، مرا متهم می‏سازد.

ج: آبرویم را آماج تهمت قرار می‏دهد.

د: با خدعه و نیرنگ به من هجوم می‏آورد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-08-30] [ 02:24:00 ب.ظ ]

برقرار باد اینترنت ملی ...

 

خودمان را باورکنیم

همیشه شنیده بودم که با هر سختی یک افق تازه ای بروی انسان باز می شود، ولی با این سرعت باور نمی کردم پنجره باز شود، و قدر تولید ملی را حس کنم. توفیق اجباری شد که پارسی جو را افتتاح کنم؛ باید به جوانان مومن نخبه کشورمان اعتماد کنیم همانطور که در هشت سال دفاع مقدس اعتماد کردیم .  و در سایر بحران‌ها با اعتماد به جوانان دلگرم بودیم و باشیم. باید همانگونه رهبر عزیزمان فرموده است چشم به بیرون از مرزها نداشته باشیم .و از شبکه ملی اطلاعات استفاده کنم.«اِنَ مع العسر یسرا» از این تاریخ به بعد هرگز از اینترت خارجی Google استفاده نخواهم کرد تا نابودی استکبار جهانی.

این که دیگران به اندرز های مقام رهبری عمل می کنند، خیلی خوب است اما وقتی رهبری این توصیه را به مسئولین کرد، پوتین این حرف را شنید و  در روسیه اینترنت ملی درست کرد و گوگل را قطع کرد این که مسئولین ما اینترنت ملی را نمی پسندند بخاطر این است که نگاهشان به بیرون است.ولی تا استقبال عمومی از اینترنت ملی نشود مسئولین بی کفایت مثل وزیر ارتباطات به فکر تقویت نمی افتد.افسوس که دیگران بیانات رهبری استفاده می کنند مسئولین دولت نامیدی و بی تدبیری منتنظر خارجی هاست!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-08-28] [ 05:39:00 ب.ظ ]

نان و کتاب ...

آشتی با کتاب

اولین مخلوق پروردگار قلم بود پس به او دستور داد بنویس! و آنگاه نگاشت آنچه را تا ابد انجام خواهد شد.

این قلم استعاره از صاحب فکری است که پس از مطالعه می نویسد، از معارف قرآن و حدیث برای سبک زندگی مطلوب؛ همین نوشته ها است که تا قیامت ماندگار می ماند.

و اولین دستور به پیامبر رحمت خواندن بود، راستی این خواندن و نوشتن چیست که خداوند تمدن ساز از بشر خواسته است.

آن همه سفارشات در پی توصیف قلم برای نویسندگان که پیامبر مهربان، می فرماید: آوای قلم یکی سه چیزی است که پرده های حجاب را می درد و به پیشگاه با عظمت خداوند می رسد.یعنی صاحب قلم به پیشگاه خدا می رود نه اینکه قلم خودش به تنهایی.

 این همه سفارشات رهبر معظم انقلاب برای خواندن کتاب، نشان از یک حقیقت بزرگی است که در پس خواندن و نوشتن برای یک ملت و رساندن به فرهنگی با ثبات منجر می شود.آیا این یک فریضه برای ما نیست، که کتاب بخوانیم.

تا جاییکه نان و کتاب دو مقوله برای سلامت جسم و روح جامعه معرفی شده است.در دنیای امروز، مردم ما از جهت فکر گرسنه اند، بر همین اساس ذهن ها گرفتار فقر نداری است، در حالیکه از جهت سیری نان شکم ها بیمار است؛ این بیماری پرخوری کار را به جایی رسانده که میلیون‌ها تومان هزینه برای بیرون کشیدن چربی های اضافه از شکم پرداخت می شود؛ قفسه های دکور منازل به جای کتاب پر از  ظروف که خاک گرفته اند و یکی از دل مشغولی بانوان، گرد گیری از آن ها است.

باید کتاب را در سبد روزانه خود قرار دهیم، همانگونه که برنج و گوشت و غلات و…را جزو آن میدانیم. باید بخشی از جهیزیه دختران را کتاب در نظر بگیریم، سوغاتی هایمان را از جنس کتاب کنیم. به کودکان برای تشویق کارهای خوبشان جایزه ای از جنس کتاب اهدا کنیم.بیایید با کتاب آشتی کنیم، و از گرسنگی و فقر فکری خود را نجات دهیم؛ آنگاه است که با خودمان آشتی کرده ایم.

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1398-08-24] [ 06:37:00 ق.ظ ]

روز تبسم هستی ...

یا رسول الله مددی

آخرین پیامبر الهى حضرت محمد مصطفى(ص)، در۱۷ربیع‏ الاوّل از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» دیده به جهان گشود و با انوار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریك، به‏ ویژه عربستان فرو رفته در جاهلیت را روشن گردانید تا انوار قدسیه هدایت و سعادتش را بر بندگان خداوند پرتو افشاند و با اكمال عقل و اتمام مكارم اخلاق، بشریت را به مراتب عالى قرب الهى و بندگى به‏ عنوان اشرف مخلوقات كامیاب نماید.

این مولود مبارك در حالى قدم به این دنیا نهاد كه پدر بزرگوارش هفت ماه قبل از ولادت او از دنیا رفته بود. آمنه مادر گرامى رسول خدا(ص)، كه به تقوا، عفت و پاكیزگى در میان بانوان قریش معروف بود، نیز پس از تولد نور دیده‏ اش، چندان در این دنیاى فانى زندگى نكرد و دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مكانى به نام «ابوا» بدرود حیات گفت و در همان مكان مدفون شد.

رسول خدا(ص) پس از تولد، در كفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مكه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن محمد(ص)، در آغاز وى را به «ثویبه»، آزاد شده ابولهب سپرد ولى پس از مدتى وى را به «حلیمه» دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه، در ظاهر اگرچه دایه وى بود، ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى كرد.

پیامبر اسلام (ص) از دوران كودكى داراى دو نام بود. یكى «محمّد» كه جد بزرگوارش عبدالمطلب، براى وى برگزید و دیگرى «احمد» كه مادر ارجمندش آمنه، آن ‏را انتخاب كرده بود. عبدالمطلب نیز در ۸ سالگى وى درگذشت و سرپرستى محمد(ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد.

ابوطالب در سرپرستى برادرزاده ‏اش از هیچ كوششى فروگذار نكرد. در سفرى تجارتى به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبى بحیرا نام، نشانه ‏هاى پیامبرى را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.

نوزادى كه تولدش با معجزات همراه بود

این مولود آسمانى كه قرار است مبعوث به امر رسالت الهى شود، اگرچه در آینده بزرگترین معجزه خود را آشكار خواهد نمود، اما از همان ابتداى تولد او، خداوند معجزاتى را بیشتر و عجیب ‏تر از اتفاقات رخ داده در زمان دیگر انبیا(ع) آشكار نمود، تا نشان از حادثه ‏اى عظیم در عالم خلقت باشد و این نشانه‏ ها مقدمه‏ اى براى پذیرش دعوت او گردد و مردم با این معجزات و امور خارق‏ العاده آماده پذیرش امانت مهم الهى شوند. به‏ همین ‏دلیل به این امور یعنى به معجزاتى كه قبل و هنگام تولد هر پیغمبرى اتفاق مى ‏افتد «اِرهاص» مى‏ گویند.

مهم‏ترین ارهاصاتى كه قبل از تولد و هم‏چنین هنگام تولد پیامبر عظیم-الشان اسلام(ص) اتفاق افتاد، در روایات اسلامى نقل شده است.

