من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 10
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 6
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

وظیفه همسر م در تربیت .... ...




ب ) اوصاف پدر قرانی با مبنا قرار دادن ماجرای حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام

یکی از اوصاف پدر قرآنی آن است که از خداوند درخواست فرزند صالح می کند« رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِين . سوره صافات آیه 100

توضح این که: در این ایه حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند درخواست فرزند صالح می کند و نکته ی جالب این است که خداوند در سوره انبیاء آیه 105 می فرماید بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد:« وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُون: و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد »

به عبارت دیگر حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند می خواهد به او فرزندی عطا کند که صلاحیت وراثت زمین را داشته باشد.با توجه به این نکته می توان استنباط کرد که صفت دیگر پدر قرآنی آن است که برای فرزندش آرزو های بلندی را در نظر می گیرد اما این آرزو ها از نوع خیالی نیست بلکه با لحاظ شرایط آن چنین آرزوهای می کند.این آروز شاید به ظاهر خیالی باشد- همان حاکمیت بر زمین- ولی فراموش نکنیم که این قاعده ی الهی است که صالحین بر زمین حکمرانی خوهند کرد.

قابل توجه پدران جامعه ی ما که گاهی برای فرزندنشان آرزوهای خیالی واهی در سردارند که امکان دسترسی به آن آرزوها نه تنها غیر ممکن است بلکه برای فرزندانشان شرایط لازم جهت نیل به آنها مهیا نیست.

صفت بعدی پدر قرانی این است که به فرزندش به عنوان هدیه ی الهی می نگرد« الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ …. سپاس خداى را كه با وجود سالخوردگى اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد.ابراهیم آیه 39

لازم به ذکر است که اگر انسان از کسی هدیه بگیرد متناسب با جایگاه هدیه دهنده با هدیه اش برخورد خواهد کرد. به طور مثال اگر انسان از فرماندار شهر هدیه بگیرد یک نوع برخورد خواهد کرد ولی اگر این فرد از دست رئیس جمهور همان هدیه را بگیرد نوع برخوردش قطعا فرق خواهد کرد.مرتبه هدیه دهنده هر قدر بالاتر برود رفتار گیرنده هدیه هم متناسب با ان جایگاه متغیر خواهد بود.مسئولیت انسان هم متناسب با ارزش هدیه ای که دریافت کرده فرق میکند.

فرزند هرچند هدیه الهی است اما انسان در قبال آن مسئولیت سنگینی به عهده دارد که عبارت است ازتعلیم و تربیت درست فرزند. اگر انسان این مسئولیت را به درستی ایفا نکند خداوند همان نعمت فرزند را به نقمت تبدیل خواهد کرد.

و شاید بتوان گفت مشکل اصلی خانواده های امروزی ما همین مسئله است .

ان شالله در پست فرزند قرانی توضیح بیشتری درارتباط دو سویه ی پدر و فرزند خواهیم نوشت.

صفت دیگر پدر قرانی ناامید نشدن از رحمت الهی در مورد فرزند دار شدن است « الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء: سپاس خداى را كه با وجود سالخوردگى اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد به راستى پروردگار من شنونده دعاست »ابراهیم آیه 39

همانطور که در آیه مشخص است حضرت ابراهیم علیه السلام در سن پیری صاحب فرزند شدند « عَلَى الْكِبَرِ» با اینکه سنشان بالا بود اما همچنان به درگاه خداوند دعا می کردند. آری کسی که در چنین سنی از رحمت الهی ناامید نباشد حقش است که خداوند به او فرزندی مانند حضرت اسماعیل و اسحاق عطا کند.

قابل توجه پدرانی که به هر دلیل صاحب فرزند نمی شوند! برای چنین افرادی حضرت ابراهیم علیه السلام بهترین الگو است. البته به این شرط که ابراهیم وار به سوی خدا روی آورند. یعنی مانند برخی از مسلمان نماها نباشند که در خوشی عبد شیطانند اما در ناخوشی عبد خدا!

رامیان - حیدری

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-05-11] [ 08:56:00 ب.ظ ]

به جای ازدواج با یه دختر دوست شو! ...

پشت خط یه خانومی بود، وقت مشاوره می خواست.

قرار شد بیاد دفتر، موعد مقرر آمدند، مادر با پسرش آمده بود! من متعجب شده بودم! چون همیشه برای خانوم ها مشاوره می دادم.

اما حالا جنس مُراجع تغییر کرده بود! پذیرفتم، وارد گفتگو شدیم. پرسیدم مشکل چیه؟ مادرش گفت: پسرم میگه همسر می خوام،

با خوشحالی گفتم: به به چه پسر خوبی آفرین! مادرخانومی گفت: خانوم این چه حرفیه! من آوردمش پیش شما تا بهش نصیحت کنی که از ازدواج منصرف بشه!

پرسیدم چرا؟! گفت نه شغل داره نه سربازی رفته.

پرسیدم چندتا دختر داری ؟!گفت دوتا. گفتم یه عروس بگیر تا دخترات بشه سه تا! به دختری که انتخاب می کنی بگو تا زمانی که پسرم دستش تو جیبش بره مثل دخترای من با ما زندگی کن.

آقای پسر گفت: اصلا نیازی به خرجی دادن بابام نیست! بابام چند دهنه مغازه داره و چند تا حیاط داره!

یه مغازه با دو دستگاه کامپیوتربه من بده من خودم کار کامپیوتری راه می اندازم.

مادر خانومی گفت :پیشنهادمن اینه که پسرم فعلا با یه دختر دوست بشه و نیازش را برطرف کنه، هروقت رفت سربازی و شاغل شد و خونه خرید براش همسری که می خوام انتخاب می کنم.

درحالیکه چشام گرد شده بود، با تعجب گفتم شما برای اینکه برای پسرت هزینه نکنی، او را به آتش جهنم روانه می کنی!؟

وقتی فرزند دار می شدی ، فکر نکردی که پسرت همانطور که شیر می خواد ،غذا می خواد، لباس می خواد، به سن بلوغ می رسد وهمسر می خواد.

یا باید فرزندت را طوری تربیت می کردی که بتواند غریزه جنسی اش را کنترل کند وتا زمانی که به استقلال برسد صبوری کند و تقوا را رعایت کند.

 

موضوعات: آموزشی  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ب.ظ ]

قرآن دختر مسلمان را معرفی می کند ...

 



اولین صفتی که برای یک دختر از منظر قران می توان عنوان کرد؛ باحیا و باعفت بودن اوست.حیا گاهی رفتاری است و گاهی کلامی.

صفت حیای کلامی را در دختران حضرت شعیب علیه السلام میتوان یافت.زمانی که موسی علیه السلام از آن ها درباره عدم آب دادن به گوسفندانشان سوال کرد آن ها در جواب به حداقل پاسخ ممکن اکتفا کردند و جالب این که جواب سوالی راکه موسی علیه السلام از آنها نپرسیده بود را هم دادند و آن هم این که پدر ما پیر است . و از این عبارت استفاده می شود که آن ها نخواستند پرسش و پاسخ به درازا بکشد لذا مختصر و مفید علت موجه بودن حضور خود را نیز بیان کردند:« وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِير: و چون به آب مدين رسيد گروهى از مردم را بر آن يافت كه دامهاى خود را آب مى‏دادند و پشت‏سرشان دو زن را يافت كه گوسفندان خود را دور مى‏كردند موسی گفت منظورتان از اين كار چيست گفتند ما به گوسفندان خود آب نمى‏ دهيم تا شبانان همگى گوسفندانشان رابرگردانند و پدر ما پيرى سالخورده است» 23 قصص

اما مصداق بارز حیای رفتاری، باز هم دختر حضرت شعیب علیه السلام است به نحوی که قران این بعد را به صورت آشکارتر عنوان کرده است: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء… پس يكى از آن دو زن در حالى كه به آزرم گام بر مى‏داشت نزد وى آمد…» دختری که اینچنین حیا را رعایت کند لیاقت همسری موسی علیه السلام را پیدا میکند.

دومین صفت دختر قرانی سواستفاده نکردن از جایگاه خانوادگی و تکیه بر توانمندی های خود است. توضیح این که دختران حضرت شعیب علیه السلام هرچند جزئی از خاندان نبوت بودند ولی در آب دادن گوسفندان نه بخاطر موقعیتشان خود را مقدم بر دیگران دانستند و نه از دیگران درخواست کمک کردند:« وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ… چون به آب مدين رسيد گروهى از مردم را بر آن يافت كه دام هاى خود را آب مى‏دادند و پشت‏سرشان دو زن را يافت…»

 سومین صفت دختر قرانی حضور فعال در فعالیت های اجتماعی است البته حضوری متناسب با شرایط زمانی و مکانی.آب دادن به گوسفندان کار مردانه است ولی در جایی که این امکان برای مرد خانه فراهم نباشد، دختر خانه می تواند این کار را انجام دهد ولی به محض این که شرایط تغییر کرد و ضرورت سابق از بین رفت، مسئولیت را به مرد خانه واگذار می کند.