صبح روزى كه حضرت محمد مصطفى(ص) متولّد شد، همه بت ‏هاى عالم بر زمین افتادند. در آن روز ایوان كسرى یعنى پادشاه عجم لرزید و ۱۴كنگره آن افتاد؛ دریاچه ساوه كه سال‏ها آن‏را مى‏پرستیدند فرو رفت و خشك شد؛ وادى سماوه كه سال‏ها كسى آب در آن ندیده بود آب در آن‏جارى شد؛ آتشكده فارس كه هزارسال خاموش نشده بود در آن شب خاموش د شد؛ طاق كسرى از میانش شكست و دو قطعه شد؛ نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا این‏كه به مشرق رسید؛ در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود؛ همه پادشاهان وقت، لال شده بودند و نمى‏توانستند سخن بگویند. در آن روز، علم كاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد.

از حضرت آمنه(ع) در مورد لحظات تولد فرزند خویش نقل است كه فرمود: «والله كه چون پسرم متولد شد، دست‏هایش را بر زمین گذاشت و سر به‏سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نورى ساطع شد كه همه‏چیز را روشن كرد و به‏سبب آن نور، قصرهاى شام را دیدم و در میان آن روشنى، صدائى شنیدم كه مى ‏گفت: بهترین مردم را به دنیا آوردى، پس او را «محمّد» نام كن.»

از امام صادق(ع) در مورد اثرات این ولادت باشكوه نقل است كه فرمود: «ابلیس تا هفت آسمان بالا مى‏رفت و مسائل غیبى را گوش مى ‏داد و اخبار آسمان‏ ها را مى ‏شنید، وقتى حضرت عیسى(ع) متولد شد او را از سه آسمان منع كردند و (بعد از آن) تا چهار آسمان بالا مى‏رفت و چون حضرت رسول اكرم(ص) متولد شد او را از همه آسمان‏ها منع كردند و شیاطین را با تیرهاى شهاب از درهاى آسمان‏ها راندند.»

هم‏چنین از حضرت امیرالمؤمنین على(ع) روایت شده است كه فرمود: «چون آن حضرت متولّد شد بت‏ها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید كه: «جاءَ الحق و زهق الباطل إنَّ الباطل كان زهوقا»؛ جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خندید و آنچه در آسمان‏ها و زمین‏ها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و مى‏گفت: بهترین امّت‏ ها و بهترین خلایق و گرامى‏ترین بندگان و بزرگترین عالمیان محمّد(ص) است.»

با این معجزات الهى حقیقت این آیات قرآن كریم كه درباره دلیل ارسال آخرین فرستاده خداوند است از همان ابتدا آشكار مى‏شود: «وَ داعِیًا إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجًا مُنیرًا.» (احزاب/۴۶)؛ «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاّ كَافّةً لِلنّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لكِنّ أَكْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (سبأ/۲۸)

تاریخ انبیا

 

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-08-21] [ 10:11:00 ق.ظ ]

تعامل پیامبر با کودکان ...

بازی با کودکان

در کنار مسجد النبی نشسته ام، از بیرون به نزدیک ترین نقطه از پشت دیوار روضه، اذن دخول می خوانم، چون می دانم که در داخل مسجد به این زودی ها اجازه زیارت نمی دهند.چون آخرین گروهی که با اجاز ه سعودی ها می توانند به زیارت بروند ایرانی ها هستند. یعنی اگر از اول هم در صف منتظر باشی باید آخرین صف باشی!

هنوز هم پیامبر صلی اله علیه و آله غریب است در این شهر، در مکه غریب اینجا غریب. به آسمان ابری و غم گرفته نگاه می کنم، می گویم پروردگارا غربت تاکی، اینجا نشسته‌ام حدود کوچه های بنی هاشم است. پیش خودم تصویر کوچه ها را با دیوار های کوتاه گلی می بینم، پیامر مهربانی ها را می بینم که در میان چند کودک بازی گوش اسیر شده است. پیامبر اعظم به آن ها سواری می دهد، وقت اذان شده صدای بلال ‌از مناره مسجد بگوش می رسد، ولی بچه های بازیگوش حاضر نیستند چنین همبازی محترم و دوست داشتنی را رها کنند.

ابوذر را می بینم که با نگرانی از ته کوچه نمایان می شود، و بدنبال پیامبر می گردد که چرا به مسجد نیامده است.

با دیدن رسول خدا تعجب می کند، یا رسول الله مردم همه منتظر اقامه نماز هستند و شما اینجا مشغول….

حضرت دم گوش ابوذر آهسته نجوا کرد، ابوذر دست در جیبش کرد، چند تا گردو در آورد، گفت: بچه ها من این شتر شما را می خرم، می فروشید ، هواس بچه ها پرت شد و از تمرکز بر پیامبر منصرف شدند، چون ظهر شده بود گرسنه بودند، حاضر شدند معامله کنند. باصدای شرطه که حاجی پاشو برو، از کوچه بنی هاشم بیرون آمدم، و نقطه دیگری را انتخاب کردم و نشستم تا بقیه زیارت را بخوانم، صدای کودکانه حسن و حسین را شنیدم که با خوشحالی از مسجد دوان دوان به خانه برمی گشتند و هردو تلاش می کردند که زودتر به خانه برسند و موضوعاتی از دهان مبارک پیامبر شنیده بود برای مادر بگوید تا جایزه بگیرد.دوباره به زیارت مشغول می شوم .

دو رکعت نماز برای تحیت مسجد می خوانم، خدای من، پیامبر از خانه اش بیرون آمده به در خانه فاطمه می رسد، کنجکاو می شوم که با دخترش چکار دارد، پیامبر می ایستد، آیه تطهیر را می خواند و روانه مسجد می شود.

به در باب علی می رسم، عهد کرده ام فقط از باب علی وارد شوم، خانمی را می بینم که تلاش می کند از داخل صندوق امانات انارش را بردارد، نمی تواند، به کمکش می روم، می گوید نمی گذارند خوراکی به داخل ببرم، شب را در مسجد می مانم، با تلاشی کوچک انارش را به او می دهم، و بعد از بازرسی خانم شرطه وارد می شوم که پشت سرم خانم انار به دست وارد می شود، می گوید پشت شما پنهان شدم تا مرا نبیند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-08-20] [ 12:02:00 ب.ظ ]

نان مسلمانیمان از برکت دین محمد است ...

ربیع هفته وحدت ظهور زیست در  سایه ولایت فقیه

نق می زد انقلاب کردیم چه شد؟ فساد اقتصادی، تلاش برای بی حجابی، فقر و نداری یک عده، مرفه شدن طبقه دولتی ها با حقوق نجومی!

پرسیدم: این همه اعتراض به ولایت فقیه و ایراد به جمهوری اسلامی داری، چراهایی که در ذهنت شب و روز مشغول شخم زدن ذهنت شده است که چرا رهبر فلان شخص را عزل نمی کند و جلوی فلان فساد را نمی گیر؛ از تاریخ اسلام و زمان رسول الله و حکومت امیرالمومنین صلوات الله علیهما چقدر اطلاع داری؟

 از مقام حضرت ختمی مرتبت که این روزها در تبرک ولادت ایشان هستیم و نان مسلمانیمان را از برکت دینی است که برایمان آورده و ارتزاق می کنیم، مگر در زمان ولایتش همه چیز بر وفق مراد بود!

مگر نه اینکه سه تن از اصحابش فتنه شقه کردن مسلمانان را به عهده داشتند. بعد از90 روز از رحلت یا به نقلی شهادتش، پاره تنش را به شهادت رساندند.مگر در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله همه مرفه بودند!

و اما در حکومت مولای مظلوم، امیرالمومنین علیه السلام، مگر به زنا کار حد نمی زدند و دست دزد قطع نمی شد و استاندار تخلف نمی کرد، مگر حضرت برای فقرا در گوشه خرابه ها و خانه های یتیم نان و خرما نمی‌برد . اکنون در این دوره کمیته امداد و سایر مراکز خدماتی برای همین کار وضع شده است، چون دایره خدمات رسانی گسترده شده است فقط یک شهر نیست مانند کوفه یا مدینه.