لذا زمانی که دختران حضرت شعیب علیه السلام فهمیدند که حضرت موسی علیه السلام می تواند این مسئولیت را به عهده گیرد، به پدر خود پیشنهاد کردند او را به عنوان اجیر استخدام کند «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ : يكى از آن دو دختر گفت اى پدر او را استخدام كن چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى‏كنى هم نيرومند و هم در خور اعتماد است»26 قصص

بدیهی است بحث آب دادن به حیوانات، از باب نمونه است لذا سایر فعالیت های اجتماعی در زمان های مختلف برای بانوان تابع قاعده مذکور است.

گفتنی است مطالبی که در این پست عنوان شد شرایط اجتماعی دختر و عروس قرانی را از منظر قران بیان می کند لذا اگر نام این پست را دختر و یا عروس قرانی بگذاریم خالی از تناسب نیست.

رامیان- حیدری

موضوعات: آموزشی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-05-07] [ 10:19:00 ق.ظ ]

این روش ازدواج آسان شاید ... ...

این روش ازدواج آسان را شاید هرکسی تحمل نمی کند!! همین طور که در بین اقوام  خودمان هم حاضر نیستند انجام دهند لذا سن پسرانشان از 35 هم گذشته مجرد مانده است در حالیکه امکانات زندگی شان از ماهم بهتر بوده داست!

بزرگواری نسبت به ازدواج آسانی که برای فرزندم رقم زدم معترض است و آن را مصداق ازدواج آسان نمی داند. درست است ازدواج آسان شامل بخش های دیگر زندگی هم می شود که من از آنها نام نبردم. تنها از تجربه ای که داشتم عمل کردم نوشتم ، حتما در جایگاه تئوری خیلی چیزها می شود گفت؛ از سخن تا عمل از زمین تا آسمان فاصله است.

مثلا آن چیز های که مربوط به ما که خانواده پسر بودیم می شد. یکی از مسائل مهم ازدواج جهیزیه است. که جهیزیه را خودمان تهیه کردیم گفتیم فراهم کردن وسایل منزل از وظایف مرد است که در طول زمان برعکس شده است. برای خرید وسایل عروس خودمان به اندازه ای که در توانمان بود خرید کردیم،  برای سیسمونی خودمان وسایل را آماده کردیم،  حتی برای زایمان خودم در بیمارستان حاضر شدم وبعد از زایمان هم تا مدتی که بتواند از نوزاد مراقبت کند در کنار زائو بودم ، وقتی کاملا سرحال شدند به منزل خودشان رفتند.پس در کارهاییکه به ما مربوط می شد در ازدواج را آسان گرفتیم.

مهریه را هم متوسط  در نظر گرفتیم.

خواننده بزرگوار گفته اگر برای دختران خودت هم خواستگار بیاید با همین روش ؛ دختر می دهی ؟

اگر کارهایی که من انجام دادم طرف مقابل هم انجام دهد حتما دختر می دهم ! یعنی مخارج زندگی زوج و وسایل زندگیشان را فراهم کند. واطمینان دهد که همانند دختر خودش از او حمایت می کند.

البته من هیچ وقت از خواستگاران دخترانم نپرسیدم شاغل هستند یانه و هزینه زندگی شان را ازکجا تامین می کنند.

منزل دارند یانه! فقط از تقوای دینی و شخصیت و اصالت شان تحقیق کردم!

ومهریه را 14 سکه تعیین کردیم ومراسم جشن نخواستیم ولی داماد ها خودشان برگزاری مراسم را خواستند آنهم در حد متوسط  و ساده ؛  دخترها هم طلبه بودند به شرطی مراسم را پذیرفتند که کارهای فرهنگی انجام دهند.لذا برای مراسم بروشور هایی با احادیثی که مبنی بر حرام بودن رقص در برابر زنان و نواختن موسیقی و آرایش بانوان در معرض نامحرم بود؛ به میهمانان داده شد و علاوه بر آن خانم مداحی برای شعر خوانی در مدح اهل بیت و در کنار آن برای عروس دعوت شد.  وبرای خرید دختر هاهم ما دخالت نکردیم ونگفتیم چی بخرید چی نخرید؛ اصلاچیزهایی که بخرند در خانه خودشان مصرف می شود، بنابراین دخالت نکردیم، در ضمن دامادهای ما در مراسم زنانه شرکت نمی کنند.

نوه ای که دارم هم بر همین منوال  ازدواج کرد . البته من که عروس را به خانه بردم پسر دیگری در خانه نبود

که نامحرم باشد. اگر پسر دیگری داشتم حتما روش دیگری انتخاب می کردم.

_________________________________

پ ن

ازدواج آسان

http://blog101.kowsarblog.ir/?p=165627&more=1&c=1&tb=1&pb=1

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-05-06] [ 03:21:00 ب.ظ ]

غرور شما باعث علاقه ما شده ...

 

به عروس خانم گفتم ناقلا چه جوری آقای داماد را توی تور انداختی و شکارش کردی حتما با هم دانشگاهی هستید؟!

گفت: نه اتفاقا از هم دانشگاهی هایم خواستگار داشتم و پرسش من از همه آنها این بود که چرا من را انتخاب کردید؟

ادامه »

موضوعات: باز آفرینی محتوای دینی  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-05-05] [ 04:30:00 ب.ظ ]

کرامت حضرت معصومه به تاسیس ...

 

 

سال 78 بود که مدیر شدم تو یه خونه کوچک با یه اطاق و یه حال و با12  نفر طلبه که باقیمانده ازسال های گوناگون گذشته بودند.برای این که مدرسه رسمی باشه از طرف مرکز گفتند باید یه قطعه زمین بنام حوزه با سندش بفرستی تا ما مجوز پذیرش بدیم.

ماهم که نه هزینه خرید زمین داشتیم و نه خیری که بخواهد زمین اهدا کند.

منطقه هم نقطه صفر مرزی بود، با مشکلات خاص خودش!!!

وقتی به موسس محترم گفتم همانطور که در شهر قبلی شما اقدام به ساختن دانشسرای تربیت معلم کردید

؛برای حوزه هم دراین شهر یک ساختمان بسازید،ایشان گفتند در آن شهر خیرین همکاری زیادی داشتند، و در

اینجا  چنین زمینه ای رو نمی بینم.

نا امید نشدم، تصمیم گرفتم از حضرت معصومه درخواست کنم.

تو یکی ازسفرها که رفتم قم ،با نامه سربرگ دار و مهر مدرسه به صورت رسمی برای حضرت معصومه نامه

نوشتم!

بعد از احترامات خاص معصومین،نوشتم(خانم جان ما می خواهیم به نام مادرتون حضرت زهرا علیها سلام مدرسه ای تاسیس کنیم ،باید سند زمین را به مرکز بفرستیم ؛منهم تو اون شهر غریبم،اصلا خودت من را از قم به اون شهرفرستادی، برا ی همین امکان خدمت گزاری رو برام فراهم کن تا بتونیم شیعه های جدتون رو

آماده کنیم.

نامه رو مهر زدم و با امضا به داخل ضریح انداختم.وقتی که از قم برگشتم، موسس گفت شما در قم چه کارکردید؟از اون روزی که شما رفتید من پیگیر زمین برای حوزه هستم!!!

به موسس محترم گفته بودم:اولا زمین رایگان باشد ،اگر پولی باشد برای ساخت ساز هزینه می کنیم،

دوم زمین معارض   نداشته باشد، زمین های بزرگ همه مشکل وارث داشتند،سوم مکان مدرسه باید در ورودی شهر جلوی چشم باشد، چون حوزه ها تبلیغات شون کمه،چهارم مکان مدرسه اشراف نداشته باشد…

شورای شهر زمینی به مساحت 70 هزار متر دراختیار حوزه گذاشت.و مدرسه در سال 89 افتتاح شد.

اکنون فضای سبز مدرسه 3000 درخت میوه دارد.مسجد دارد.ساختمان 6 واحده برای اسکان اساتید دارد.

در طول تابستان پذیرای مهمانان وگردشگران از مرکز حوزه های علمیه خواهران و برادران می باشد.

و در طول ماهای اردیبهشت میزبان اردوهای طلاب  و بسیجیان می باشد.

همه این الطاف از ناحیه بانوی کریمه اهل بیت می باشد.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-05-04] [ 04:33:00 ب.ظ ]

امام صادق علیه السلام ...

 

  • سه کار است که هرکس یکی از آن ها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب گرداند؛ انفاق کردن در تنگدستی، خوش رویی با همه عالم و انصاف داشتن.

  •                                                                                           الکافی ج 2 ص 103
موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-04-29] [ 09:32:00 ق.ظ ]

...روش تربیت امام صادق (ع) ... ...

دوران تربیتی معصومین معصوم عليهم السلام

 دوران حيات چهار تن از ائمه هدي عليهم السلام كه از زمان امام سجاد(ع) آغازمی شود و تا بخش‌هايي از دوران امام كاظم(ع) ادامه می يابد، از منظر ترويج تعليم و تربيت اسلامي نقطه عطفي است در تاريخ پر فراز و نشيب زندگاني امامان معصوم عليهم السلام.

در اين ميان حيات شيخ الائمة امام صادق (ع) هم از منظر طولاني‌تر بودن عمر ايشان از ساير ائمه اطهار عليهم السلام و هم از نگاه تغييراتي كه در دستگاه خلافت رخ داده بود، از برجستگي ويژه‌اي برخوردار است.

در اين دوره با گسترش حوزه‌هاي علميه، فرصت طلايى بسط و نشر معارف اسلام ناب و پرورش شاگردان براى امام صادق(ع) به‌وجود آمد و عبارت جمله “قال الصادق” شعار علم حديث شد.


 حضرت صادق(ع) را رييس مذهب مي‌نامند،

تنها امامي كه بيشترين فرصت را براي بيان معارف ديني پيدا كرد، اين امام بزرگوار است. امامان معصوم(ع) براي زمان امام صادق (ع) مقدمه چيني كردند، به منظور گسترش معارف ديني در جامعه آن روزگار و امامان بعد از ايشان نيز از بركات امام ششم(ع) خوشه چيني كردند.

 رئيسان تمامي مذاهب اهل سنت براي امام صادق(ع) احترام ويژه‌اي قائل بودند،  بسياري از مشتركات احكام مذاهب اسلامي حاصل زحمات امام صادق(ع) است و اين به دليل اين بود كه بسياري از رئيسان مذاهب اهل سنت شاگرد امام صادق(ع) بودند و از ايشان درس‌هاي فراواني گرفتند.

دوران حيات ائمه “عليهم السلام” را به سه دوران تقسيم و تصريح مي‌شود: دوره اول سه امام بزرگوار محور رسالت امامان امر ولايت و سرپرستي جامعه اسلامي بود، دوره دوم كه از امام سجاد(ع) آغاز مي‌شود تا نيمه‌هاي حيات امام كاظم را در بر مي‌گيرد و رسالت حضرات معصومين(ع) تعليم و تربيت است. دوره سوم نيز امامان ديگر و حتي دوران غيبت صغري را در مي‌گيرد كه دوره آمادگي مردم براي غيبت و پذيرش نيابت ائمه هدي عليهم السلام و مراجعه به علما است.

ادامه »

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-04-27] [ 01:25:00 ب.ظ ]

"چادر"ای عفت زنان ...

 

“چادر”
ای همه شعور عشق
ای محجوب ترین نقاب
ای بزرگ یادگار
مطلع جاودان
ای عفت  زنان
ای صدای صبر و قرار
ای ریشه ی عشق و وفا
ای طنین ماندگار
من تورا میخواهم،با عشق، با وفا
چورا دوست دارم ازکودکی،برای وقار
من برای تو، گریه ها کردم
آنقدر، تا که حاجت روا گشتم
آشکار شد حرف تو در سیاهی ات
گویا تورا نامند آسمانی است
در جهان نام تو گشته محدودیت
من، هیچ ندیدم ،جز مصونیت
حکیمه حسن بگلو

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[جمعه 1395-04-25] [ 10:41:00 ق.ظ ]

پرده و چادر ...

 

پرده و چادر
چادر یعنی صدف، چادر یعنی دژ،چادر یعنی فاطمه ی زهرا.سلام الله علیها

.،چادر یعنی حیا،یعنی عفت،یعنی خواهرم بپوش،یعنی خواهرم سر کن چادرت را،چادر که سر کنی مانند مرواریدی هستی در صدف.
همانطور که همه برای بدست آوردن مروارید تلاش می کنند برای بدست آوردن تو خیلی کارها می کنند.


چادر یعنی خون شهیدان وطن،یعنی شهیدان بخاطر حفظ چادرت جان داده اند، چادرت خاری است بر چشم دشمنانت،چادر یعنی عزت زن،

یعنی تو می توانی دنیا را با سیاهی چادرت تغییر بدهی، چادرت را با دستانت محکم بگیر که در خطری!

با سیاهی چادرت قلبهای سیاه و تاریک را نجات بده، دل امام زمانمونو که شکسته ایم و نگران فردای ماست درنظر بگیر چرا فطرت پاک تو لکه دار می کنی؟؟!!
پرده نیز مانند چادر است

همانگونه که چادر سر می کنیم کسی انداممان را نبیند، پرده نیز نصب می کنیم که داخل خانه ای که با کمال راحتی و آسودگی زندگی می کنیم از بیرون دیده نشود.

هردو کاملا به یک معنی هستند هردو یعنی دیوار ضخیمی که پشت آن در امانی از چشمهای بیمار دنیا،ولی در این زمانه، ولی در این زمانه تعریف چادر و پرده را عوض کردن و حرمت چادر شکستن،

بجای چادر ضخیم چادر های توری و گل دار جایگزین کردند ،عوض اینکه پرده ای بگیرند که اسرار خانه از بیرون دیده نشود اولین چیزی که اولویت قرار میدهند نازکی و گلها و رنگش!!
چرا خودمان را به خواب زدیم،چرا نمیخواهیم بدانیم کجاییم؟؟

چکار می کنیم؟چرا بازیچه ی دست جاهلان شده ایم؟

البته در ظاهر می گوییم ولی در عمل…؟؟!!
چه کسی عمل میکند؟

درظاهر میگوییم حجاب خوب است ولی نمی توانیم حرمتش را حفظ کنیم.

بخدا قسم دل مادرمان از دست ما خون است.

تا کی یوسف زهرا بر غفلتهای جاهلانه ما خون گریه کند؟؟

چرا خون عزیزانمان را که بخاطر حیا و عفت ما جان داده اند پایمال میکنیم؟
عمیق تر که بیندیشیم در می یابیم که اینها تنها باید غفلت را کنار بگذارند و به طینت پاک خود باز گردیم

پس این بازگشتن تنها با صدای موعود است این بیداری شیرینی است که همه منتظر آن هستیم
در تعجیل ظهورش صلوات
زهرا فراموشی(پایه اول)

موضوعات: فرهنگی, دلنوشته  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-04-24] [ 10:49:00 ب.ظ ]

روسری کوتاهش را زیر گلو گره زده بود... ...

 

 


 

-

بچه بغل داشت آستین مانتو اش به برکت مدل های جدید کوتاه بود ساق دست دستش نبود چیزی به حرکت سرویس ها نمانده بود چطور می توان در چنین وضعیتی مراقب بود که تا مچ دست نمایان نباشد؟ کاش یادش مانده بود ساق به دست کند. !!!

- تلفن همراهش زنگ خورد صدای فلان خواننده مجاز بود با آهنگ کذایی. کاش احساس می کرد صدای زنگ تلفن هرکس نشان شخصیت و علایقش هست و صدای زنگ تلفن او باید با خیلی ها متفاوت باشد.!!!

- روسری کوتاهش را زیر گلو گره زده بود کاش یک لحظه فکر می کرد که محیط آموزشی با مهمانی زنانه متفاوت است.!!!

- چادرش یک لحظه کنار رفت، شلوار روشنش چقدر جلب توجه می کرد کاش یادش می آمدکه اینجا حساب دیگر روی او باز می کنند.!!!

- نمی دانم اسمش مانتو است یا تونیک! قدیم ترها مانتوها تا زیر زانو بودند و می شد در آنها نفس کشید کاش موقع خرید به خودش یادآوری می کرد که این مانتو را برای یک محیط آموزشی میخواهد.!!!

- دیر شده بود می خواست خیلی سریع وارد اتوبوس شود در آن زمان کوتاه نتوانست دستش را با چادر بپوشاند کاش ساق دست در دست داشت.!!!

- خیلی هیجان زده بود برای اولین بار به استخر رفته بود می خواست همه ماوقع را برای دوستش تعریف کند هیجان در صدای بلندش کاملا مشهود بود کاش حواسش بود که صدایش به راننده می رسد.!!!

- صدای پاشنه ی کفشش سکوت سالن را می شکست حتی وقتی قدم هایش را آهسته بر می داشت کاش یکبار دیگر آیه ۳۱سوره نور را با دقت مرور می کرد.!!!

- چادر به سر می کند تا پوشش کامل داشته باشد و چادر بدنش را کاملا بپوشاند کاش می دانست که این نوع چادر اصلا چنین خصوصیتی ندارد.!!!

- لباسی که به تنش داشت خیلی تنگ نبود اما رنگ و مدلش تمام نگاهها رابه سوی خود می کشاند کاش موقع انتخاب لباس الزامات یک محیط آموزشی را در نظر می گرفت.!!!

- موهایش را بالای سرش جمع کرده، مدل گل سرش هم بزرگ بود پشت سرش از زیر چادر کاملا برجسته بود کاش یکبار دیگر مرور می کرد روایت پیامبر اکرم را که در آن زنانی را که در آخر زمان موهایشان را مثل کوهان شتر می بندندلعنت کرده است. کاش خود را حتی ذره ای به آنها شبیه نمی کرد.!!!

- چادرش خیلی براق بود گمان می کرد این نوع چادر عرف شده است کاش می دانست این نوع چادر حتی اگر عرف هم شده باشد جلب توجه می کند. 

-گردی صورتش کاملا پیدا بود، کاش می دانست که به نوع ابروی او فقط اصلاح اطلاق نمی شود بلکه زینت محسوب می شود و زینت را باید از نامحرم پوشاند.