و خود پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما اولا تر از دستوراتی بودند که از طرف خداوند بر مومنین صادر می کردند.

یک روز حکمی را که مناسب آن روز بود می فرمودند و روز دیگر حکم تغییر می کرد؛ که احکام ثانویه می شد. در تمامی احکام از جنگ گرفته تا صلح، شکست یا پیروزی، مذاکره یا ترک آن، سفر یا حضر همه و همه برای مومنین تکلیف آور بود.

نتیجه اینکه با وجود تخلفات مسلمین در حاکمیت معصوم، کسی حق نداشت بگوید پیامبر و یا امیرالمومنین صلوات الله علیهما نباید حکومت می کردند.

اکنون هم در زمان ولایت نائب امام عصر هستیم با همه تکالیفی که اگر در عصر پیامبر اعظم یا عصر حاکمیت مولا امیر المومنین علیه السلام بودیم بدون هیچ فرقی.امروز دستور ترک مذاکره است، فردا روز جنگ است، امروز باید برای افزایش جمعیت فرزند آوری داشت، واجب است و باید مطیع بود.

خداوند در دوره انتظار و غیبت امام عصر «عج»، بشریت را در آزمون بزرگ قرار داده است.که بشر اگر در این دوره و آزمون موفق عمل کند، یعنی که زمان کنار رفتن پرده غیبت رسیده است.

چون با ظهور حضرت ولی عصر دیگر حاکمیت این معصوم مانند حاکمیت اجداد طاهرینش نیست. چرا که آن بزرگواران با اینکه قدرت استفاده از علم لدنی را داشتند که باطن انسان‌ها را ببینند و آشکار کنند؛ ولی برای اینکه الگویی باشند تا مومنین بتوانند با پیروی از آن حکومت برای خود در زمان غیبت با سرپرستی ولایت فقیه در سایه او تمرین ولایت پذیری داشته باشند تا آمادگی برای حکومت پایانی عصر معصوم را در خود به منصه ظهور برسانند.

در عصر ظهور امام عصر از قدرتی که  خدا داده است باطن انسان را می بیند و آشکار می کند. لذا اجازه نمی دهد افرادی که دورو و منافق هستند بر سر کاره ها بمانند. و این گونه می شود که حکومت صالحین  بر روی زمین اجرا می شود. و همگان برای تهذیب نفس باید تلاش کنند تا بتوانند در آن روز با سپید رو یی و روشن ضمیر در حضورش حاضر شوند.

بنابر این امروز شرعا و عرفا و عقلا کسی حق ندارد بگوید نباید انقلاب می‌شد یا اینکه ولایت فقیه نباید چنین دستوری میداد!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]

موعظه با طعم خدا با پیامبر مهربان ...

 

پیامبر مهربانی ها از هر روشی برای آموختن دین و اخلاق استفاده می کرد تا این بندگان نا آگاه را آگاهی دهد،گاهی با عمل،گاهی و با زبان رفتار بیان می‌کرد و گاهی با لفظ می فرمود وگاهی عملا با  نشان دادن که چگونه گناهان کوچک وقتی بسیار می‌گردد، آتش بزرگی رابوجود می آورد.
پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله در سفری تصمیم گرفت تا به یاران خود خطر انبوه شدن گناهان کوچک را نمایش دهد.لذا در بیابانی بدون آب و علفی اتراق کردند، دستور داد تا برای تهیه آتش همه هیزم جمع آوری نمایند .یاران گفتند در این بیابان هیزم وجود ندارد!حضرت فرمود بروید خارهای بیابان را جمع نمایید.در نهایت تل عظیمی از خارها درست شد، حضرت صلی الله علیه و آله دستور داد تا آتش بزنند، آتش شعله کشید؛ و حرارت سوزانی را بوجود آورد.آنگاه حضرت صلی الله علیه و آله فرمود:«تَجتَمِعُ الّذُنوُب!ثُمَّ قالَ:اِیاّکُم وَ المُحَرّات مِن الُّذنُوب»گناهان نیز این گونه جمع می‌شوند!بنابراین از گناهان صغیره نیز بپرهیزید. در سیره نبوی و معصومین علیهم السلام از این روش‌ها بسیار استفاده شده است.

و در سیره نبوی و معصومین علیهم السلام از این روش ها بسیار استفاده شده است،آنجا که حسنین علیها السلام نحوه وضوی صحیح را به مردی که وضویش اشتباه بود آموزش دادند. این بزرگوار به نزد شخصی که وضویش باطل بود رفتند و از او تقاضا کردند تا با توجه به وضوی آن دو بگوید ،وضوی کدام ی!ک صحیح است!

در زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، عقیل از حضرت تقاضای دریافت بیشتری از بیت المال داشت که حضرت با چسباندن آهن داغ به دست او حرارت آتش سوزان جهنم را به تصویر کشید. این مثلها در وفهم بسیاری از مفاهیم را آسان می سازد ،اگر این مثلها با زبان موعظه بیان می شد اینگونه تاثیر نداشت که صورت عملی آن تاثیر گذار است ؛این گونه تصویر سازی عملی هم برای عقیل درس آموز شد وهم برای تمامی انسانها در همه عصرها آموزشی است.

(مکارم شیرازی، مثالهای زیبای قرآن، ص15-16)

.(نهج البلاغه، خطبه 224»

منبع از کتاب نقش هنر، نویسنده محمدی

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-08-19] [ 05:10:00 ب.ظ ]

آماده برای ظهور ...

زندگی پس اظهور

 نکند یک وقت منتظر حضرت مهدی باشیم هی عجل لولیک الفرج بگوییم، وقتی فرج رسید و ظهور شد؛ ما نتوانیم عدالت امام زمان را تحمل کنیم.
امام که هدفش شایسته سالاریه بگوید آقا تو که تا حالا مدیرکل بودی باید بروی رفتگر خیابان شوی!
قبول داری ؟ این کار و انجام میدهی؟
عجله بی معرفت خطر ناک است، می شود عین همان بلایی که سر امام علی آوردند.
از فساد خلیفه به تنگ آمدند و کشتنش بعد آمدند دست علی را بزور گرفتند که باید تو خلیفه بشوی!
عدل علی را هم تحمل نکردند او را هم شهید کردند.
خدای نکرده ما هم ممکن است مرتکب همین مصیبت شویم منتها این بار بازمان مولا علی فرق دارد.
این بار شمشیر امام زمان آماده است دیگر مثل حضرت علی صبر نمی کند و یا مثل امام حسین قرار نیست بشود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1398-08-17] [ 08:07:00 ب.ظ ]

امام حسن عسکری موفق ترین امام ...

 

امام عسکری موفق ترین

امام حسن عسکری(ع)، خاتِمِ حرکت انسان ۲۵۰ ساله ویژگی‏‌های امام عسکری(ع) در ساحت نظریه انسان ۲۵۰ ساله*
ویژگی(۱): کوتاه‏ترین دوران امامت در ائمه اطهار(ع)دروان امامت شش‏ ساله ‌‏ی امام عسکری علیه ‏السلام با این‏که کوتاه‏ترین دوران‏ها بود ولی بسیار با مشقت و در عین‏ حال با برکت سپری گشت؛ به ویژه این‏که حضرت عسکری علیه ‏السلام خاتِم و پایان‏ دهنده ‏ی حرکت ۲۵۰ ساله ائمه اطهار(ع) بودند و «یك روزِ مجاهدت ائمه(ع) به قدر سال‏ها اثر می‏‌گذاشت؛ یك روز از زندگی مبارك ایشان مثل جماعتی كه سال‏ها كار كنند، در جامعه اثر می‏‌گذاشت. این بزرگواران، دین را همین‏طور حفظ كردند، و الّا دینی كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی‏ بن‏ اكثم كه با آن‏ كه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یكِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها از بین می‌‏رفت و تمام می‌‏شد. این مجاهدت و تلاش ائمه(ع)، قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ كرد؛ این خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا است»(۳۰/ ۰۵/ ۱۳۸۳).*

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-08-15] [ 12:03:00 ب.ظ ]

وقتی مدیر سوراخ دعا را گم کند ...