-گرچه مدل کفش اش باز بود اما جورابش نازک بود کاش دوباره این خط رساله را می خواند که از نظر همه مراجع پای زن باید کاملا پوشیده باشد کاش می دانست این نوع جوراب پای او را نمی پوشاند.

- بوی عطرش تمام سالن را پرکرده بود کاش لعن ملائک را از زمانی که از خانه بیرون آمده بود با خود همراه نمی کرد.

-گرچه به حساب خودش کرم ضد آفتاب زده بود اما کاش یکبار دیگر به درجه روشن کنندگی کرمش نگاهی می انداخت.

بیرون از اینجا….

دنیایی از نیاز من و تو را به سوی خود می خواند و من تو باید آن قدر خود رابه هر آنچه خدا می پسندد ملزم کنیم که حرکتمان حرکت ساز باشد

باید بخواهیم و متوسل شویم و تلاش کنیم تا تمام افکار و گفتار و رفتار رنگ و بوی او را بگیرد

که اگر رنگ خدایی بگیریم هم به خود رسیده ایم و هم می توانیم دست دیگران را بگیریم و آن را برای رسیدن به مقصد یاری کنیم.

 

وظایف

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-04-22] [ 08:27:00 ب.ظ ]

مرده شور چاردت ببره!!! ...


دم مدرسه منتظر بود، تا مادر ش بیاد دنبالش یکی از همکلاسی ها ش هم منتظر مادرش بود،منتها با ابن تفاوت که این با پوشش کامل

و او با بد حجابی کامل ! کلاس پنجمی بودند.

وقتی مادر دوستش آمد دنبال دخترش؛و او را با چادر دید به چادر ش توهین کرد،گفت:مرده شور  چادرت ببره.

دختر چادری  گفت: تو به چادر حضرت زهرا توهین کردی، فقط همین را گفت!!!

فردا وقتی منتظر مادرش بود؛ اون خانم هم آمد که دخترش ببرد چادر سر کرده بود ،در حالیکه اشک تو چشماش بود آمد گفت :دختر

جان معذرت می خواهم ، تا صبح نتوانستم بخوابم ، از حرفی که زدی موبه تنم سیخ شد.

منو حلال کن.


موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ب.ظ ]

با چادر روی سکو ... ...









مقام معظم رهبری:
من سجده‌ی شکر به جا آوردم که شما با چادر روی سکو رفتید.مسئولین فدراسیون جودو:این کار شما، برای ما خیلی بد شده است!


خانم سمیه حیدری، اولین بانوی مدال آور در رقابت های جهانی در رشته‌ی جودو:

صفحات: 1 · 2

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]

چرا حجاب دختران متدینین ... ...


راه کارهای بازگشت به حجاب اسلامی
راه اول :تبلیغ
راه دوم :جریان سازی مردمی
راه سوم :عمل به وظیفه در دستگاه های دولتی
راه چهارم :شناخت گلوگاه ها
مطالب بالا در افق حوزه توسط حجت الاسلام رسول فلاحتی نوشته شده است.
________________

پ ن

ولی متاسفانه راه کار اول به عهده کسانی است که تبلیغ این امر مهم به عهده آنها است

و اکثرشان در تبلیغ فرزندانشان غافل هستند

و با وضع بسیار زننده ای در کنارشان در اجتماع رفت و آمد می کنند که بنده شاهد آن بودم

با عده ای از ائمه جمعه در سفر سرمربیان صالحین به مشهد در طول یک هفته باهم بودیم

تا جاییکه به دختر یکی از بزرگواران با محبت تذکر دادم و او از من به پدرش شکایت کرد

و پدر حرف بنده تایید نکرد!


و در عمل به وظیفه راهکار سوم، اکثریت به اتفاق مسئولین در رده های بالا هم همسران و دختران بد حجاب دارند!

به علت اینکه در جمع همه این گرو ه ها به مناسبت شغلم شرکت داشتم از روحانیان، قوه قضاییه تا پلیس 110 و فرهنگیان و …

یعنی این ویروس بد حجابی در اکثر خانوادهای نسل بعد از انقلاب رخنه کرده است.


لذا گناه این تغافل، بر دوش تمامی نهادهای آموزشی و علمی و دولت هایی که بعد از جنگ سر کار آمدند می باشد رضا شاه ملعون تنهایی بارکش گناه نیست !

زیرا علاوه بر این که از این امر مهم غافل شدند به این بد حجابی دامن زدند!

 هرچه بگنند نمکش می زنند
وای بروزی که بگندد نمک!

أولئک هم الغفلون

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 07:46:00 ب.ظ ]

نمیدانید چه لذتی دارد... ...

 

نمی دانید چه لذتی دارد!

وقتی سیاهی چادرم ، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش رنگترین زن هاست ، مهر احترام میزند…

نمی دانید چه لذتی دارد!

وقتی مردهایی که به خیابان می آیند تا لذت ببرند، ذره ای نسبت به تونگاه حیوانی ندارند…

نمی دانید چه لذتی دارد

وقتی در خیابان و دانشگاه و … راه می روید و صد قافله دل کثیف، همراه شما نیست…

نمی دانید; واقعا نمی دانید چه لذتی دارد این حجاب!

خدایا ! لذتم مدام باد….


توسط زهرا

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-04-21] [ 07:11:00 ب.ظ ]

چادر سر کنم...البته نه مث شنل!!مث بچه ادم!.. ...

یکی از دوستان گفت چه جالب که توو نوشته هات خبری از گلایه و شکایت نیس…مام گفتیم شاید متقاضی داشته باشه به گلایه ای بکینم

والا الان مد شده همه از خدا و قسمت و تقدیر گلایه میکنن چرا میگم مد شده؟

چون واقعا مد شده… مال خیلیا از سر اعتقاد قلبی نیست..البته این خودش جای شکر داره!


ما نه از این مدل گلایه ها خوشمون میاد نه …نه خوشمون میاد!!


میخوام از اونایی گلایه کنم که فک میکنن روشنفکری ینی رد دین!!

فک میکنن مترقی بودن ینی کنارگذاشتنه خدا و پیغمبر

اگه کنارم نذارن نمیتونن به دیندار بودن خودشون افتخار کنن

سر اصلیه قضیه توو مشت خودمونه!

...........

اگه منه حرف ربط با اعتقاد..با افتخار تیپ مذهبی بزنم برم بیرون…

فلان جور شلوارو نپوشم…

یا چادر سر کنم…البته نه مث شنل!!مث بچه ادم!..

به نداشتن دوست غیر همجنس افتخار کنم…

فلان کشور خارجی رفتم شکل اونا نشم…

هرجا هستم برم سر وقتش نمازمو بخونم…

به نداشتن عکسای آنچنانی تو فیسم افتخار کنم…

فک نکنم وبم هرچی مبتذل تر شیکتر!

فک نکنم حرف حق زدن املیه!

اونوخ کیه که بتونه با حرفاش این اعتقاد و افتخار رو از من بگیره

 

حالا اینا نمونه های شایعه….خیلی خیلی بیشتر از اینا برد داره قضیه!

 

مشکل اینجاس ما خودمون هنو باور نکردیم دینمون حقه! حرف اخره! اند تکامله!


اون بنده خداهایی که انقلاب صنعتیشون با حذف دین از دایره علومشون همراه بود مسلمون نبودن که!

یه مشت دستنوشته های بی سند و مدرک و پر از ضدو نقیض و یه فله تحریف و بدعتو به اسم دین به خورد طفلیا داده بودن!

فک میکنی مسیحیتی که اونا داشتن همون دین الهی بود!؟

نخیر!!تبدیل شده بود به یه مشت خرافه که هیچ عقل سلیمی نمیپذیرفتشون

....…………………….....


اونا دین خدارو کنار نذاشتن!
بدعتای کلیسارو کنار گذاشتن!

یه نگا به فلاسفشون بندازین…خدا رو قبول دارن…اما مسیحیت رو نه!
این ینی با بدعت مشکل داشتن نه با خدا!

حالا بعضیا بس که بی اطلاعن! بس که کج فهمن! خیال میکنن مام برای پیشرفت باس دینو کنار بذاریم!!!

یکی نیست بگه چخماخ..این کجا و اون کجا

ح-ر

موضوعات: فرهنگی, آموزنده  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]

از ماست که برماست ...


همینکه حرف از اعتیاد جوونا میشه این حرفارو می شنوی خب چون کار نیست؟!؟!
چون گرونی و ازدواج نکرده؟! چون امکانات ورزشی نیست؟!چون بیسواد بوده؟!واما وقتی می شنوی که یه کیف قاب زن به یه خانم حمله کرده وبرای دزدیدن کیفش او را تا مرحله کشت زده و حالا تو بیهوشیه باز همون حرفای قبلی رو میگن به نظر شما یعنی علتش همین چیزهاست؟؟؟؟؟

______________________

پ ن

اما هیچ وقت نمی شنوی پس اون خانمی که  معتاد به شیشه شد هم تحصیلات عالی داشت هم شاغل بود ومربی باشگاه ورزشی بود از سرخوشی زیاد در ؟!جشن تولد دوستان خواسته بود خوش گذرانی کند که به این روز افتاده؟!

واون پدری که به علت اعتیاد کود ک یک ساله اش را در بیابان رها کرده بود چون در توهماتش به  او گفته بودند اینکار را انجام بده که ازدواج کرده بود وکارهم داشت؟!

؟!!؟!!واون یکی دیگری که به علت خوردن زیادی وکمی تحرک چاق شده بود وبرای رفع چاقی به شیشه پناه برده  پس چرا گرفتار اعتیاد شد؟!؟!؟!

هیچ کس یادش نمی افته که اگر همه اینها دین دار بار آمده بودند این اتفاقات براشون نمی افتاد!!!!

حتی اون خانم مجروح از ظلم معتادین می پرسی چه جوری!!!

اگر اون خانم محترم یه چادر ناقابل سرش می کرد وکیفش زیر چادر بود اون حیونا بهش حمله نمی کردند!!!!!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]

ویژگی حوزه انقلابی ...

1- ورود به مسائل سیاسی و پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی

2- تبیین مفاهیم اسلامی و دفاع از دین اسلام

3- مواجهه با شبهات و مبارزه با خرافات

4- توجه به اخلاق و تهذیب نفس در حوزه ­ها

5- تقویت علمی و حضور در صحنه ‏های فلسفی، فقهی و کلامی دنیا

6- ایجاد تحول همه جانبه در حوزه­ها

7- سیاست­گذارى و ترسیم چشم­انداز برای حوزه

8- تقویت اجتهاد در همه رشته­ ها

9- تشکیل کرسی هاى آزاداندیشى

10– آینده­نگری برای حوزه­های علمیه

11- طرد افرطیها و تکفیریها از سوی علمای شیعه و سنی

12- گفتمان­سازی در تبلیغ

13- حضور فعال و مؤثر در مساجد

14- حفظ قداست روحانیت

16- ضرورت زمان­شناسی علما و روحانیت شیعه و سنى

17- صمیمیت و مردمی بودن روحانیت

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-04-20] [ 11:14:00 ق.ظ ]

تمدن اسلامی ...

 

 

حوزه انقلابی و تمدن اسلامی و نسبت میان این دو، حوزه انقلابی را مبنای ایجاد تمدن اسلامی است.
به جهاد فرهنگی، فهم کامل از واژه‌هایی مانند حوزه انقلابی و تمدن اسلامی را مورد تاکید است: انقلابی بودن یعنی اعتقاد به اسلامی که تمام ابعاد زندگی انسان را بیان می‌کند و روشن است که این دیدگاه تفاوت بسیاری با اسلام ارتجاعی، که تنها با نگاه به امور شخصی و عبادی اسلام را تفسیر می‌کند، دارد.
محدود کردن اسلام به عبادت‌های شخصی و دوری از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی همچنین افراطی بودن مانند زمانی که کوزه‌ای که فرزند امام از آن آب می‌نوشید را آب می‌کشیدند، نمونه‌ای از این اقدامات متحجرانه است.
بزرگترین کار امام خمینی(ره)را احیای بخش عظیمی از دستورات اسلامی در ابعاد مختلف زندگی انسان است . با همین نگاه انقلابی، باید ابعاد تمدن اسلامی روشن شود.
مهمترین تفاوت میان تمدن غربی و تمدن اسلامی، تحول در بینش جامعه نسبت به زندگی و فرهنگ است، به عبارت دیگر اسلامی بودن تمدن به آن است که روح جامعه، باورها و افکار اسلامی شود که در این جاست که نسبت میان تمدن اسلامی و حوزه انقلابی روشن می‌شود.

آیت الله مصباح یزدی

موضوعات: آموزشی  لینک ثابت
[جمعه 1395-04-18] [ 09:49:00 ق.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم16 ...

 

رمضان من بی تو پر ملالم

رمضان من شیفته هلالم

رمضان من دلبسته دعای افتتاحم

خدا کرده تورا برتر از هزار ماهم

رمضان تو افضلی بر یازده ماهم

رمضان تو ما را سپری از آتش جهنم

محمدی

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-04-14] [ 02:30:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 15 ...

 

رمضان ای حلقه وصل دلدادگی

زدی بر تارک ما تاج بندگی

کردیم یک ماه با تو زندگی

 یک ماه با میزبان کردیم عاشقی

من شیفته شادی افطار و سحری

رمضان تو باعث زنجیر ابلیسی

ما با تو بودیم دور از پلیدی

همه بودیم با هم صمیمی

همه بود در سایه لطف الهی

محمدی

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-04-13] [ 01:59:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم14 ...

رمضان ای شادی افطار من
رمضان ای سفره میزبان پرکرم
بعد تو من چه گویم با این شکم
می برد ما را سراغ هم و غم
می رود از دست ما، ماه خدا
می شود تکرار روز ها مثل هم

محمدی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[شنبه 1395-04-12] [ 02:52:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 13 ...

رمضان ماه خدا
تا شدم با تو آشنا
تا بگیرم از تو من تقوای روح
می شوی از ما جدا
رمضان ای سید ماه خدا
دست مارا توبگیر تا انتها
تا بگویم هر سحر ذکر و تسبیح رکوع
تو نکن مارا رها

محمدی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-04-10] [ 09:55:00 ق.ظ ]

دل نوشته های رمضانیم12 ...

 

شهر رمضان آمد و رفت
سفره رضوان آمد و رفت
ماه مهمانی شد تمام
سور و ضیافت آمد و رفت
باز روز ها مثل هم شدند
قصه خورد و خوراک شکم شدند
کاش مهمانی می شد ناتمام
سفره افطار وسحری باهم می شدند

محمدی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-04-09] [ 09:09:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 11 ...

 


کجایند مردان بی اختلاف1

کجایند حاجیان در طواف2

کجاینددختران سراپا عفاف3

کجایند سفره های بی اسراف4

کجایند روزه داران شفّاف5

کجایند شهیدان تشنه ی بی خلاف

کجایندمدافعان حرم بی طواف6

محمدی

___________________________________________

1مسئولین شهید :،بهشتی …و

2 حاجیان شهید منا

3 دختران اسیر در اسارت

4 پابرهنگانی که امام هیشه از انها یاد می کرد

5 شهیدان بی افطار جبهه ها

6 مدافعان ی که اجسادشان باز نکشته است

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ق.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 10 ...

معبودم! تو را سپاس،از فرصتی که دادی تا کنون مهمان سفره رمضاهایت باشم.
مولایم! نمی دانم رمضان سال آینده در ضیافت دعوت هستم یا نه?!
خدایا! از تو می خواهم در این شب قدر مهمانی سال آینده را برایم مقدر فرمایی.
سیدی! یک آرزو دارم، که سال آینده مهمان ضیافت رمضان، در فضای ظهور مهدیت باشم.

 محمدی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-04-08] [ 01:24:00 ب.ظ ]

دل نوشته های رمضانیم 9 ...

 

 

ای خدای شبنم و ژاله


ای خدای گلهای آلاله


ای خدای شب های پر ستاره


ای خدای جوانان سربراه


ای خدای ناله های علی در چاه

می دانم قلبم شده پر ز گناه

ای خدای شهید این ماه

لحظه ای کن تو مارا نگاه

محمدی

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-04-07] [ 08:19:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم5 ...

 

 

اگر علی بود
خدا آن دم، آدم می سرشتش
گمان منظورش علی بود
یقین ابلیس هم سجده می کرد
اگر دستور سجده برعلی بود
زلیخا از جمالش محتضر بود
اگر یوسف جمالش چون علی بود
ثمود عاد را معبود حق بود
اگر آنها پیمبرشان علی بود
زقوم لوط فسقی بر نمی خواست
اگر آن قوم را رهبر علی بود
پسر از نوح ، سرپیچی نمی کرد
اگر جای پدر ، آنجا علی بود
یقین نمرود هم شیعه می گشت
اگر آن بت شکن آنجا علی بود
به فخر، نیل دنیا را آب می برد
اگر موسی به همراهش علی بود
مسیح هرگز به معراجش نمی رفت
که آن جا ، از شوق دیدار علی بود
محمد (ص)را رسالت سر نمی یافت
اگر مولا کسی غیر از علی بود
فلک هرگز وجودش را نمی یافت
اگر علت کسی غیر ازعلی بود
علی از پشت ضربت نمی خورد
چو در مسجدیکی یار علی بود
بشر را تا چه حدهیچ عقل و دل نیست
که برخی را فقط دشمن علی بود


مهجده انتظاری

موضوعات: سروده های طلاب  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]

بهشتی در حال صعود و پرواز دیدم ...

دیدم

پس از فاجعه هفتم تیر، به علت کسالت علامه طباطبایی از خبر رسانی به ایشان جلوگیری می کردند.
در همان لحظات علامه به یکی از شاگردانش فرمود:«چه بگویید چه نگویید ،من آقای بهشتی را در حال صعود و پرواز می بینم»
پیش از شهادت آیت الله بهشتی، حضرت امام خمینی «رح»در خواب دیده بودند که عبایشان سوخته بود.
و این خواب خود را به آقای بهشتی گفته بودند و سفارش کرده بودند که مواظب خود باشد و افزوده بودند: «شما عبای من هستید که در خواب سوخته بود.»