 

مدیران به بصیرت

وقتی مدیر سوراخ دعا را گم می‌کند قورباغه ابوعطا می خواند. روز13 آبان طلاب در راهپیمایی شهر جلفا شرکت کردند. بعد از پایان راهپیمایی طلاب باید مسیر طولانی را پیاده طی می‌کردند تا به مدرسه برسند و به سرویس برسند ،.

از طرفی صدای سخنران، چون سیستم صدا رسانی هم خوب نبوده و به گوش نمی‌رسیده است. تازه وقت نماز شده بود، باید نماز اول وقت را اقامه می‌کردند.

خلاصه  بعد از ساعت اداری، مدیر استانی سراسیمه به مدیر زنگ می زند، که خبر رسیده که شما تا پایان سخنرانی آقای س. س در میدان نمانده‌اید!

وقتی مدیر مدرسه به من زنگ زد خیلی تاسف خوردم از اینکه چنین شخصی مدیر استان شده است. ایشان اصلا سوراخ دعا را گم کرده است!

صاحب نظران ادعا دارندکه چند احتمال وجود دارد:

یک_احتمالا آقای س .س  در حین سخنرانی با دوربین در میان جمعیت طلاب را زیر نظر داشته است!

دو_ آقای س. س جاسوسی  از جواسیس رجال یا از نسوان در میان جمعیت دارد که اخبار  راهپیمایی را به او می رسانند، که اگر این چنین باشد مخاطب فرمایش حضرت علی علیه السلام قرار می گیرند، که فرمود: یا اشباه الرجال و اگر از نسوان باشد مخاطب این فرمایش حضرت قرار می گیرند، که فرمود: به سخن عده‌ای از زنان که ناقص العقل عمل نکنید. یا اینکه ما چون در مرز هستیم از جواسیس ک گ ب اطلاعات دریافت کرده‌اند!!!!

باید به مدیر محترم عرض کنیم، اولا حق ندارد در راهپیمایی طلاب دخالت کند، هدف اصلی انزجار از آمریکا بوده است که انجام شده است نه تایید سخنران! اصلا فراموش کرده هدف مرگ بر آمریکا بوده است.

مشکلات از آن جا ناشی می‌شود که عده‌ای که نه انقلاب را دیده‌اند و نه جنگ را،  نه سختی‌های انقلاب و پیش از آن را؛ به همین راحتی بدون هیچ هزینه‌ای سر سفره انقلاب نشسته‌اند، کاری هم بلد نیستند، فقط بلدند به جان نهادهای ارزشی بیفتند  و چنگول بر ساحت نهاد های انقلابی بکشند!همان کاری را انجام دهند که پروژه دشمن است یعنی سرباز بی‌جیره مواجب دشمن هستند!!!

دوم این آقا که این همه دقت دارد چرا به وظیفه اصلی خودش که مدیریت کارهایی، است که مرکز به او سپرده  انجام وظیفه نمی‌کند، ولی مبصر آقای س. س شده است!!! یعنی این گروه از مسئولین به بیانیه گام دوم انقلاب برعکس عمل می‌کنند. بیانیه گام دوم یعنی مسئولین کاری نکنند که مردم از انقلاب دلزده شوند، و از گذشتگان عبرت بگیرند و تجربه بیاموزند. بعضی وقت ها بعضی ضرب المثلها مثل یک حدیث در ذهن انسان تداعی می‌شود. “مثل یس خواندن به …..”

سوم حقوقی که از بیت المال می‌گیرد، باز خوردش چیست؟

پیامبر اکرم(ص) فرمود :

کسی که متولی امور ده نفر شود، باید اندیشه چهل نفر را داشته باشد و کسی که مسئولیت اداره چهل نفر را بر عهده می‌گیرد، باید عقل و اندیشه چهارصد نفر را دارا باشد.

و جای تاسف است که نامبرده مسئولیت حوزه‌های علمیه خواهران استان آذربایجان شرقی را به عهده دارد، به نظر می‌رسد مدیر خوبی برای اجرای سوءنیت هاست.خدا به فریادش برسد در روز قیامت.این‌ها همان مدیرهایی هستند که در قیامت دست بسته وارد محشر می‌شوند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-08-14] [ 05:03:00 ب.ظ ]

عصرتربیت مرجعیت ...

امام عسکری

امام عسکری(ع)، خاتِم و پایان‏ دهنده‏‌ی حرکت انسان ۲۵۰ ساله است و می‌‏بایست جامعه‏‌ی اسلامی را برای شروع مرحله‌‏ی دوم عصر تأویل یعنی “عصر زعامت و مرجعیت” و مدیریت نواب عام بر جامعه‏‌ی اسلامی، آماده نمایند. از این رو امام عسکری(ع) برای استمرار و عدم وقفه در دوره‏‌ی چهارم انسان ۲۵۰ ساله(دوران تلاش سازنده‏ی بلند مدت برای ایجاد حکومت الهی)، برنامه‌‏ای راهبردی -که امروزه “مدیریتِ‌‏آینده” نامیده می‏‌شود و از پیشرفته‌‏ترین انواع مدیریت‏‌هاست-، را طراحی و اجرا فرمود؛ و آن “نظریه ولایت فقیه” بود.
الگوی زعامت، مرجعیت و مدیریت نواب عام بر جامعه‏‌ی اسلامی و به عبارتی دیگر پایه‏‌ ریزی نظریه‏‌ی ولایت فقیه، هرچند از زمان ائمه پیشین(ع) مطرح و جنبه‏‌ی علمی یافته بود- مثل مقبوله‏‌ی عمربن‏ حنظله از امام صادق(ع) - اما در زمانه‏‌ی امام عسکری(ع) هم جنبه‌‏ای عملی‏‌تر از قبل یافت(نک: به حدیث «فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ…»(الاحتجاج/ ج۱/ ص۴۵۸))؛ و شیعه به برکت این مدیریت ‏آینده‏‌ی حضرت عسکری(ع)، نه تنها توانست در عصر غیبت، از خطر سقوط و انحطاط نجات یابد بلکه روزبه‏‌روز به حیات بالنده و قدرت خود افزوده است و این مهم به برکت شبکه مدیریت نواب عام (فقهاء) بر جامعه‏‌ی اسلامی که امروز پیشینه‏‌ای یازده قرنی دارد و از جناب ابن‏‌قولویه قمّی – که به تعبیر شاخص‏‌ترین عالم رجالی (مرحوم نجاشی): «هر زیبایی و علم و فقهی که مردم با آن وصف گردند، ابن قولویه برتر و فوق آن است» (و كلُّ ما یوصف به الناس من جمیل و ثقة و فقه فهو فوقه(رجال النجاشی/ ص۱۲۳)- تا امام خامنه‌‏ای حفظه‌‏الله‌‏تعالی امتداد داشته است، میسر بوده است.

راهبرد خدمت برای تحقق قدرت اسلام کلان‏‌ترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران•امام خمینی(ره) در آستانه‏‌ی اولین نیمه‏‌ی شعبانِ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸ فرمودند: «ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این انتظار خدمت بكنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید كوشش كنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بكند، و مقدمات ظهور ان‏شاءالله تهیه بشود»(صحیفه امام/ ج۸/ ص۳۷۴).این فرمایش، حاوی گُزاره‏‌ی راهبردی (استراتژیک) «خدمت در انتظار» است که گویای رویکرد کلان انقلاب اسلامی و «آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنافداه است»

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-08-13] [ 09:57:00 ب.ظ ]

مرگ آمریکا در ایران ...