 زمهر افروخته:ص223

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 05:31:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم8 ...

بگذاربه خیمه علی پر بزنم
بر فرق شکسته علی سربزنم
گر روز مجال رفتنم را ندهی
امشب شب احیا ست به سر بزنم
گویند:علی خفته به محراب چو گل
خواهم که نظر بر گل پرپر بزنم
داماد پیمبرم چرا پرپر شد
در حسرت او به سینه وسربزنم

رقیه رقمی

موضوعات: سروده های طلاب  لینک ثابت
 [ 03:01:00 ب.ظ ]

دل نوشته های رمضانیم 7 ...

من طفل گدای شب شهر رمضانم
از روز و شب نوزدهم دلنگرانم
ای وای رسیده شب ایام شهادت
دشمن به علی و عملش کرده حسادت
دانم که علی باز شود کشته محراب
دردانه زهرای محمد گل بی خواب
باز آی بر مرغ شکسته دل فرقان
بنشین به بالینش و خوان آیه قرآن
معود در این شب گذر از کرخه ما کن
بر روح علی حاجت دلها تو روا کن
شب هم شب قدر است شفاکن تو شفاکن
بردرد به درمان تو دواکن تو دواکن
بگشای گره وزدا غصه ز سینه
باخیر دعایت برد از سینه ز کینه
باز آی که جان همه عالم به فدایت
لبیک بگویند خلایق به ندایت به ندایت
ای ساقی کوثر تو کجایی توکجایی
در شعر رقیه تو همایی تو همایی

رقیه رقمی

موضوعات: سروده های طلاب  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]

یک برداشت ...

 

یک برداشت

شاید برداشت های بهتری هم از کتاب شب های بیقراری بتوان داشت،
ما نباید به خودمان مطمئن باشیم و خیالمان راحت باشد که هرگز گرد و غبار گناه به ما نخواهد رسید و همین اولین قدم در راه گناه خواهد بود .
ما نسبت به بعضی مسایل معصوم هستیم، و هرگز به آن هم فکر نمی کنیم چون تبعات زشت آن را با جان و دل حس می کنیم تا جاییکه در خواب هم گرفتار آن نمی شویم،مثل خوردن نجاسات..و… اما زشتی گناهان دیگر را نمی توانیم متوجه شویم.مثلا ناسپاسی گناه بزرگی است که خیلی دیر متوجه تبعات آن می شویم که دیگر نعمت از دست مان رفته است.
خلاصه در هرصورت اکثر ما گرفتار گناه می شویم، چاره کار هم آن است که باید در پیشگاه پروردگار اعتراف کنیم، چون خداوند دوست ندارد که انسان در برابر دیگران رسوا گردد. و از طرفی زشتی ها در جامعه منتشر و قبح آن از بین برود.
 اصولا مشکل ما باور نداشتن عذاب آخرت است. خداوند مهربان برای رفع جهنمی شدن ما، ماه رمضان و شب های قدر که از بهترین فرصت هایی است که برای آمرزیده شدن بندگان قرار داده است .
بهترین کار صله رحم است که مهمترین و اصلی ترین مصداق آن اهلبیت علیهم السلام است که پدر شیعیان هستند. بنابراین با دوری از گناه به این ولی نعمتان خود، آنان را یاری کنیم به خصوص امام عصر عج »را که به علت گناهان ما در زندان غیبت مانده است واز مشکلات شیعیان در رنج است.


کتاب شب های بیقراری:صص116-18-22-23-25-28-52

 

 

 

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-04-06] [ 04:03:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 3 ...

 

سیدی! دچار تردیدم که ایمانم را تا هنگام قبض روح و تحویل دادن روحم به حضرت عزرائیل بتوانم حفظ نمایم، مولای من!به حق پدرم مولای شیعیان- که شهادتش به دست شقی ترین فرد روی زمین در این شبها پیش آمد- قسمت می دهم یاریم فرما تا بتوانم ایمان این هدیه الهی را که بدون هیچ زحمتی درقلبم قرار داده ای را بارور نمایم.
مولای من! نگرانم که نسبت به کسانیکه از برادران و خواهران دینی من هستند و به من ظلم کرده اند کینه ای در دل داشته باشم، و همین باعث بخشیده نشدنم در این ماه رمضان گردد؛ چرا که شرط آمرزیده شدن در این ماه خالی بودن سینه از کینه نسبت به شیعیان است.

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[شنبه 1395-04-05] [ 01:24:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 2 ...

معبودا!می ترسم از اینکه این ماه با عظمت بگذرد و من نتوانم آمرزش گناهانم را از پیشگاه بلندت بطلبم و نیامرزیده از ماه بزرگت خارج شوم!
مولایم!نگران و ترسانم که از پس زبان فضولم بر نیایم !
پروردگارم!ترس من از این است که پلکهایم در هنگام دیدن محرماتت به موقع فرود نیاد و مرا از دیدن چهره مقدسانت محروم سازد!
خدایا!قدم هایم لرزان است از این که بر خلاف دستوراتت مرا به حرکت وا دارد!
مولایم!امان از گوشهایم! مرا تشویق به شنیدن لهویات می کند!
مولاجان می ترسم نتوانم نسیم شب قدر را درک نمایم!

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 6 ...



سلام عالمیان بر تو ای نگاره عشق
سلام تو بر همه دلداده های مکتب عشق
به زیر بار محنت و ظلم جور زمان
شبانه زمزه های همه یا علی یا عشق
تو او که لبان پیمبر معطر به نام اوست
تو او که زهرا همه عمر دلداده اوست
تو آن یگانه فتی در جمود نامردی
تو آنکه دل غریب شیعه در امانت اوست
همیشه که بود میان ظلمت شب
روی بسته، ذکر یا خدا بر لب
نان و خرما به دوش می رفت
بر در خانه یتیم عرب
علی بدون تو نخلستان غریبی کرد
بدون تو چاه هم گریه زاری کرد
بدون حیدر کرار، شیر خدا
کوفه تمام عمر عزاداری کرد
مهجده انتظاری

موضوعات: سروده های طلاب  لینک ثابت
[جمعه 1395-04-04] [ 10:38:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم ...

خدایا! ببخش که برای نزدیک شدن به تو در شب قدر سنگینی پلکهایم مرا از بیدار ماندن محروم کرد!
خدایا! بیامرز مرا که برای رسیدن به رحمتت در شب قدر از ترحم بر بینواغافل گشتم!
خدایا! عفو کن مرا که برای عبور از صراط در شب قدر از دادن صدقه محروم ماندم!
خدایا!بگذر از من که برای دریافت میوه های بهشتی ات در شب قدر زبانم از تسبیح قاصر ماند!
خدایا! ببخش مرا که برای دور شدن از آتش دوزخت در شب قدر در حق دیگران از دعاکردن غفلت کردم!
خدایا!ببخش مرا که برای خرسندی تو از خواندن دو رکعت نماز در شب قدر غافل گشتم!

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 04:56:00 ب.ظ ]

نتیجه دعا نکردن ...

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:هرروزه داری، دعای مستجاب دارد.و دعای روزه دار رد نمی شود.1 واقعا چه لحظه های نابی در این ماه مبارک وجود دارد! همه خوبی هاسر سفره آماده است! و ما میهمانان غافلیم!

چه دعا هایی که اگر کرده بودیم اکنون بحرین گرفتار نبود! یمن آزادشده بود! غزه و الخلیل هروز شاهد شهید شدن کودکان و مرد و زن شهر اشغال شده نبودند.داعش در سوریه و عراق کشتار نمی کرد. و مدافعان حرم با خانواده سر سفره افطار بودند.

مردان شهرمان باغیرت بودند و زنان شهرمان با عفت! این معضلات همه از بی دعایی ماست.
1.مراقبات ماه رمضان ص77

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ب.ظ ]

ماه رمضان و نزول کتب آسمانی ...

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:

صحف ابراهیم، در شب اول ماه رمضان نازل شد.

تورات، شش شب از ماه رمضان گذشته ،نازل شد.

انجیل ،سیزده شب از ماه رمضان گذشته، نازل شد.

زبور،هیجده شب  از ماه رمضان گذشته ، نازل شد.

و قرآن، در بیست و سوم ماه رمضان، نازل گشت.

الکافی ج2 ص629

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-03-23] [ 02:30:00 ب.ظ ]

دلنوشته های رمضانیم 4 ...

ای قافله برخیز که هنگام اذان است

از این ره تاریک هزاران گذران است

برخیز و بزن تیر به اهریمن ودشمن

بگذار بترسند که تیرت به کمان است

در پشت در معشوق آواره و غمگینم

بگذار بگریم من در حالت مسکینم

شور و سحری دارد عشق دگری دارد

باز آی به سوی من این رشته سری دارد

دوست می دارم در این خیمه نگهبانی کنم

اشک چشمم را برای یار قربانی کنم

رقیه رقمی دانش آموخته سطح دو

 

موضوعات: سروده های طلاب, دلنوشته  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-19] [ 11:42:00 ب.ظ ]

من چشمم را برای خواندن قرآن می خواهم ...

برنامه روزانه تلاوت قران یکی از ویژگی های حضرت امام« رح»در کنار کارهای مهم روزانه ، هرگز تلاوت قرآن را ترک نمی کردند.ایشان دقیقا سر ساعت مشخص روزی هفت مرتبه قران تلاوت می کردند.یکی از اعضای دفتر ایشان نقل می کند که امام از اول عمرشان ساعتی را برای تلاوت قران اختصاص داده بودند. زمانی که چشمان امام « رح» درد می کرد و پزشکشان سفارش کرده بود که مدتی قرآن نخوانید تا بهبود یابد .امام« رح»یکدفعه خندیدند و فرمودند: من چشمم را برای خواندن قرآن می خواهم چه فایده ای دارد چشم داشته باشم و قرآن نخوانم.

فرهنگ جمعه

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-03-18] [ 05:52:00 ب.ظ ]

تورا می ستایم ...

 

به نام خداوند بخشنده مهربان
همان خالق انس وجن وجهان
بگو اوست الله واحد و ناز
خداوند رحمان و هم بی نیاز
نزاییده و زاییده هم نیست او
ندارد همانند پس کیست او؟

شعر  سوره توحید

از رقیه رقمی طلبه

موضوعات: سروده های طلاب  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-03-16] [ 04:41:00 ب.ظ ]

نکته ناب از آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست ...

هم و غم مكاتب مادي و توحيدي
مكتبهاي مادي تمام همتشان اين است كه مرتع درست بشود! تمام همت اين است كه منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند - آ نهايي كه راست م يگويند- اسلام مقصدش بالاتر از اينها است.مكتب اسلام يك مكتب مادي نيست؛ يك مكتب مادي معنوي است. ماديت را در پناه معنويت، اسلام قبول دارد؛ معنويات، اخلاق، تهذيب نفس. اسلام براي تهذيب انسان آمده است؛ براي انسا نسازي آمده است.همه مكتبهاي توحيدي براي انسان سازي آمده اند. مامكلفيم انسان بسازيم.) 2( صحيفه امام، ج 7، ص 531

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[جمعه 1395-03-14] [ 02:19:00 ب.ظ ]

وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد. ...

 

استفاده از اوقات فراغت
حضرت امام خمینی ّ«رح »از روز های تعطیل و ایام تابستان به خوبی استفاده می کرد. آیت الله سبحانی می گوید: در سال1330 سه ماه تابستان را در محلات گذراندندو پس از صرف صبحانه از ساعت شش تا دوازه شب مشغول مطالعه می شوند و وقتی خسته می شدند، به اندیشه های خود مشغول می شدند.

برنامه منظم مطالعه
جناب آقای سید محمود دعایی می گوید: هنگامی که امام«رح»بعد از شهادت حاج آقا مصطفی به خانه برگشتند، ساعتی بود که ایشان مطالعه خاص خود را می کردند. ایشان نشستند و ساعت شان را نگاه کردند و متوجه شدند که وقت مطالعه است، کتابشان را برداشتند و مطالعه خود را شروع کردند.

حاج احمد آقا می گوید:
من از قبل دانستم که امام کتابی را که در آن ساعت برداشته بودند، تا چه صفحه ای می خوانده اند.
وقتی که از خاکسپاری برگشتند، مشغول مطالعه شدند و به اندازه هر روز مطالعه کردند و آن را زمین گذاشتند و به کار دیگری پرداختند.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-12] [ 12:21:00 ق.ظ ]

روز وصلش می رسد، ایام هجران می رود ...


دوران شاگردی
از کودکی در نظم و تربیت زبانزد بود و همیشه به وقت در کلاس حضور می یافت. استادش آیت الله شاه آبادی می گوید: روح الله واقعانشد یک روز ببینم که ایشان بعد از بسم الله در درس حاضر نشود، همیشه پیش از آن که بسم الله بگویم، در درس حاضر بوده است.
آراستگی ظاهر
از همان کودکی بسیار تمیز و مرتب بود. لباس های خود را با اتوهای زغالی قدیم اتو می کرد و کتاب هایش را در کیف کوچکی می گذاشت و به درس می آمد. طلبه ها او را طلبه خوش تیپ لقب داده بودند.
گمشده امام
در حوزه که بودم، همواره احساس می کردم که گمشده ای دارم و برای پیدا کردن این گمشده، بسیار تلاش می کردم.روزی یکی از دوستانم در مدرسه دارالشفاء گفت: گمشده ات در فلان حجره نشسته است. گفتم: چه کسی؟ گفت: آیت الله شاه آبادی. وارد حجره شده، گوشه ای نشستم و پس از اتمام گفت وگوی ایشان با آیت الله حائری یزدی، دنبال ایشان رفتم تا منزل و آن قدر خواهش و التماس کردم تا ایشان پذیرفت به من درس بدهند.
شیفتگی نسبت به استاد
استاد شهید مرتضی مطهری می گوید:من هرگز از امام خمینی؟رح؟ نشنیدم که اسم استاد خود مرحوم آیت الله شاه آبادی را بیاورند و دنباله اش روحی فداه(جانم فدایش) را نگویند .
ادب در برابر استاد
در مسئله ای فقهی حضرت امام رح نظری مخالف نظر آیت الله بروجردی صحبت کرد، اما ایشان قانع نشدند. امام خمینی؟رح؟ مؤدب و ساکت نشسته بودند، آیت الله بروجردی گفتند: شما صحبتی نمی کنید؟؟ امام؟رح؟ گفتند:شما امر فرمودید.بعد از صحبت امام؟رح؟، آقای بروجردی نظرش عوض شد.
تذکر به استاد
در تابستانی که امام خمینی رح تهران بودند، در نماز جماعت آیت الله رفیعی شرکت می کردند. آقای رفیعی منظم در نماز شرکت یک بار که دیر آمدند، امام؟رح؟ بلند شد و به مردم گفت: بیایید با هم به آقای رفیعی بگوئیم مرتب بیایند، این طوری وقت مردم تلف می شود. آقا با تأخیر آمدند، بعد از نماز یک نفر به آقا گفت: امروز سید جوانی به مردم این گونه گفت. آقا پرسید: آن سید جوان کجاست؟ امام؟رح؟ را نشان دادند. چشم آیت الله رفیعی که به امام؟رح؟ افتاد، فرمودند: ایشان حاج آقا روح الله است، مردی فاضل وارسته و با تقوا منظم و مهذب است، حق ایشان است. اگر یک وقت من دیر آمدم، ایشان را جلو بیندازید تا به جای من نماز بخواند.

احترام به استاد حتی در روزگاررهبری
حضرت امام؟رح؟ از پاریس برگشتند، پس از مدتی به قم آمدند، به قبرستان شیخان وارد شده و عمامه شان را تحت الحنک کردند و با گوشه آن غبار قبر استادشان حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی را پاک کردند و آنجا نشتند و قرآن و فاتحه خواندند.

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ق.ظ ]

به خال لب آن دوست گرفتار شدند ...

 

پیامبر اکرم (ص): المُومِنُ مِرآتُ المُومِن.
شعر زیر برگرفته از مضمون حدیث فوق است در راستای اهمیت نقش امر به معروف و نهی از منکر در زندگی اجتماعی
شهر آینه ها
شهری از آینه ها روی زمین روزی بود

بر نتابید به زیبایی آن چشم حسود
در دل شهر، محبت قدم بر می داشت

روی هر آینه ای بذر نصیحت می کاشت
که اگر ذره ای از شب به رخی می افتاد

به یقین مومن دیگر خبرش را می داد
ولی از بخت بد آرام ،غروبی سر زد

مهربانی و صفا از دل آدم پرزد
همه ی شهر به یک خواب زمستانی رفت

دست تقدیر سراغ می شیطانی رفت
جام این آینه ها پر ز هوسرانی کرد

همه ی شهر به بزم کینه ،مهمانی کرد
به شبیخون به دل آینه ها چنگ زدو

هر چه معروف در آن بود به آن سنگ زدو
همه رفتند کناری و گذشتنداز آن آیه

خشکیدونزد هیچ کسی آب بر آن
آیه این بود که چون آینه باشید

به هم نگذارید بگیرد دلتان گرد ز هم
ولی این آیه ی معروف تمسخر شده بود

دل آدم فقط از واژه ی خود پر شده بود
قبل آن رسم بر این بود به هم دُربدهند

گر پلیدی به کسی بود تذکر بدهند
صحبت عادی این آینه ها غیبت شد

هر کس از غیر نصیبش باده ی غفلت شد
عفت از واژه ی خود، شرم به دامن بردو

غیرت از درد ،به کنج قفسی پژمردو
امر معروف،دگر خاک شد

از حیله ی خواب نهی منکر، شد آن،

گم شده ی نهر سراب
چهره ی آینه ها را علف هرز گرفت و

زمین زین هم ظلمت، به خود لرز گرفت
ولی از پشت همین ابر سیاهی،

خورشید پرتو افکنده به هر آینه ای می تابید
یک تلنگر زدو مردم همه بیدار شدند

و به خال لب آن دوست گرفتار شدند
که تواتر خبری آمده از غیب چنین می شود

زنده به قائم، همه ی آیه ی دین
ولی تا آن گل نرگس رخ خود باز کند

مومن از خویش عمل را باید آغاز کند


سولماز مساوات

 

موضوعات: سروده های طلاب  لینک ثابت
[شنبه 1395-03-08] [ 07:36:00 ق.ظ ]

منشور روحانیت امام خمینی و انقلابی ماندن... ...