 

روزی که آمرکا در ایران مرد

نقش ۱۳ آبان در تبدیل شعار مرگ بر آمریكا به شعور
۱- پیوند روز دانش آموز با روز ملى مبارزه با استكبار جهانى سبب پیشتازى جوانگرایى در عرصه آمریكا ستیزى و استكبار ستیزى شده است. جنایات آمریكا و استمرار آن تا ۱۳ آبان امسال كه از سوى رئیس جمهور این كشور موعد شروع دور جدید تحریم‏ هاى نفتى تعیین گردیده سبب شده تا شعار مرگ بر آمریكا به شعورى ضد آمریكایى نه در ایران بلكه سراسر جهان تبدیل شود.


۲- شعار مرگ بر آمریكا واكنش ملت ایران به رفتارهاى خصمانه این كشور در ایران باز مى‏ گردد كه با فلسفه انقلاب اسلامى نیز همخوانى داشت. لذا در بیان ریشه‏ هاى شكل‏ گیرى این شعار مى ‏توان به ماهیت سلطه ستیزى، استكبار ستیزى، برائت از مستكبران و مشركان، دشمن‏ شناسى و بصیرت ملت ایران، سابقه آمریكا در كودتاى ۲۸ مرداد ۳۲، حمایت از رژیم پهلوى، تلاش براى مقابله با قیام ملت ایران و تحمیل جنگ و تحریم ‏هاى اقتصادى اشاره كرد.


۳- شعار مرگ بر آمریكا از همان ابتداى طرح آن مخالفانى هم داشته است كه برخى با آن‏ها برداشت ‏هاى انحرافى از مباحث دینى و اخلاقى نظیر لزوم عدم تعیین مصداق براى استكبار و یا پرهیز مومنان از نفرین و لعن همراه بوده است اما تبارشناسى مخالفان نشان مى ‏دهد این مخالفت‏ هایى كه از سوى جبهه ملى، نهضت آزادى، برخى تكنوكرات ‏ها به بهانه تنش زدایى، و جریان تجدید نظر به ‏دلیل تسلیم پذیرى در مقابل قدرت آمریكا داراى پشتوانه اعتقادى و حتى برنامه ‏ریزى براى بازگرداندن آمریكا به كشور صورت ‏گرفته و مى ‏گیرد.


۴- شعار مرگ بر آمریكا بنابه دلایل عقلى و نقلى زیادى باید استمرار داشته باشد از جمله آن‏كه؛ كینه توزى آمریكا علیه كشورمان در قالب ‏هاى مختلف جنگ رسانه اى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى ادامه دارد، ایادى آمریكا در ایران و سراسر جهان براى كاهش نفرت عمومى از این كشور هزینه مى‏ كنند، این شعار به باور امام راحل(ره) داراى اثر وضعى و تأثیر عملى است، حذف شعار آمریكا با هدف دفاع از این كشور و وادار كردن مردم به توبه در نگاه به آمریكا باشد، امروز شعار مرگ بر آمریكا ملت ایران فراگیر و جهانى شده و تا تغییر راهبردها و سیاست‏ هاى غلط آمریكا باید ادامه یابد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ق.ظ ]

مرگ بر آمریکا در قرآن ...

مرگ بر آمریکا

جزءبیست ونهم سوره مدثرآیه19 -21

إنه فكر و قدر
فقتل كيف قدر
ثم قتل كيف قدر
- او (براى مبارزه با قرآن ) انديشه كرد و مطلب را آماده ساخت .
 مرگ بر او باد چگونه (براى مبارزه با حق ) مطلب را آماده كرد.
 - باز هم مرگ بر او چگونه مطلب (و نقشه شيطانى خود را) آماده نمود.

پ ن

چرا به دیگران توهین می کنیم؟!شما چه جور مسلمانی هستید و ادعای جهانی سازی با کلید واژه انتظار دارید؟!

پرسیدم کدام توهین؟

گفت: مرگ بر آمریکا!

گفتم :این سخن ما نیست بلکه سخن خداوند است!با تعجب گفت شما ادعا دارید که خدا گفته مرگ بر آمریکا بگویید!

گفتم بله! گفت:با کدام دلیل؟

گفتم:کلمه مرگ بر آمریکایی که امام خمینی (ره) در دوره معاصر در دائره المعارف جهان بوجود آورد ،ریشه قرآنی دارد که از سوره مدثر گرفته شده است.

 

موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-08-12] [ 08:39:00 ب.ظ ]

مرگ بر آمریکا ممنوعه ...

مرگ بر آمریکا شعار تاقیامت 

در دوران اصلاحات قرار بود روز راهپیمایی سیزده آبان طلاب حوزه ما پرچم آمریکا را آتش بزنند.
در حالیکه از طرف فرمانداری اطلاع رسانی کرده بودند، نباید شعار مرگ برآمریکا بگویید و سوزاندن پرچم هم ممنوع است.
طلبه مدرسه پرچم آمریکا را آماده کرده بود با گبریت و نفت در میدان شهر منتظر رسیدن جمعیت بود که معاون فرمانداری با ماشین مدل بالای فرمانداری رسید و گفت با اجازه چه کسی این کار را می کنی؟

طلبه انقلابی گفت ما برای آتش زدن پرچم آمریکا از رهبرمان اجازه گرفته ایم. معاون فرماندار سرافکنده بازگشت.

مرگ بر آمریکا جمله ای است که تقریبا عمری به اندازه انقلاب شکوه مند ایران دارد.
این واژه مقدس را امام خمینی «ره» وارد دائره المعارف جهان کرد.
مرگ بر آمریکا جمله جامع الاطراف است، که شامل همه کسانی که با انقلاب اسلامی، ولایت زاویه دارند می شود. این افراد زاویه دار در هر قشر و پوسته و لباس وجود دارند. مثل مراجع سکولار، نمایندگان و مسئولینی که چشمشان به غرب است.
خلاصه معانی بسیاری را در خود دارد.
واژه هایی چون مرگ بر منافق، مرگ برسازشکار، مرگ بر غربزده، مرگ بر لیبرال، مرگ بر فتنه گر، مرگ بر ضد انقلاب، برای همین در طول این چهل سال انقلاب ما با این گونه افراد بسیار روبرو شده ایم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]

گره کور گذرنامه قطع رحم بود ...

 

اربعین ورضایت پدر

قرار بود خانوادگی برای زیارت اربعین بروند. همه آماده بودند جز یک نفر، همگی منتظر آمدن پستچی و تحویل گذرنامه بودند ولی خبری نشد. وقت کم بود، همه فامیل از شهرستان آمده بودند قم و منتظر همین یک نفر مانده بودند. همه کوله پشتی ها آماده بود. آن شخص آمد جلوی همه کوله پشتیش را انداخت یک گوشه و با بغضی که در گلو داشت و با چشم‌های سرخ شده از گریه، گفت: شما بروید منتظر من نشوید.

کسی که مسئولیت گروه را به عهده داشت و قرار بود با همکاری او به زیارت اربعین بروند، بعد از نماز صبح با خود فکر کرد، خدایا مشکل این زائر چیست، که کارش برای رفتن درست نمی شود. این بنده خدا که هرماه در خانه اش روضه امام حسین می گیرد؛ اگر مشکل او با دست من حل می شود به من یک علامتی نشان دهید تا حل کنم که بتواند به زیارت برود.