…ولی طلاب جوان باید بدانند … شیوه مقدس‌مآبی و دین‌فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. آن‌ها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‌دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز(8) با هماهنگی چپی‌ها و سلطنت‌طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می‌توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه (9) سر در آوردند، باز خدا رسوایشان ساخت. دسته‌ای دیگر از روحانی‌نماهایی که قبل از انقلاب، دین را از سیاست جدا می‌دانستند و سر به آستانه دربار می‌ساییدند، یک‌مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن‌همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس‌نماهای بی‌شعور می‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‌گویند مسئولین نظام کمونیست شده‌اند! تا دیروز مشروب‌فروشی و فساد و فحشاء و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان -ارواحنا فداه - را مفید و راه‌گشا می‌دانستند، امروز از اینکه در گوشه‌ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می‌دهد، فریاد وا اسلاما سر می‌دهند!

یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان‌دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه ، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور است. هدف اساسی این است که ما چگونه می‌خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. راستی به چه علت است که در پی اعلام حکم شرعی و اسلامی مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این‌قدر جهان‌خواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده‌اند؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد علمی مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه‌های شوم آنان به هراس افتاده‌اند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پرحماسه می‌دانند و از این‌که فضای شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمی‌توانند علیه مقدسات قلم‌فرسایی کنند مضطرب شده‌اند. من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان‌خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جواب‌گوی جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.

روح الله الخمینی

____________________________________________________

8- در سال 1358 طرفداران حزب نوظهور خلق مسلمان به بهانه دفاع از آقای شریعتمداری، در شهر قم و تبریز دست به آشوب و بلوا زدند ولی با هوشیاری مردم غیور و مسلمان آذربایجان و قم این توطئه خنثی و حزب مذکور منحل و غیر قانونی اعلام گردید.

9- در تاریخ 19/4/1359 ماجرای کودتایی که از مدت‌ها قبل از طریق عوامل سازمان سیاه در ایران تدارک دیده شده بود و در آستانه اجرای عملیات کودتا که طبق آن بیت امام خمینی و مراکز حساس نظام جمهوری اسلام بمباران و تهران به تصرف عوامل وابسته به بیگانه در می‌آمد، به گونه‌ای معجزه‌آسا کشف و عوامل کودتا دستگیر شدند. شرح ماجرای کودتا را در کتاب کودتای نوژه از انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ببینید. نام این کودتا به خاطر انتخاب پایگاه هوایی نوژه که قبل از پیروزی انقلاب به پایگاه شاهرخی در همدان معروف بود و پس از انقلاب به پایگاه حر تغییر نام داد و به واسطه شهادت یکی از افسران، پایگاه به نام شهید نوژه نام‌گذاری گردید، به عنوان اولین پایگاه تجمع و اقدام برگزیده شده بود.

10- اعضا و وابستگان انجمن حجتیه

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-05] [ 01:19:00 ب.ظ ]

امام میدانست... ...

امام میدانست…

من مستاجر نیستم…
خانه ام بیت رهبری ست و ماه ایستاده دم در خانه من !
عشق به امام خامنه ای ،عشق به همه خوبی ها نیست؟!خوب ترین عشق عالم ،عشق به امام خامنه ای ست…
از تو می پرسم…. هست یا نیست؟؟؟؟

بابای ما نیست که هست…
نائب خورشید نیست که هست…
حضرت ماه نیست که هست…
علمدار انقلاب نیست که هست…
ضربان قلب ما با عشق به رهبر تنظیم می شود….
ماه تویی- اخترشناسان دنبال چه می گردنند من نمی دانم ؟
اگر دیدن نباشد…
اگر دیدن ماه نباشد به چه کار آید چشم…
شنیدن نور نباشد به چه کار آید گوش…

مدح ماه نباشد به چه کار آید قلم…
راه سید علی نباشد به چه کار آید قدم…
روی زیبای ماه نباشد به چه کار آید نگاه؟!؟!
بشکند…
بشکند دست مسئولینی که اوقات شما را تلخ میکنند….قدر شما را مادران شهدا می دانند…
اگر شما نبودی دلتنگی غروب آدینه می کشت ما را…
درب خانه ات چقدر ساده است…
مثل خانه آن شهید روستایی…
پلاک خانه شما همین چفیه ای است که روی دوش می اندازی…
امام….
امام می دانست که شما می شوی ناخدای باخدای کشتی انقلاب والا با دلی آرام و قلبی مطمئن نمی رفت…
اساسی ترین قانون ما دستخط توست…
ما شما را فقط وقت فتنه یاد نمی کنیم…
در روز هم قدر ماه را باید دانست وما ثانیه شماری میکنیم که شما باز هم در
مقابل این در آفتابی شوی و بیایی برای ما نماز عید بخوانی…
آسمان،قلب ماست و زمام قلب ما دست امام خامنه ای ست…
من مستاجر نیستم…
خانه ام بیت رهبری ست…
خانه ای ساده،صمیمی،با باغچه ای کوچک و چند عدد گل پیچک و صاحبخانه ای که رهبر یک مملکت است اما ویلا ندارد!
و هنوز باشکوهترین جای خانه اش کتابخانه اش است…
قربان تو ای عزیز فاطمه
!…روحی فداک…!

استفاده از وب شهید گمنام

موضوعات: متن ادبی, دلنوشته  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-03-04] [ 06:30:00 ب.ظ ]

خدابود و دیگر هیچ نبود ...

 

قطعه ای از نوشته های شهید مصطفی چمران

 

چه زیباست توکل به خدا کردن و در میان طوفان ها

 

با اطمینان قلب پرواز نمودن و در عمق گرداب های خطرناک

 

عاشقانه غوطه خوردن، و در معرکه حیات و ممات بی پروا به

 

آغوش شهادت رفتن و در قربان گاه عشق همه وجود خود را به

 

قربانی خدا دادن، و از همه چیز خود گذشتن و به آزادی مطلق رسیدن.

 

چه زیباست در راه معشوق، تحمل درد و رنج کردن، زیر سنگ های

 

آسیاب حیات خرد شدن، در دریای غم فرو رفتن، به خاطر حق متهم شد،

 

و نفرین و لعن شنیدن، و از همه جا رانده و از همه کس مطرود شدن.

 

چه زیباست که به ارزش های خدایی ملتزم ماندن و به خاطر خدا

 

رنج بردن و به خاطر حق پافشاری کردن و زیان دیدن،

 

  و از همه چیز خود صرف نظر کردن و فقط و فقط

 

 به خدا اندیشیدن و به سوی خدا رفتن.

 

 برگرفته از کتاب: خدا بود و دیگر هیچ نبود

 


موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
 [ 06:20:00 ب.ظ ]

پیشگامی حضرت عیسی علیه السلام در پیروی از ولایت امر ...

 


در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است«مهدی متوجه می شود که عیسی در قدس در نزدیکی «مناره البضاء» فرود می آید، در حالی که دستهای خود رابربال دو فرشته نهاده، آب از موهایش فرو می چکد. پس مهدی می گوید: جلو بیست و با مردم نماز بخوان! عیسسی می گوید: نماز برای تو اقامه شده است.پس عیسی پشت سر او نماز می خواند و با او بیعت می کند و می گوید: من به عنوان وزیر برانگیخته شده ام، نه به عنوان امیر و امام».2

حتی حضرت عیسی علیه السلام  در پیروی از ولایت امر پیشگام است.
کامل سلیمان،یوم الخلاص، ج1،ص553

 

موضوعات: آموزنده  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-03-03] [ 07:07:00 ب.ظ ]

توبه ی حقیقی!! ...

. إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً سوره ی مبارکه ی نساء آیه ی ۱۷

گناه ….گناه …….گناه………و بازم گناه. آخه تا کی ؟ نمی خوای واقعا توبه کنی؟ تازه شروع کردی برگرد اگه زیاد از این نردبام غفلت بری بالا آخرش پرت می شی تو چاه گنا ه و دیگه نمی تونی ازش بیرون بیایی برگرد خداوند منتظر بنده هاشه که همگی پاکیزه به سوی او برگردند درست مثل روز تولدشون که عین آینه دلهایشان صاف و ساده و دیگه خبری از کوله بار گناه نبود حالا نظرت چیه ؟ ما هی رو هروقت از آب بگیری تازه است البته نه موقعی که دیگه پیرو فرتوت شدی و جونت به لبت رسیده حس شیرینی توبه فقط در جوانی ست و خداوند متعال توبه ی بنده اش را در جوانی می پذیرد نه در پیری.

توسط طلبه

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 04:08:00 ب.ظ ]