بعد از صبحانه که روز جمعه بود، به همسرش گفت: برویم خانه پدرت خداحافظی کنیم، آن شخص بدون پاسپورت که خواهر همسرش می‌شد گفت: بسلامت .پرسید: مگر شما به خانه پدرت نمی آیی بیا باهم برویم. شوهرش پاسخ داد: نه او با پدرش قهر هست! گفتم: گره کارتو این بوده که زیارت قسمتت نمی شد. بیا بروم. او را هم به خانه پدرش بردم و دست پدر را بوسید، از خانه پدرخانم آمدیم بیرون. پرسیدم:پاسپورت را کجا داده ای برویم بگیریم گفت: امروز جمعه است و تعطیل. گفتم: باشد برویم. رفتیم به همانجایی که قرار بود پاسپورت را تحویل بگیرد با تعجب دیدیم که تعطیل نیست از مسئول مربوطه پرسیدم گذرنامه این خانم چرا نیامده است در لیست نگاه کرد گفت صادر شده است ولی دست ما نیست در اداره پست است. پرسیدم: اداره پست باز است؟ گفت: بله رفتم اداره پست، گفتم گذر نامه خانم ع.م را بدهید از روی میز برداشت و داد دستم بدون اینکه بگوید کارت شناسایی یا شناسنامه اش را نشان دهید، در حالیکه صفی از مردم بودند که باید کارت ملی را نشان می دادند تا گذرنامه را تحویل بگیرند.همگی باهم مسافر اربعین شدیم. گره گذرنامه او به خاطر قطع رحم با پدرش بود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1398-08-10] [ 10:27:00 ق.ظ ]

روز های مبارک ربیع ...

بهار مدرسه

آیا این که بعضی از افراد در شب اول ربیع الاول، شبانه به مسجد می روند و آرزو و دعا می کنند، بدعت در دین نیست؟ آیا سند روایی دارد؟ آیا این حدیث که هر کس به من بشارت ماه ربیع را بدهد من او را به بهشت مژده خواهم داد، از پیغمبر اکرم (ص) است؟
ماه ربیع الاول بهار ماه‌ها است. با حلول این ماه، ماه پر از حزن و اندوه صفر که ماه مصیبت های بزرگ اهل بیت رسول خدا (ص) بود به پایان رسیده است. اوج مصيبت ماه صفر در دهه سوم آن است. با اربعين شروع مي شود و به ايام رحلت حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي (ص) و شهادت سبط اكبرش، حضرت امام حسن مجتبي (ع) و غروب خورشيد طوس، حضرت علي بن موسي الرضا (ع) ختم مي شود. و از طرف دیگر در اين ماه ميلاد رسول خدا (ص) که رحمة للعالمین است، واقع شده است و مي‌توان ادعا كرد از اول آفرينش زمين رحمتي مانند آن بر زمين فرود نيامده است؛ زيرا برتري اين رحمت بر ساير رحمت هاي الهي مانند برتري رسول خدا بر ساير مخلوقات است[1].
اول ربیع الاول به نقل منابع تاریخی روز هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه است[2] هم از این جهت و هم از جهت این که مولودهای با برکتی در آن واقع شده است بسیار مبارک و میمون است.
سید بن طاووس در کتاب الاقبال در فضیلت این ماه جملاتی آورده است و از اتفاقات مبارک این ماه، هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه و سلامت ایشان از نیرنگ دشمنان برای قتل ایشان در شب لیلة المبیت را بر شمرده است و نماز شکر را به نشانه شکر گذاری از خدا در این روز مناسب می داند و از قول شیخ مفید نقل کرده است که روزۀ این روز به دلیل موفقیت پیامبر(ص) و نجات ایشان از دست دشمنان مستحب است و در نهایت دعایی برای این روز نقل کرده اند.[3]
مرحوم جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات نوشته است: “اين ماه همانگونه كه از اسم آن پيداست بهار ماه‏ها است، بجهت اين كه آثار رحمت خداوند در آن هويداست. در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاى زيبای او بر زمين فرود آمده است؛ زيرا ميلاد رسول خدا (ص) و سلّم در اين ماه است و مى‏توان ادعا كرد از اول آفرينش زمين رحمتى مانند آن بر زمين فرود نيامده است … بر مسلمان مراقب واجب است با تمام تلاش خود در شكرگزارى اين نعمت بزرگ كوشش و سعى كند…"[4].
شیخ عباس قمی نیز در مفاتیح در اعمال ماه ربیع الاول آورده است: “روز اول علما گفته‏ اند مستحب است كه براى تشكر نعمت سلامتى رسول خدا (ص) و أمير المؤمنين (ع) روزه بدارند و زيارت آن دو بزرگوار در اين روز مناسب است".‏[5]
در کتب ادعیه و روایات چیز دیگری در اعمال شب و روز اول ماه ربیع الاول، غیر از آنچه که بیان گردید، یافت نشد، اما عدم وجود روایت در بارۀ اعمال خیر و مستحبات در منابع دینی، دلیل بر بدعت بودن انجام آنها نیست؛ زیرا انجام همۀ کارهای خیر از جمله حضور در مسجد، عبادت، دعا و مناجات با خدا در هر زمان مستحب و پسندیده است و انجام آنها با قصد قربت و به امید ثواب هیچ اشکالی ندارد، اما در صورتی که به دروغ عمل خاصی (هر چند پسندیده را) به دین نسبت دهند بدعت و حرام خواهد بود؛ زیرا بدعت در دین و شرع به معنای ” نسبت دادن چيزي به دين در حالي که در واقع جزء دين و شريعت نيست".
اما در مورد مژده بهشت دادن پیامبر به کسی که بشارت ماه ربیع را بدهد، ما در منابع شیعی حدیثی در این باره پیدا نکردیم.
بله صاحب تفسیر روح البیان حدیثی نقل می کند که: “کسی که مرا به اتمام ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت بشارت می دهم"[6] و شاید این حدیث همان معنای مورد نظر را می رساند.
پی نوشتها:
[1]. ملكي تبريزي(ره)، ميرزا جواد آقا ، المراقبات.
[2].مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 55، ص367، مؤسسة الوفاء، بیروت، سال 1404ه ق.
[3]. علی بن موسی بن طاووس، الاقبال بالاعمال، ج 3، ص 105، (المکتبة الإعلانات الإسلامیة)دفتر تبلیغات اسلامی، 1377 ه ش.
[4].ملکی تبریزی، جواد، محدث بندر ریگی، ابراهیم، ترجمه المراقبات ص 65، انتشارات اخلاق، سال 1376ه ش.
[5].قمی ، عباس، مفاتیح الجنان ص 295، اسوه.
[6] “من بشرنى بخروج الصفر بشرته بالجنة"، حقى بروسوى، اسماعيل، تفسير روح البيان، ج ‏4، ص 325، دار الفكر، بيروت.

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-08-08] [ 02:01:00 ب.ظ ]

بهای یک باور ...

 

بهای یک باور

درحال نماز بود که همزمان با صدایی محکم و لرزش ساختمان را احساس کرد. سلام نماز را داد، دختر دوساله اش را دید که نقش زمین شده است. به همین راحتی در کنارش مشغول بازی بود که می خواست بپرد که خورد زمین، چه زمین خوردنی خانه لرزید.

دخترک نفس نمی کشید، خواست به او تنفس مصنوعی او را به هوش آورد، چون سرماخورده بود بینی اش پر بود و راهش بسته. از راه دهان خواست نفس بدهد دندانش کلید شده بود.

همینطور کودک در بغلش بود مانده بود حیران چه کند، یاد سخنرانی دیروزش افتاد که برای حاضران می گفت:« که مالک هیچ چیزمان نیستیم و تنها خداست که مالک هم چیز است

با خود فکر می کرد یعنی خدا می خواهد به من نشان دهد که حرفی که زدی به آن ایمان داشتی که می گفتی؟!

پسرش که تازه پیش دبستانی می رود با تعجب به خواهر بی جانش نگاه می کرد و هاج واج مانده بود.

در یک لحظه بچه با یک نفس عمیق بازگشت ولی بی رمق و رنگش همچون مهتاب  سفید شده بود. پلکهایش را بزحمت باز کرد و دوباره بست.بعد از لحظاتی کودک بلند شد و بازیگوشی خودش را شروع کرد.

و باور کرد که او مالک همه چیز است و انسان ملک خداست!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-08-06] [ 06:30:00 ب.ظ ]

زیارت حضرت از راه دور ...


 

مرحوم «علاّمه مجلسى» از «شیخ مفید» و «شهید اوّل» و «سیّد بن طاووس» نقل مى کند که روایت شده: امام صادق علیه السلام در روز میلاد رسول اکرم صلى الله علیه وآله امیرمؤمنان علیه السلام را به این زیارت، زیارت کرد و آن را به محمّد بن مسلم ثقفى تعلیم داد و فرمود: وقتى به محلّ دفن امیر مؤمنان علیه السلام رسیدى براى زیارت، غسل کن و پاکیزه ترین لباس خود را بپوش و با بوى خوش، خودت را معطّر ساز و با سکینه و وقار حرکت کن، وقتى به در حرم مطهّر رسیدى رو به قبله بایست و سى بار تکبیر بگو وزیارت را بخوان السلام علی رسول الله…..
ممکن است برخی برای این نکته پرسشی داشته باشند که چرا روز میلاد پیامبرصلی الله علی و آله زیارت امیرالمومنین علیه السلام سفارش شده است؟ نطیر همین سفارش در مبعث هم مطرح شده است.
اکنون پاسخ سوالها
الف)پیامبر اعظم صلى الله علیه وآله خود فرمودند «انا مدینه العلم و علی بابها »این نکته را به به اذهان متبادر می کند که برای رسیدن به محضر رسول خدا صلى الله علیه وآله باید از دروازه توجه به مولا علی علیه السلام وارد شد
ب) ارتباط دوسویه این دو بزرگوار و اتحاد این دو نور چنان در هم آمیخته شده است که مانند یک روح و جان در دو بدن هستند،بر همین اساس در روز مباهله پیامبر بزرگوارصلى الله علیه وآله از علی علیه السلام با عبارت «انفسنا» یاد کرده است.لذا لازمه چنین اتحادی زیارت کردن یکی زیارت دیگری می باشد.
ج)وسومین نکته که از ذهن ناقص بنده تراوش کرده است ،این است که بدون شناخت علی علیه السلام، دین پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ناشناخته می ماند.بنابراین باید اول به زیارت او شتافت .
چطور که در زمان حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله ،عربی بادیه نشین از ندیدن رسول خدا صلى الله علیه و آله به ایشان گلایه کرد و گفت : مسیر طولانی مدینه را طی می کنم و از محضر علی علیه السلام استفاده می برم ولی از دیدن شما محروم هستم.رسول خداصلى الله علیه و آله فرمود: زیارت علی علیه السلام زیارت من است و هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هرکس با علی دشمنی کند با من دشمنی کرده است. بعد فرمود: این مطلب را از طرف من به قومت برسان هرکس به زیارت علی آید به زیارت من آمده است و من و جبرئیل ومومنان صالح روز قیامت به او پاداش خواهیم داد
مفاتیح نوین ص301 -309

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-08-05] [ 02:40:00 ب.ظ ]

پیامبر متمدن و خوش پوش ...

 

در آن اوضاع و احوالی که خیلی‌ها رنگ آب را نمی‌دیدند لباسش همیشه سفید و تمیز بود.

ساده بود، حتی انگار چند جایش را هم وصله زده بود. ولی…همه می‌دانستند پیامبر صلی الله علیه و آله از هر چه بگذرد از عطر نمی‌گذرد.

حتی برخی می‌گفتند رسول خداصلی الله علیه و آله بیش از آنچه خرج نان خانه‌اش می‌کند عطر می‌خرد.

دوستان و نزدیکانش وقتی از سفر برمی‌گشتند برایش عطر می‌آوردند.

آخر از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بودند که می‌گفت: من از عطر و نماز لذت می‌برم.


از هر کوچه‌ای رد می‌شد انگار بهار از آن عبور کرده بود. در و دیوار بوی گل می‌داد؛ عطر پیامبرصلی الله علیه و آله .


شمیم عطرش زودتر از خودش همه را از آمدنش با خبر می‌کرد. البته نه زودتر از سلامش.

از دور به همه سلام می‌کرد.ـ پیامبرصلی الله علیه و آله چه عطر خوبی دارد. عطر گل محمدی.مرتب موهایش را شانه می‌کرد.

کنار حوض آب ایستاده بود و گل روی خودش را مرتب می‌کرد. دست مبارکش را نم‌دار می‌کرد و به موهای نرمش می‌کشید و با انگشتانش شانه می‌کرد موهایش را.
یکی از اصحاب که انگار حوصله‌اش سر رفته بود گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) چه قدر به ظاهر خودتان عنایت دارید؟ و او که مثل بهار لطیف و مهربان بود گفت: این حق برادران دینی توست که تو را آراسته ببینند.می‌خواست بگوید تو حق نداری برادر دینی‌ات را آزرده کنی. چه با حرف چه با رفتار و چه با ظاهر ژولیده‌ات.

به همه می‌گفت حتماً هفته‌ای یکبار خود را شستشو دهید و اگر با نیت غسل کنید برایتان عبادت هم حساب می‌شود. می‌گفت مؤمن نباید ژولیده و پریشان باشد. خودش هم هیچ‌گاه غسل جمعه را فراموش نمی‌کرد.

ناخن‌هایش همیشه کوتاه و سفید بود.کسی به حضرت عطر تعارف کرد. حضرت قبول کرد و خود را معطر ساخت و می‌فرمود: بویش خوش و حملش آسان است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی به موهایش روغن هم می‌زد. اول سر مبارکش و بعد محاسنش را با روغن تزئین می‌فرمود.
پیامبری که از همه شیک‌ پوش‌ های امروزی شیک‌پوش‌تر بود، حتی در جنگ لباس سفید و سبزی می‌پوشید که سبزی لباس بر سفیدی چهره رسول الله صلی الله علیه و آله غلبه می‌کرد. البته خیلی در قید قیمت لباسش نبود و گاهی عبا، گاهی جبه و گاهی پیراهن سفید می‌پوشید.اصلاً بیش‌تر لباس‌هایش سفید بود.


وقتی حرف می‌زند مبهوت می‌شوی به زیبایی کلمات و مهربانی صدایش دل بسپاری یا چهره نورانیش یا آن دندان‌ های مرواریدی سفید و مرتبی که چهره او را زیباتر کرده. شنیده‌ ام هر روز و موقع نماز دندان‌ هایش را مسواک می‌زند. می‌فرمود با دهان خوش‌بو با خدا صحبت کنید.

تا دستش را نمی‌شست، دست به غذا نمی‌زد. شب قبل از خواب چشمان زیبایش را سرمه می‌کشید. می‌فرمود سرمه نور دیده را افزون می‌کند.


وقتی می‌خواستند به مسافرت بروند همه وسائل‌ شان را کنترل می‌کردند. غذا، ظرف، آب کافی… زین اسب هم سالم باشد.
راستی، راه طولانی است نعل اسب هم باید عوض شود تا زبان‌بسته در بیابان‌ اذیت نشود.همه سر قرار آمدند و پیامبرصلی الله علیه و آله هم اسباب سفر را آماده کرده بود. با یک بسته اضافه:آینه، سرمه‌دان، شانه، مسواک و قیچی.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند، پیامبرصلی الله علیه و آله پس از نماز عشا، ظرف آب و مسواکش را طلب می‌کرد تا روی آن را بپوشانند و کنار بسترش بگذارند. مسواکش از چوب اراک بود.
حضرت صلی الله علیه و آله نیمه شب که برای نماز شب برمی‌خواست اول مسواک می‌زد و بعد وضو می‌گرفت.
فقط این‌ها نبود، با آن‌همه مقام، با بردگان و غلامان هم‌سفره می‌شد. حسرت پیش سلام شدن به دل دوستانش مانده بود.
اگر یکی از مسلمانان بیمار می‌شد به عیادتش می‌رفت.ناراحت هم که می‌شد، اخم نمی‌کرد بچه‌ها را دوست داشت. و دل نازک بود مثل…، مثل… مثل هیچ‌کس. او فقط مثل خودش بود.

او پیامبر همه خوب‌ها و خوبی‌ها و شیک‌پوش‌ها بود.
محمد بهمنی

www.Bahejab.com

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1398-08-03] [ 11:04:00 ب.ظ ]

زندگی به سبک امام رضا ...

.


معرفى و شناساندن جايگاه ارزشمند و متعالى علمى و اجتماعى امام به جامعه اسلامى‏ از جمله اقدامات مؤثر حضرت رضاعلیه السلام شناساندن حقيقت امامت و تبيين نيازمندى جامعه به‏ وجود مقدس علمى و معنوى او براى جامعه مسلمين است.
ايشان در برهه ‏هاى مختلف امامت خود با اقدامات مختلفى همچون مناظره و نيز در توصيه‏ ها و بيانات خود
همواره ابعاد مختلفى از امامت خويش و ثمرات وجودى آن براى جامعه اسلامى را نمايان مى نمودند.
آن حضرت در توصيف جايگاه امام معصوم و مقام والا و ملكوتى او به شيعيان خود درس معرفت و امام ‏شناسى را آموختند.
چنان‏ كه دراين ‏باره مى ‏فرمايند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگ‏تر، مقامش عالى تر، مرتبه‏ اش بلندتر و ژرفايش عميق ‏تر از آن است كه عقل‏ ها به آن برسد و انديشه‏ ها آن ‏را دريابند. امام همانند خورشيد فروزانى است كه خود در كرانه افق و دور از دسترس و چشم ‏انداز است. و نورش سراسر هستى را فراگرفته است. امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شب‏ها براى رهگذر شهرها و كويرها و گرداب بر تلاطم درياهاست.» (درحريم طوس، ص‏234)
علاوه بر اين در عرصه مبارزه با دستگاه تبليغاتى مأمون كه سعى داشت مقام علمى و معنوى امامت را با ترتيب دادن جلسات مناظره دچار خدشه كند، امام رضا علیه السلام از اين فرصت براى شناساندن جايگاه علمى خود به همگان بهترين بهره را بردند.
امام علیه السلام در اين جلسات با هر يك از دانشمندان، با زبان خود و از كتاب خود آنان، بر بطلان نظريه آن‏ها و حقانيت اسلام و صداقت حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله استدلال نمود.
تا آن ‏جا كه همگان در برابر حضرت سر تعظيم فرود آورده، بر بطلان نظريه خويش و صحت سخنان امام رضا علیه السلام اعتراف نمودند و بعضى همانند عمران صائبى كه مشرك و در علم كلام و فن خطابه متبحّر و متخصّص بود به حقانيت اسلام اعتراف مى‏ كردند و در همان مجلس اسلام مى ‏آوردند. (در حريم طوس، ص‏206)
هم ‏چنين درزمينه پاسخ به شبهات در مسأله امامت، آن حضرت اقدامات اساسى انجام دادند كه گوياى علم
نامحدود ايشان بود.
در اين زمينه محمد بن عيسى يقطينى اظهار داشته است: «وقتى مردم، در مسأله امامت امام رضا علیه السلام اختلاف پيدا كردند من كه مسؤل جمع‏ آورى پرسش‏ هاى مردم و پاسخ ‏هاى آن حضرت بودم، پانزده هزار مسأله گرد آوردم كه از حضرت سؤال شده بود و وى به تك ‏تك آن‏ها پاسخ فرموده بودند.»
(سرچشمه ‏هاى نور امام رضا(ع)، ص‏92)
اين مرتبه علمى به‏ اندازه‏اى شهرت يافت كه لقب «عالم آل محمدصلی الله علیه و آله» را بر ايشان نهادند.
چنان ‏كه ابراهيم بن عباس در رابطه با گستردگى علم امام رضا علیه السلام نقل مى‏ كند كه: «هرگز نديدم از امام رضا علیه السلام چيزى را بپرسند كه آن حضرت نداند.

و عالم ‏تر از او نسبت به زمان خودش نديدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤال‏ هاى مختلف امتحان مى‏ كرد و آن بزرگوار جواب مى‏ فرمود، در عين اين‏ كه جواب‏ هاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود.

قرآن ‏را در هر سه روز يك ‏بار ختم مى‏ كرد، و مى‏ فرمود: اگر بخواهم كمتر از سه روز يك ختم قرآن بخوانم مى‏ توانم. لكن به هيچ آيه ‏اى مرور نمى‏ كنم مگر آن‏ كه در آن فكر مى‏ كنم و اين ‏كه چه وقت و درباره چه چيز نازل‏ شده است. لذا قرآن‏ را در سه روز ختم مى‏ كنم.» (بحارالانوار، ج 49، ص‏90)

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]

رعایت شئونات موکب داران ...

شئونات وسنتهای موکبداری

قبل از سفر اربعین صدا سیما تبلیغات مفیدی برای شرکت کنندگان منتشر می کرد. یکی از نکته های مفید و مهم رعایت کردن شان موکب داران  و دومین نکته مجادله نکردن با موکب داران بود.

که نکته کارسازی بود، با توجه به این مطلب که مردم عراق به ایرانی به عنوان یک الگو نگاه می کنند.

ولی متاسفانه در مرز خسروی بسته های بهداشتی به مسافران اهدا می شد که در بروشوری مستحبات سفر اربعین را یاد آوشده بود، که یکی حنا گذاشتن بود.

در حالیکه مردم ایران هم در دوماه محرم و صفر به حرمت امام حسین حنا نمی گذارند. این از سنت های دیرین شیعان ایرانی است. با این تفاوت در  بین سایر شیعیان کشورهای دیگر، حنا گذاشتن را در این دوماه حرام می دانند.در حالیکه یکی از نکته های که در اصول فقه می خوانیم، برای استنباط احکام، سیره عقلا است. یعنی روش های که در میان مردم سنت شده است و ریشه آن در روش عقلا عمل می شده است باید حفظ شود.

وقتی می دیدند که ایرانی حنا گذاشته است به شدت تعجب می کردند و معترض بودند که ایرانی چرا این اشتباه را مرتکب شده است. خیلی بد می شد نه وقت داشتیم و نه زبان می دانستیم تا برای اثبات حرام نبودن آن را توضیح دهیم.

وقتی در یک موکب به علت همکاری با آنها صمیمیت زیبایی فراهم شد، زبان موکب دار به شکایت باز شد که شمای ایرانی که بسیار خوب هستید چرا اجازه داده اید همراهتان حنا بگذارد. یعنی ایرانی حرام را حلال می داند!

خلاصه این فتنه را ندانستیم که از کجا در فرهنگ ایرانی وارد کردند تا از زیبایی اربعین بکاهد و ایرانی را از چشم عراقی و سایر ملل بیندازد.گاه می گفتند طب سنتی این توصیه را کرده است، هر چه بود خیلی شرمندگی داشت.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]